ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

سالهای موش صحرایی

 

 

الهه بقراط

آیا فیلم «روز موش صحرایی» را دیده‌اید؟ شاید در ایران نیز مانند آلمان به جای Gruondhog Day نام دیگری بر این فیلم (1993) که برنده چندین جایزه شده گذاشته باشند.

موضوع فیلم از یک جشن محلی گرفته شده است. دوم فوریه هر سال به نام روز موش صحرایی در برخی مناطق کانادا و آمریکا جشن گرفته می‌شود. بنا بر یک سنت نه چندان دیرینه در این روز ادامه فصل زمستان و رسیدن فصل گرما پیشگویی می‌شود. آن هم به این ترتیب که مردم محل در یک جشن، یک موش صحرایی بیچاره را که به خواب زمستانی فرو رفته از لانه‌اش بیرون می‌کشند تا او به آنها بگوید زمستان کی به پایان خواهد رسید. اگر هوا آنقدر صاف و آفتابی باشد که موش صحرایی بتواند سایه خود را ببیند، یعنی زمستان شش هفته دیگر ادامه خواهد داشت، وگرنه تابستان در راه است.

قهرمان فیلم «روز موش صحرایی» که خبرنگار هواشناسی یک فرستنده تلویزیونی است در چنین روزی ساعت شش صبح از خواب بیدار می‌شود و می‌رود تا از این روز و پیشگویی موش صحرایی گزارش تهیه کند. ولی این روز (دوم فوریه برابر با چهاردهم بهمن) برای وی به یک کابوس تکراری تبدیل می‌شود. او که بر اثر تکرار فکر می‌کند از هر آنچه در این روز اتفاق می‌افتد پیشاپیش با خبر است، تلاش می‌کند از این «آگاهی» به سود خود و برای به دست آوردن پول و موقعیت و سکس استفاده کند. ولی موفق نمی‌شود زیرا درست است که همه چیز تکرار می‌شود و درست است که خبرنگار هواشناسی هر بار آنچه را در تکرار پیشین اشتباه کرده، این بار انجام نمی‌دهد، لیکن هر تکرار توأم با ناکامی‌های جدیدیست که وی را از رسیدن به اهدافش باز می‌دارد و نهایتا این تکرار به کابوسی تبدیل می‌گردد که نمی‌تواند از آن بیدار شود.

 

تکرار سیاست

حالا نگاه کنید ما ایرانیان چه اندازه از این تکرارها در زندگی سیاسی جامعه داریم که به زندگی روزمره ما تبدیل شده است چرا که گمان نمی‌رود سیاست و تکرار در هیچ کشوری این چنین مهر و نشان خود را بر فعالیت روزانه شهروندانش کوبیده باشد. می‌گویید نه؟ اگر سحرخیز هستید و به رسانه‌های مختلف دسترسی دارید، آنچه را که نه در زمینه آب و هوای کشور، بلکه در مورد سیاست داخلی و خارجی ایران پیش می‌رود، مرور کنید. خیلی زود متوجه می‌شوید نه روز دوم فوریه، بلکه هر روز برای ایرانیان روز موش صحرایی است و تحلیل‌گران و مفسران و دولتمردان و سیاستمردان در ایران و جهان به زبانهای مختلف مشغول پیشگویی مسائلی مانند آینده برنامه اتمی و به راه افتادن نیروگاه بوشهر و هم چنین «انتخابات سالم و آزاد» هستند.

مثلا این خبر را همین امروز مانند یک خبر دست اول که تیتر همه خبرگزاریهای فارسی زبان داخل و خارج است می‌خوانید: «ایران پیشنهاد توقف غنی‌سازی اورانیوم را رد کرد». در سالهای گذشته تا کنون چند بار این خبر «دست اول» را خوانده‌اید؟ در شرایطی که اینترنت جستجو و دسترسی به بایگانی‌ها را به گونه‌ای باورناکردنی آسان کرده است، پاسخ به این پرسش اصلا مشکل نیست.

یا «انتخابات سالم و آزاد» را در نظر بگیرید که هر بار با قیود و صفاتی مانند «نسبتا» آزاد یا «رقابتی» و سالم یا نه تنها «پرشور» بلکه «فعال» در تمام سالهای گذشته تکرار شده و در ده سال اخیر دامنه‌ای یافته است که حتی کسانی که اساسا با یک حکومت دینی و دخالت دین در حکومت مخالفند و از این حکومت جز سرکوب خونین و حذف چیز دیگری نصیب‌شان نشده، چشم و گوش خود را بر روی تفکر، پیشینه و عملکرد مبلغان این نوع انتخابات (مانند رفسنجانی و خاتمی) می‌بندند و می‌خواهند این دو نفر رأی‌گیری مجلس اسلامی هشتم را با دولتی که ظاهرا با آن مخالفت می‌ورزند (و همین دولت مسئول برگذاری رأی‌گیریست) این مراسم را برایشان چنان «آزاد» برگذار کنند که نه تنها احمدی نژاد و دولت و همه آنهایی که وی را بر مسند ریاست جمهوری نشانده‌اند، بلکه اصلا جمهوری اسلامی با آن «انتخابات» پی کارش برود!

بعد از مدتی معلوم می‌شود اگر این «انتخابات» آزاد «نسبتا» هم آزاد باشد، قبول است! بعد هم بدون آنکه آن بیست اصل برگذاری انتخابات آزاد را به روی خود بیاورند «به نام خدا» اعلامیه می‌دهند و نسبت به «سلامت انتخابات» و اینکه مبادا برخی نامزدهای «احزاب موجود» رد صلاحیت شوند اظهار نگرانی می‌کنند! صلاحیت کدام نامزدها و توسط کدام نهاد ممکن است رد شود؟! مگر «کمیته انتخابات آزاد» آزادی احزاب سیاسی و رد نظریه استصوابی را جزو اصول خود برای برگذاری یک انتخابات آزاد قرار نداده بود؟! پس دیگر چه جای سخن و نگرانی از عدم «سلامت» و رد صلاحیت در یک «انتخابات آزاد» است؟! شاید هم این «کمیته دفاع از انتخابات آزاد» با آن «کمیته دفاع از انتخابات آزاد» فرق دارد!

باری، وقتی در روزهای موش صحرایی هر بار ساعت شش صبح با تکرار اخبار برنامه اتمی و انتخابات آزاد بیدار شدید، سری هم به تکرارهای قبلی بزنید تا ببینید نه این رقبایی که دو سه سال است مجلس و قوه قضاییه و ریاست جمهوری را همراه با جابجایی‌های گسترده در سطوح محلی و کشوری قرق کرده‌اند نیامده‌اند که به این آسانی بروند و نه آن رقبایی که برخی به آنها دخیل بسته‌اند از آن موشهایی هستند که از سوراخ حکومت اسلامی خود که سالهاست زیر پتوی گرم و نرم قانون اساسی آن لم داده و به رؤیای زمستانی 22 بهمن فرو رفته‌اند، بیرون بیایند.

تکرار بلاهت

پیش از برگذاری انتخابات مجلس اسلامی هفتم محمدرضا خاتمی نایب رییس مجلس ششم و رهبر وقت جبهه مشارکت اسلامی گفت: «شرایط کشور اجازه نمی‌دهد یک انتخابات صد در صد آزاد داشته باشیم، کسی هم چنین توقعی ندارد». چندی بعد مجلس هفتم با این سخن یکی از نمایندگان گزینش شده و شعار «مرگ بر آمریکا» آغاز به کار کرد: « آقایان، خواهش می‌کنم برای اینکه حواسها و توجه‌ها از سخنان وزیر کشور [درباره رأی‌گیری] به سمت دیگری جلب شود، برای نابودی اشغالگران آمریکایی در عتبات مقدس یک صلوات بفرستید». بعد، هنوز مدتی به پایان دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی مانده بود که وی در یک کنفرانس مطبوعاتی برای پاک کردن هرگونه توهمی نسبت به خودش گفت: «آمدن من در درون جمهوری اسلامی بود و من نیامده بودم که جمهوری اسلامی را عوض کنم».

حال باید دید چه تغییرات مثبتی در ساختار و ساز و کار جمهوری اسلامی و «شرایط کشور» پدید آمده که امید برخی را نسبت به «انتخابات آزاد» یا «نسبتا آزاد» بارور کرده است؟ حجت‌الاسلام محمد خاتمی رییس جمهوری اسلامی پیشین چه تغییراتی کرده که بتوان وی را کمی «خارج» از جمهوری اسلامی در نظر گرفت؟ آیا نارضایتی‌های عمومی و وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی و در واقع «موج‌سواری آزاد و رقابتی» درون قبیله حاکم را می‌توان به حساب تغییرات لازم برای برگذاری یک «انتخابات آزاد» گذاشت؟ اصلا این «اپوزیسیون قانونی» که تا کنون بزدلانه در هر شرایطی در رأی‌گیریها شرکت کرده است با کدام برنامه، با کدام ابزار می‌خواهد بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی داخلی و خارجی غلبه کند؟ مجلس اسلامی‌اش چگونه می‌خواهد ابتدا با دولتی که آن را «پادگانی» و
 

قبلی

برگشت

بعدی