اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
کَثافَت – عربی. با فتح ک – انبوه شدن، درهم شدن، ستبر شدن، در فارسی بمعنی چرک بودن و پلیدی میگویند. کَثیف – عربی. با فتح ک – غلیظ ، ثقیل، ستبر، انبوه، چگال، در فارسی بمعنی پلید و چرک آلود میگویند. غیاث اللغات تالیف غیاث الدین محمد ...شرف الدین رامپوری که در سال 1242 هجری قمری تالیف کرده است. کثافت – بفتح- ضد لطافت. و سطبر و غلیظ شدن و فراهم شدن ( از منتخب و غیره) کثیف – سطبر و تیره. ضد لطیف ( از لطائف و منتخب) همانطور که دیده می شود در فرهنگ عمید که جدید تر است و در ایران نوشته شده معنی اصلی عربی کلمه با آنچه در فارسی از آن برداشت میکنند بسیار دور است. یعنی معنی اولیه و واقعی کثیف و کثافت که کلمه ای عربی است با آنچه که معادل پلید و ناپاک در فارسی است ابدا ً ارتباطی ندارد. حال به چه دلیل و چگونه و از چه زمانی چنین تغییری در معنی کلمه ایجاد کرده اند و ریشه اش کجاست، کاری است که چندان به موضوع این بحث مربوط نیست. در کنار آن غیاث اللغات را داریم. نویسنده از اهالی مصطفی آباد ایالت آگره و اود هند می باشد که این کتاب را بعد از 14 سال زحمت و تلاش در هند تالیف کرده است. وقتی به معنی کلمات کثافت و کثیف در این کتاب نگاه می اندازیم می بینیم که آن معنی پلید یا ناپاک را نیاورده است. دلیل آن چیست؟ دو دلیل میتوان برشمرد: اول اینکه کلمه کثیف در آن زمان در هند به جای پلید و ناپاک بکار نمیرفته است. دوم اینکه هنوز در آن زمان ( اکنون سال 1434 هجری قمری هستیم یعنی حدود 200 سال پیش) این معنی جدید ( پلید و ناپاک) برای کثیف درهیچ کجا بکار نمیرفته است. حال میتوان پرانتزی باز کرد که چه بلائی بر سر زبان پارسی در آن دیار آمد و چگونه و توسط کی از میان رفت. در تواریخ همیشه تاریخ هند را با ایران یکی می دانند و تا همین اواخر زبان آنها با ما یکی بوده است. بطوریکه بابریان که اعقاب تیمور و مغول و حاکم بر هند بودند و دربارشان در دهلی بود همه بزبان پارسی صحبت میکردند. آنها بزرگترین ادبا و دانشمندان را تربیت کردند و بهترین آثار پارسی را بوجود آوردند. در اینجا تنها چند نمونه از آثار برجسته بزبان پارسی نوشته شده در آن دیار آورده می شود: کتاب 8 جلدی تاریخ الفی بزبان پارسی بسیار شیرین توسط قاضی احمد بن نصرالله تتوی و آصف خان قزوینی نوشته شده است.نمونه دیگر همین فرهنگ لغت پارسی غیاث اللغات است. و البته یکی از مهمترین ها بیدل دهلوی است. بیدل دهلوی ( 1054 – 1132 ه . ق) خود از ترکان برلاس بود که در دهلی زندگی میکرد و زیر بار دربار هم نرفت. او یکی از بزرگترین شعرای پارسی گوی است بطوریکه مقام او در نزد افغانان و تاجیکان بالاتر از حافظ است. چگونه آن زبان توانست بر حاکمان مغول غلبه کند. جواب چندان پیچیده نیست زیرا حتما ً مردمانی که اکثریت غالب بودند و در آنجا پیش از غلبه مغولان زندگی میکردند به آن زبان حرف میزدند و می نوشتند بطوریکه حاکمان مغول، مغلوب این فرهنگ وزبان شدند. نکته این جاست که این فاتحان آمدند تا بمانند پس در نتیجه در آن مردم حل شدند. اما چرا و چگونه این زبان از میان رفت بطوریکه اگر اکنون یک نفر از ایران به دهلی برود و یا یک نفر از ساکنان آنجا به ایران بیاید زبان یکدیگر را نمیفهمند؟ هم چنین نمیتوانند خط یکدیگر را بخوانند؟ این قسمت از کارهای استعمارگران انگلیسی است. تاکتیک روشن بود برای اینکه میان مردمان تفرقه انداخت باید زبان آنها را تغییر داد. زیرا آنها نیامده بودند تا بمانند. مقصود آن است که شاهان بابر به هند آمدند و بساط سلطنت خود را آنجا قرار دادند و در مردم و جامعه حل شدند ولی شاه انگلیس در انگلیس بود. تغییر زبان و دین دو کار بسیار مهم در ایجاد اختلاف است که میتواند میان یک گروه از مردم تفرقه بیندازد و آنها را از همدیگر بسیار دور بکند. مثلا در کره با تغییر دادن دین مردمان کره جنوبی اختلافی فرهنگی میان آنها با کره شمالی ایجاد کردند. این دو مورد اندکی از مواردی است که توسط غرب برای سوء استفاده از سایر مردمان بکار بسته شد. در تاجیکستان نیز با تغییر خط آنها اختلافی با سایر هم زبانان که پارسی و دری گویان هستند ایجاد کردند هرچند تاجیکان توانستند حرف زدن خود را حفظ کنند اما با تغییر خط اکنون مشکل خواندن متون قدیمی خود را که به خط عربی است دارند. همچنین مشکل خط یا خواندن و نوشتن تاجیکان با سایر هم زبانان اشان وجود دارد. باز میگردیم به کلمه کثافت. این کلمه در حال حاضر در زبان پارسی بمعنی چیز پلید است که میتواند انسان را پلید یا کثیف بکند. اما دقیقا هم این چنین نیست مثلا ً خوراکی که ما میخوریم اگر در همان زمان صرف غذا بر روی لباس ما بریزد لباس ما را کثیف میکند در حالیکه خود خوراک کثیف نیست. حال ببینیم استفاده این کلمه در باره انسانها و جوامع چگونه است. مثلا وقتی میگویند فلانی انسان کثیفی است مقصود این نیست که باید حمام برود و لباس هایش راعوض بکند. این شخص میتواند بسیار تمیز و مرتب باشد وهمیشه هم حمام رفته و لباس های کاملا تازه شسته شده بر تن داشته باشد. پس مقصود چیست؟ منظور از خطاب شخص به کثیف بودن رفتار و عمل آن شخص در جامعه و شاید جهان باشد. حال که صحبت به کثیف و متضاد آن تمیز رسید جای بررسی این کلمه نیز هست. فرهنگ عمید: تَمیز – عربی- ( تَ ) ماخوذ از کلمه تمییز عربی، پاک، پاکیزه، فرق و امتیاز، هوش و فراست. تمییز – عربی- (تَ ) جدا کردن، فرق گذاشتن، امتیاز دادن، جدا کردن و شناختن چیزها از یکدیگر، قوه نفسیه که انسان بوسیله آن معانی را استنباط میکند، و نام یکی از ابواب نحو. سن تمییز: سنی که وقتی انسان به آن برسد نفع و ضرر خود را می شناسد. غیاث اللغات: تمییز – به دو یای تحتانی بر وزن تفعیل- به معنی جدا کردن. ماخوذ از میز بالفتح. اما فارسیان یک یا را بنابرتخفیف حذف کنند و تمییز بر وزن عزیز میخوانند ( از چراغ هدایت و غیر آن ). این نیز مثال جالبی است که نشان میدهد این کلمه عربی را در فارسی به معنی ای کاملا متفاوت با اصل معنی عربی آن بکار میبرند. در حالیکه بهتر است همان کلمه پاک و پاکیزه و به جای کثیف نیز پلید و ناپاک را بکار برد. حال اگر همین کلمه کثیف را مثلا در باره کشور هند بکار ببرند و در جائی بگویند: هند کشور کثیفی است. این به چه معنی است؟ به این معنی است که در هند بهداشت رعایت نمی شود و حیوانات در شهر ها رها شده اند و مدفوع شان را نیز در همان خیابان ها میریزند و امثالهم. اما ابدا ً به آن معنی نیست که کشور هند در امور سایر کشورها دخالت میکند. اما اگر بگویند آمریکا و اسرائیل کشورهای کثیفی هستند معنی برعکس است. زیرا در این کشورها ( البته نه در همه جای آمریکا) بهداشت رعایت می شود و ابدا ً قابل مقایسه با هند نیست. اما برخلاف هند این کشور در امور سایر کشورها دخالت میکنند و هر کجا جنگی در گیر است و مردمان کشته و بی خانمان می شوند پای این کثافت ها در میان است. در اینجا کثافت یک بار سیاسی دارد و نشانگر اعمال و رفتار سیاسی ضد انسانی است. در همین جا هم هست که وقتی میگویند خون آشام همین معنی را پیدا میکند. یعنی کشورهائی که با ریختن خون مردم (که از روی تنفر به آنها لقب خون آشام میدهند) به زندگی خود ادامه میدهند و اگر رفاه و ثروتی در آن کشورها هست نتیجه همین اعمال جنایتکارانه و کثیف است. ولی متاسفانه بدلیل نبودن قدرتی بین المللی نمی توان این جنایتکاران کثیف را که دستشان به خون آلوده است به محاکمه کشید. |