اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
جنگ اروپا - آمریکا برعلیه لیبی: دروغهای رسمی وکج فهمی منتقدان نگارش:جیمز پتراس ترجمه از: سیاوش مقدمه بسیاری از منتقدین جنگ های در حال انجام اروپا ـ آمریکا در منطقه ی خاورمیانه و اکنون شمال آفریقا، چهارچوب بررسی خود را بر کلیشه ها و تعمیم هایی قرارداده اندکه بر واقعیات مبتنی نیستند. شایع ترین استدلالی که در توضیح جنگ کنونی آمریکا ـ اروپا علیه لیبی شنیده می شود این است که این جنگی است ” بر سر نفت ” و هدف آن تصرف چاههای نفت لیبی است. از طرف دیگر سخنگویان حکومتهای اروپایی و آمریکا با این استدلال که هدف جنگ ” دفاع از غیر نظامیان و جلوگیری از نسل کشی است آنرا مداخله ای با اهداف بشردوستانه می نامند. در راستای این استدلال های قدرتهای امپریالیستی، بخش عمده ای از چپ در آمریکا و اروپا، شامل سوسیال دموکراتها، مارکسیست ها، تروتسکیستها، سبزها و دیگر گروههای گوناگون مترقی مدعی هستند که از انقلاب مردمی در لیبی حمایت می کنند و اندکی از آنها خواهان دخالت نظامی قدرتهای امپریالیستی یا سازمان ملل برای کمک به ” انقلابیون لیبی ” به منظور شکست دیکتاتوری قذافی هستند. این استدلال ها فاقد پشتوانه بوده و ماهیت حقیقی اهداف قدرتهای استعماری آمریکا، انگلیس و فرانسه یعنی توسعه طلبی نظامی که نمونه های آنرا در جنگ های دهه ی گذشته بر علیه عراق، افغانستان، سومالی و غیره شاهد بوده ایم مخدوش می سازد. نکته ی بسیار حایز اهمیت در مورد دخالت نظامی در لیبی این است که کشورهای عمده ای که از دخالت در این جنگ اجتناب ورزیده اند آنهایی هستند که از اشکال دیگر توسعه طلبی جهانی بر اساس مکانیسم های اقتصادی و نیروهای بازار پیروی می کنند. چین، هند، برزیل، روسیه، ترکیه و آلمان که پویاترین کشورهای سرمایه داری در آسیا، اروپا و خاورمیانه هستند اساساً با دخالت نظامی ” متحد” بر علیه حکومت لیبی مخالفت می ورزند زیرا رژیم قذافی هیچ گونه تهدیدی برای امنیت آنها بشمار نمی رود و آنها از دسترسی کامل به نفت و یک محیط سرمایه گذاری مناسب بهره مند هستند. به علاوه این کشورهای دارای اقتصاد پویا هیچ چشم اندازی برای پیدایش یک حکومت مترقی و دموکراتیک در لیبی از میان این رهبران به اصطلاح ” شورشی ” که هدفشان صرفاً دست یازی به قدرت و جلب نظر قدرتهای غربی است نمی بینند (١) شش افسانه درباره ی لیبی: دیدگاههای راست و چپ قدرتهای امپریالیستی عمده و رسانه های گروهی آنها مدعی هستند که بمباران لیبی با “اهداف بشر دوستانه” صورت می گیرد. گذشته ی نزدیک و دخالتهای نظامی جاری توسط این قدرتها، تصویر متفاوتی را به ما نشان می دهد. دخالت نظامی در عراق منجر به بیش از یک میلیون کشته ی غیر نظامی ، چهار میلیون پناهنده و تخریب سیستماتیک یک بافت اجتماعی پیچیده و زیر ساختهای آن، شامل منابع آب و سیستم فاضلاب، آبیاری، شبکه ی برق و کارخانجات آن گردید و به این لیست باید نابودی مراکز تحقیقاتی، آموزشگاهها، آرشیوهای تاریخی ، موزه ها و سیستم تأمین اجتماعی گسترده ی عراق را نیز باید اضافه کرد.فاجعه ی بزرگ تر بدنبال حمله به افغانستان پیش آمد. آن چیزی که بعنوان “دخالت بشر دوستانه” جهت آزاد کردن زنان افغان و بیرون راندن طالبان تبلیغ شد به یک فاجعه ی انسانی برای مردم افغانستان تبدیل شد.برنامه ی وحشیگری امپریالیستی در عراق با “تحریم ها” شروع شد و سپس به “منطقه ی ممنوعه ی پروازی” تحول پیدا کرد که باعث تجزیه ی عملی شمال عراق شد و بدنبال آن حمله ی نظامی و تصرف خارجی صورت گرفت که جنگ میان جوخه های مرگ “آزاد شده ی” عراقی را در پی داشت. بصورتی مشابه، حمله ی امپریالیستی بر علیه یوگسلاوی در دهه ی نود، که بعنوان ” جنگ بشردوستانه ی ” بزرگی برای متوقف کردن نسل کشی تبلیغ شد به بمباران هوایی چهل روزه و نابودی بلگراد و شهرهای عمده ی دیگر، تحمیل یک رژیم تبهکار تروریست در کوزووKosovo ( ارتش آزادی بخش آلبانی KLA) ، تصفیه ی نژادی تقریباً کامل تمام غیر آلبانی های ساکن در کوزوو و استقرار بزرگ ترین پایگاه نظامی آمریکا در قاره ی اروپا منجر گردید. بمباران لیبی، نابودی زیرساختهای عمده غیرنظامی، فرودگاهها، جاده ها، بنادر و مراکز مخابراتی و همچنین اهداف “نظامی” را در پی داشته است. محاصره ی لیبی و حملات نظامی باعث خروج تعدادی از شرکت های چند ملیتی شده و هزیمت دسته جمعی صدها هزار نیروی کار ماهر و غیرماهر و متخصصین زیادی از آسیا، اروپای شرقی، آفریقاییان ناحیه ی زیر صحراSub- Saharan ، خاورمیانه و شمال آفریقا را سبب گردیده که در اثر آن اقتصاد نابود شده و بصورت ناگهانی باعث ایجاد بیکاری وسیع، صف های طویل نان و کمبود شدید بنزین شده است. علاوه براین، به پیروی از همان منطق قدیمی دخالتهای نظامی امپریالیستی، هدف “محدود” ایجاد منطقه ی ممنوعه ی پروازی به بمباران مستقیم اهداف غیرنظامی و نظامی بر روی زمین تغییر جهت داده و هدف آن سرنگونی دولت قانونی لیبی است. جنگ طلبان امپریالیستی کنونی که حمله به لیبی را بر عهده دارند ، درست مانند پیشینیان خود در هیچ مأموریت بشر دوستانه ای شرکت ندارند: آنها در حال نابودی بنیادهای زندگی مدنی، که مدعی حفظ آن می باشند، هستند یا همانطور که نسل قدیمی ژنرال های آمریکایی در ویتنام ادعا می کردند، آنها دهکده ها را نابود می کردند تا از آنها محافظت کنند“ (٢) جنگ بخاطر نفت یا نفت برای فروش؟ کلیشه ی قدیمی “انتقادی” مورد نظر چپ مدعی است که این جنگ بخاطر کنترل منابع نفت لیبی و تقدیم آن به شرکتهای چند ملیتی امپریالیستی است. این اظهارات علیرغم این واقعیت صورت می گیرد که شرکتهای چند ملیتی آمریکایی، فرانسوی و انگلیسی ( و همچنین رقبای آسیایی آنها) قبلاً بدون فرو ریختن یک بمب بر مناطق وسیعی از حوزه های نفتی لیبی دست یافته بودند.در دهه ی گذشته ، شرکتهای بزرگ نفتی در حال استخراج و صدور نفت و گاز لیبی و برداشت سودی عظیم بوده اند. دولت قذافی از اوایل دهه ی نود تا کنون از بزرگترین شرکتهای چند ملیتی برای بهره برداری از ثروت نفتی لیبی استقبال کرده است. تعداد شرکتهای بزرگ نفتی فعال در لیبی بیش از هر منطقه ی نفتی دیگر در جهان است. این شرکتها عبارتند از: شرکت نفتی BP با یک قرارداد زمانی هفت ساله برای دو معاهده با بیش از یک میلیارد دلار سرمایه گذاری. هر کدام از این معاهده ها، مناطق جغرافیایی وسیعی از لیبی را در بر می گیرد که یکی از آنها به وسعت کویت و دیگری به اندازه ی خاک بلژیک است
|