اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره 220 |
انواع و اقسام هم متغیرهای مستقل و وابسته متفاوتی دارند. فساد در مفهوم جامعهشناختی در ایران اپیدمیک است و در بطن جامعه جا پیدا کرده است و در نتیجه کارکرد هم دارد؛ به خصوص در شرایطی که جامعه در حال پیشرفت خیلی سریع است. نقشهایی مثل کار چاق کن، واسطه، دلال و پارتی، اینها همه کارکردهایی دارند. مردم میگویند اگر این افراد وجود نداشته باشند، کار ما دچار مشکل میشود و در واقع این کارکرد فساد، به نحوی در جامعه نهادینه شده است. بنابراین به یک مفهوم میتوان گفت که از نظر جامعهشناختی، با گونهای از فساد اقتصادی و سیاسی فراگیر در ایران روبهرو هستیم.در جامعه فعلی، با ساختار فعلی، با مافیای اقتصادی و سیاسی، با عدم شفافیت فضای اجتماعی، با نبود مطبوعات آزاد و نیز با وجود بورژوازی دلال، طبیعتاً فساد هم کارکرد دارد، ولی نفس این کارکرد، آسیبشناسی جامعه ایران است. وقتی شرایط خارجی به گونهای باشد که انگیزه فساد و قانونشکنی را بیشتر کند، مردم هم طبیعتا تصمیمهای عقلانیشان در جهت فساد خواهد بود. برخی هم معتقد هستند که فساد از عوارض مدرنیته و تحولات شتابنده ایران امروز هست، شما چطور در این مورد فکر میکنید؟ محمود صدری: فرآیندهایی مثل مدرنیزاسیون و یا جهانی شدن آن چنان را آن چنانتر میکنند. یعنی وقتی که جامعه، خودکامه و کدر است، پیچیدگی بیشتر، جامعه را فاسدتر میکند. ولی جوامعی که منضبط و قانونگرا باشند، چه مدرنیزاسیون و پیچیدگی و چه جهانی شدن، فساد را در آنان کاهش میدهد، برای اینکه نظارت را در آن جوامع بیشتر میکنند. فسادی که در کنار جهانی شدن در برخی از جوامع وجود دارد و در برخی دیگر وجود ندارد، خود نشانهای از این است که نفس جهانی شدن یا مدرن شدن ایجاد فساد نمیکند. بلکه جامعهای که استبدادیتر و خودکامهتر و کدرتر باشد و اجازه انتقاد کمتر در آن وجود داشته باشد، هرقدر پیچیدهتر شود و ارتباطش با جامعه جهانی بیشتر شود، فاسدتر میشود. جامعهای که استبدادیتر و خودکامهتر و کدرتر باشد و اجازه انتقاد کمتر در آن وجود داشته باشد، هرقدر پیچیدهتر شود و ارتباطش با جامعه جهانی بیشتر شود، فاسدتر میشود. حضور فساد در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران چه عوارضی برای جامعه در پی دارد؟ محمود صدری: مهمترین آسیبی که فساد در جامعه ایجاد میکند، تصورِ فساد است. به این معنی که مردم از فعالیت اخلاقی اقتصادی ناامید میشوند و این تصور تبدیل به واقعیت میشود. در جامعهشناسی اصلی هست که میگوید هر چیزی که مردم تصور کنند وجود دارد، وجود خارجی هم پیدا میکند و آثار و نتایج عملی نیز مییابد. همه مردم میدانند یک جایی سه هزار میلیارد تومان خورده شده و شخصی هم که این کار را کرده شناخته نشده و یا اگر شناخته شده مجازات نشده و تصور در میان مردم این است که اگر شما به یک جای خاصی وصل باشید، فسادتان آشکار نمیشود و اگر هم آشکار بشود، تنها در صورتی مجازات میشوید که مورد غضب قرار گرفته باشید. وقتی که تصور مردم اینگونه شد، این تصور به واقعیت خارجی تبدیل میشود و این مسئله یک گونه ناامیدی و یاسِ عمومی در جامعه ایجاد میکند که شرایط را برای سلامت اقتصادی، فرهنگی، شخصیتی و انگیزه برای کار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی دچار خطر میکند. به نظر من یکی از مهمترین مشکلاتی که ما در جامعه فعلی ایران داریم، این است که اعتمادی به دستگاههای عمومی و نظارت عمومی و امید رسیدن حق به حقدار وجود ندارد و این البته به دلیل اینکه جامعه ما یک جامعه باز نیست، به شایعه، جوک و کاریکاتور تبدیل میشود. وقتی اینها را کنار هم بگذاریم، موزاییک و مجموعهای میبینیم که در آن اعتمادی به کیان ملت و حکومت وجود ندارد. مشکل ما مشکل اداری، اقتصادی، فرهنگی و یا جمعیتی نیست، چرا که کشورهای دیگری با همین ویژگیها را میشناسیم که فاسد نیستند. مشکل ما مشکل سیاسی است و اگر این مسئله بر طرف شود، بقیه مشکلات هم حل خواهد شد. نقش عوامل فرهنگی را در بازتولید فساد در جامعه ایران، چطور میبینید؟ محمود صدری: من معتقد هستم که نه تنها فرهنگ ایران، بلکه همه فرهنگهای جهان ذخایر معنوی کافی دارند که در شرایط مساعد ساختاری، میتوانند از این ذخایر استفاده کنند و شخصیت افراد جامعه را بسازند، ولی وقتی که فساد، ساختاری و شتابنده شد، این ذخایر هم پنهان میشوند و به محاق میروند و به جای آنها هم ضربالمثلهایی که توجیهگر اینگونه رفتارها هستند از بطن فرهنگ برمیخیزند: کاری نداشته باش، هر کی شد در تو بشو دالون، هر کی شد خر، تو بشو پالون!نباید خیلی به فرهنگ نقش متغیر مستقل را داد که متاسفانه خیلی از روشنفکران ما به فرهنگ نقش متغیر مستقل میدهند و میگویند ما ایرانیها اصلاً ذاتمان اینگونه است و این فساد در فرهنگ ما ریشه دوانده است. همه فرهنگهای جهان ذخایر معنوی کافی دارند که در شرایط مساعد ساختاری، میتوانند از این ذخایر استفاده کنند و شخصیت افراد جامعه را بسازند، ولی وقتی که فساد، ساختاری و شتابنده شد، این ذخایر هم پنهان میشوند و به محاق میروند. با این حساب فساد نتیجه مستقیم حضور عقلانیت ابزاری و منطق هزینه و فایده در جامعه نیست؟ محمود صدری: ما حداقل دوگونه عقلانیت داریم: «عقلانیت ابزاری» و «عقلانیت اخلاقی» و اینها تزاحمی هم باهم ندارند. شما در آن واحد میتوانید هر دو را داشته باشید. عقلانیت ابزاری وقتی شرایط اضطرار وجود داشته باشد به شما حکم میکند، قانونشکنی کنید. هرقدر که شرایط کلان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اضطرار را برای فرد بیشتر کند، احتمال اینکه فرد از عقلانیت ابزاری استفاده کند، بیشتر میشود. وقتی که شرایط، شرایط فشار و اضطرار میشود طبیعتا ما به طرف عقلانیت ابزاری کشش پیدا میکنیم و تهاجم به حقوق دیگران را برای خود مجاز میشماریم. به نظر شما اگر فساد نتیجه مستقیم یا غیر مستقیم حضورِ مداومِ بحران و اضطرار در یک کشور یا فرهنگ باشد، با توجه به تاریخ بحرانزده و همیشه در اضطرارِ ایران، فساد در جامعه امری طبیعی و قابل پیشبینی نیست؟ محمود صدری: این مفهومی است که کارل مارکس تحت عنوان شیوه تولید آسیایی در کشورهایی مانند کشور ما از آن نام برده است. اخیراض هم آقای دکتر کاتوزیان تزی تحت عنوان «تاریخ کوتاه» مطرح کردند، بر این مبنا که ما همواره در حال تجربه سیکلی از استبداد به انقلاب، از انقلاب به هرج و مرج و از هرج و مرج به استبداد بودهایم. این مسئله به نظر من یکی از چالشهای ماست که باید آن را به رسمیت بشناسیم و درباره آن بیاندیشیم و در عین حال این چالش نباید تبدیل به سرنوشت ما شود. این مسئله ترمزی برای ما بوده، اما در جهان متفاوت امروز دیگر بحث شیوه تولید آسیایی و تاریخ کوتاه تعیین کننده سرنوشت ما نیست. |