ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات  شماره جدید

ملا حسنی

مسئله ملی  و فدرالیسم

بایگانی

 

دانشجو

حقوق بشر

 

نامه به رهبری

تنظیم: اقدس جوادپور

بسم الله الرحمن الرحیم

ادع الی سبیل ربّک بالحکمة و المو عظة الحسنة ، و جادلهم بالّتی هی احسن

جناب آیة الله سید علی خامنه ای ،  با سلام و احترام .

چهاردهم خرداد ، پایان شانزدهمین سالی است که حکومت ایران با تمامی سازو کارهای لازم ، تحت  رهبری و مدیریت مطلقه ی شما بوده است . 2 سال عضویت در شورای انقلاب ، مجلس و نمایندگی رهبری در شورای عالی دفاع ، 8 سال ریاست جمهوری و 16 سال رهبری ، مسئولیت تمامی اوضاع کنونی کشور را در مرتبه ی اول بر دوش شما و در مرتبه ی دوم بر دوش آقای هاشمی رفسنجانی می گذارد ( 9 سال رئیس مجلس ، 8 سال رئیس جمهور ، 8 سال رئیس مجمع تشخیص مصلحت ) . 

مدیریتی که به سبب آن ، کشور در آستانه ی اتفاقات تعیین کننده و خطیری قرار گرفته که سر نوشت همه را شدیدا تحت تاثیر قرار می دهد و ملک و ملت را در دو راهی موجود ، یا به سلامت رهنمون می شود و یا اندوخته ی سالیان دراز رنج و کوشش و سرمایه گذاری مادی و معنوی شان را به تاراج بیگانگان و تروریست هایی از سنخ القاعده می دهد .

گزینش ریاست جمهوری در چنین شرایطی، حکم « رفراندومی » را پیدا کرده است که از میان چهار گزینه ی؛ « نفی جمهوری اسلامی ، تغییر ساختار کلی قدرت در قانون اساسی ، قرائت استبدادی از قانون اساسی و حفظ وضع غیر دموکراتیک موجود ، اصلاحات بنیادی و کارساز و محدودیت همه ی قدرتمندان در چارچوب قانون اساسی با قرائت و رویکردی علمی و دموکراتیک  » یکی بر کرسی واقعیت می نشیند . واقعیتی که در شرایطی ناعادلانه ، غیر آزاد و غیر دموکراتیک شکل گرفته و می گیرد و پیشاپیش به اعتبار آن صدمه ی جبران ناپذیری خورده است .

با همه ی این نابسامانی ها و رفتارهای ناعادلانه ، اگر اکثریت ملت ایران به پای صندوق رأی بروند ، یکی از گزینه های سوم یا چهارم را برخواهند گزید و اگر از رأی دادن امتناع کنند ، یکی از دو گزینه ی نخست رأی خواهد آورد . این داوری ، برآیند حقیقتی است که در ایران می توان به آن رسید ، چرا که هم شما و اقتدارگرایان حامی شما سخن از « لزوم و وجوب شرکت » به میان می آورید و هم مخالفان شما گزینه های « لزوم شرکت و رأی دادن به اصلاحات » یا « لزوم عدم شرکت و تحریم » را تبلیغ کرده و می کنند .

  وضعیت شکننده و خطر ناک موجود ، البته ناشی از اختیار و انتخاب شما و یاران و همراهان صادق و غیر صادق شماست که در طول 26 سال تسلط بر قدرت ، شکل گرفته و می رود که به تصمیمی سرنوشت ساز ( که یا به « خیانت » می انجامد و یا به « فداکاری و از خود گذشتگی ضروری » اما به یاد ماندنی ) منتهی شود .

می خواهم برای یاد آوری ، چند نکته ی تاریخی را یاد آور شوم که در پدید آمدن این دو راهی خطیر ، برجستگی بیشتری از سایر نکات دارد و برخی از آن ها کمتر مورد توجه سیاستمدارانی قرار گرفته که خطر تذکر به شما را به جان خریده و معمولا مواردی از اقدامات شما و منصوبان شما که بر خلاف قانون و یا خلاف شرع بوده است را کم و بیش تذکر داده اند .

این مواردی که بر می شمارم ، علاوه بر تذکراتی است که دیگر ناصحان مشفق ، از باب « فذکر ان الذکری تنفع المؤمنین » در فرصت های مختلف علنی یا مخفی به شما یاد آوری کرده اند . شاید خدای سبحان در این بیان ، تأثیری مثبت گذارد و در تصمیم صحیح ، به شما یاری رساند .

1- همه ی آدمیان در زندگی گذشته ی خویش ، کم یا بیش ، خطا هایی داشته اند . چه در اندیشه و چه در عمل . خطای بزرگ روحانیت ما این بود که بدون دانش « مدیریت » مدعی « حکومت » شد و با سرمایه ای به نام « فقه » که در جای خود ارزشمند است و به گفته ی مرحوم آیة الله محمد حسین غروی اصفهانی ( معروف به کمپانی ) ؛ « هیچ ارتباطی به ریاست حکومت و نظام و مدیریت  ندارد » ، نامزد ریاست و سیاست شده و بر ارکان قدرت مسلط شد و « ولایت مطلقه » را طلب کرد . ولایتی که با قرائت رایج در بین اصحاب قدرت ، نه امکان منطقی داشت و نه عملی و علمی بود ، ولی در برخی زمینه ها ، مصداق « آش نخورده و دهان سوخته  » شد ، هرچند در برخی زمینه های منفی ، چهره ای ناپسند از آن پدیدار شد که در ادامه به برخی از آن ها اشاره می کنم .

  البته در سال آخر عمر ، مرحوم بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز به این نکته واقف شد و با صراحت اعلام کرد که در امر حکومت ؛ « فقه مصطلح ، کفایت نمی کند » . یعنی در برخی زمینه ها ، به همان نتیجه ای رسید که مرحوم کمپانی به آن رسیده بود .

2- از آغاز جمهوری اسلامی ، حکومت ایران در صحنه ی سیاست داخلی ، به دام خشونت طلبان افتاد و چهره ی « اسلام » با غبار خشونت های غیر اصولی و اعدام های مکرر و تصمیم به حذف و هتک مخالفان سیاسی و اعتقادی ( از جبهه ی ملی و نهضت آزادی تا مجاهدین خلق و مارکسیست ها ) همراه شد و به جای « همزیستی و تحمل و مدارا با مخالفان » که توصیه ی عقل و شرع بود ، قیچی دو دم « مخالفان مسلح خشونت طلب ، همچون مجاهدین خلق و فدائیان خلق و احزاب مسلح کرد و عرب و ترکمن و بلوچ از یک سو و دستگاه های اطلاعاتی و قضائی به شدت کم تجربه و یا بی تجربه و جوانان احساساتی و خشن مسلط بر این دستگاهها از سوی دیگر » کشور و نظام حاکم بر آن را به سوی دره ای عمیق و هولناک از کینه و انتقام و جنگ طلبی و بی اعتمادی مطلق ، سوق داد .

کشور از سوی دو نیروی مخالفان مسلح انقلاب اسلامی و برخی حامیان مسلط بر قدرت ، که وجه مشترک آنان « اسراف در قتل و خون ریزی » بود ، به وادی خشونت بی مهاری کشیده شد که حاصل آن ، کشتار هزاران نفر از سرمایه های انسانی بود که بسیاری از آنان «جرمی در حد قتل » نداشتند و به ناحق کشته شدند ، برخی از سوی مخالفان حکومت و بسیاری از سوی حامیان خشونت طلب حکومت .

ملت ایران هرگز از یاد نخواهد برد که در دو طرف قضیه ، افرادی قرار داشتند که در تصمیم گیری نسبت به سلب « حق حیات » دیگران و گرفتن جان آنان شدیدا اسراف کردند و اساسا هیچ ارزشی برای « انسانیت انسان » قائل نبودند و به راحتی ، دستور قتل و خون ریزی مخالفان خود را صادر کرده و یا خود اقدام به کشتن آنان می کردند . گویی « جانی بالفطره » بودند و از جنایتکاری لذت می بردند .

نقش شما در این میان ، چه در هنگامی که به مراجعان خود از پاسداران انقلاب در خراسان توصیه می کردید که ؛ « خان ستمگری از اهالی بجنورد را بدون ارجاع به دادگاه انقلاب و گرفتاری در پیچ و خم آن ، اعدام کنند و از شرش راحت شوند » و چه در هنگامه ی « محاکمه و اعدام دوست و همراه و همفکر سابق شما ، مرحوم شیخ حبیب الله آشوری ، به اتهام ارتداد » که سکوت کردید و شاهد جان باختن فردی شدید که به جرم انتشار کتاب « توحید » و اصرار و شهادت آقایان ؛ شیخ ابوالقاسم خزعلی ( عضو سابق شورای نگهبان ) و شیخ محمد تقی مصباح

 

قبلی

برگشت

بعدی