اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
یزدی ، مبنی بر کفر آمیز بودن مطالب و مرتد بودن نویسنده ی آن کتاب ، اعدام شد . وجدان شما بهتر از هرکسی گواهی می دهد که در جلسات متعدد و تلاش های مکرر و نا موفق دوستان مشهدی و خراسانی برای آشتی دادن شما با مرحوم آشوری ( پیش از پیروزی انقلاب )، سخن اصلی شما این بود که « مطالب کتاب توحید ، از من است که این آقا به نام خودش چاپ کرده است » . شگفت انگیز نیست که از دو نفر با یک دیدگاه ، یکی اعدام شود و دیگری تکریم ؟!! یکی شایسته ی « گور » باشد و دیگری شایسته ی « رهبری نظام اسلامی » . البته از دهها نفری که از چند و چون این ماجرا باخبر اند ، هنوز تعداد بسیاری زنده اند و هنوز وجدان بیدارشان این حقیقت را گواهی می دهد . کاش این شهادت را در دادگاه مرحوم آشوری و نزد دوستان خود (آقایان خزعلی و مصباح ) نیز می دادید تا یک روحانی زاهد و فقیر و معتقد به خدا و رسول ( ولی مخالف شما ) مظلومانه کشته نمی شد و همسر و فرزندانش بی سرپرست و یتیم نمی شدند . البته کم نیستند کسانی که سخنان پر شور شما در مسجد امام حسن (ع) را در مشهد و قبل از انقلاب را به یاد دارند که پس از قرائت آیه ی ؛ « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض ، و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین » با صدای بلند ، فرمودید : « ماتریالیسم تاریخی ، آقا ، ماتریالیسم تاریخی » !!! جناب آقای خامنه ای ، این رویکردهای نظری متفاوت با آنچه اکنون به آن رسیده اید ، حق شماست . ولی آیا اگر از اعدام مرحوم آشوری جلوگیری می کردید ( با فرض اینکه تصورات او خطا بوده باشد ) آیا امکان منطقی تغییر رأی و رسیدن به حقیقت برای او وجود نداشت ؟! چرا باید شما این فرصت را داشته باشید ولی دیگری از این فرصت محروم بماند ؟ آیا از نظر شما ، مرحوم آشوری مستحق اعدام بود ؟!! آیا این خون به ناحق ریخته شده و خون صدها بی گناه دیگر در اعدام های سیاسی و امنیتی دادگاه های انقلاب در سال های 60 تا 68 ، سرنوشت خطیر امروز را رقم نزده است ؟ در فرهنگ دینی ما آمده است که ؛ « الحجر الغصب فی الدار رهن علی خرابها = سنگ غصبی در یک بنا ، گروی خرابی آن است » . و این مضمون از پیامبر خدا (ص) نقل شده است که ؛ « الملک یبقی مع الکفر ، و لایبقی مع الظلم = حکومت با کفر می ماند ولی با ظلم وستم نمی ماند » . آیا این رویکردهای مسرفانه نسبت به قتل و اعدام مخالفان ، منجر به هیچ ظلمی از جانب حاکمان جمهوری اسلامی نشده است و اگر شده است ، چه کسی جز مرتکبان این ظلم ها را می توان به « براندازی نظام » متهم کرد ؟!! نگویید که در زمان حکومت علی (ع) نیز از این گونه اتفاقات می افتاد ، چرا که علی (ع) به محض اطلاع از ستم کارگزارانش ، از مردم عذر خواهی کرده و مجرمان را متناسب با جرمشان کیفر داده و درمواردی نیز از کار بر کنارشان کرده است . آیا در این 26 سال نیز اینگونه عمل شده است ؟!! 3- در دوران رهبری شما ( 16 سال ) ستم دستگاه های قضائی و شبه قضائی و اطلاعاتی و امنیتی بیش از گذشته فزونی گرفته است و قانون شکنی و قانون گریزی در آن ها به یک روند ، تبدیل شده است . مخالفان سیاست های شما ، شدیدا سرکوب شده و با محرومیت های مختلف از حقوق فردی و اجتماعی مواجه بوده اند. به نمونه هایی از آن تذکر می دهم ؛ الف ) ترورهای مخالفان سیاسی و اعتقادی در داخل و خارج کشور ادامه یافته است . برای نمونه به قتل برخی کشیش ها ، فعالان سنی مذهب ، و دگر اندیشانی چون سعیدی سیرجانی اشاره می کنم . ب ) برخوردهای نامشروع و غیر قانونی با علماو مراجع مخالف سیاست های شما درحوزه ها از قبیل آقایان ؛ سید حسن قمی ، سید صادق روحانی ، مرحوم سید محمد روحانی ، مرحوم سید محمد شیرازی و ... ادامه یافت و این آقایان با حصر دراز مدت یا محرومیت های مختلف اجتماعی و سیاسی روبرو بوده اند . گرچه در این اواخر ، یکی دو نفر از آنان آزادی مختصری پیدا کرده اند ولی برخی دیگر تا زمان مرگ ، مورد تعرض دستگاه های امنیتی و قضائی شما قرار داشتند . پ ) برخوردهای خشن و غیر قانونی و غیر اخلاقی با آیة الله منتظری و منسوبان و اماکن مربوط به ایشان از سوی ارگان های شبه قضائی و امنیتی رسمی و منسوب به شما و هتک حیثیت ایشان از جانب شخص شما در بیانات و جلسات مختلف و « حصر غیر قانونی پنج سال و اندی ایشان » و بی توجهی مکرر شخص شما در این خصوص به راهنمایی ها ی دلسوزان و بزرگان . به یاد آورید که در پاسخ برخی پیشنهادات مبنی بر رفع حصر از ایشان ، با تأکید گفته بودید : « تا من زنده ام ، ایشان باید در حصر بماند » !!! هنوز هم اموال و املاک شخصی ایشان و بستگانشان در قم و مشهد ، در تصرف غاصبانه ی دادگاه ویژه و سپاه پاسداران است و موقوفاتی که ایشان متولی خاص آن ها است در تصرف غاصبانه ی دیگران است . ت ) سریال قتل های زنجیره ای و اظهارات عجیب شما پس از قتل مرحوم فروهر و اسکندری ، بدون آنکه تسلیتی به بازماندگانشان بگویید و شتاب بیش از حد شما در انتساب بی دلیل آن اتفاقات فجیع به « استکبار جهانی و اسرائیل » و محکوم کردن کسانی که انگشت اتهام را به سوی نهادهای حکومتی نشانه می گرفتند ، اقدامات غیر قانونی فراوانی را در پی داشت که بعدها در فیلم اعترافات خانم سعید امامی در قالب « اصرار بازجویان ، همراه با شکنجه برای اعتراف متهمان به ارتباط با اسرائیل » خود را نشان داد ، تا اتهامات القاء شده از جانب شما را مستند کنند . برملا شدن حقیقت آن جنایات ، بر اثر اصرار آقای خاتمی ، و روشن شدن خطای شما در انتساب آن جنایات به بیگانگان و در محکوم کردن مخالفان خود ، حتی یک عذر خواهی ساده از جانب شما را درپی نداشت !!. به یاد آورید که « بوش و بلر » در مورد « اطلاعات غلط در مورد جنگ عراق » از ملت خود عذر خواهی کردند ولی شما در تمام دوران زمامداری خویش ، از این وسیله ی مطلوب خدا و خلق خدا ( عذر خواهی از مردم ) ، بهره نگرفته اید . حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز در موارد مختلف ، و از جمله در مسأله ی پذیرش قطعنامه ی آتش بس و عدم توفیق کامل در دفاع 8 ساله ، از ملت ایران عذر خواهی کرد . رویکرد حکومت به ترور مخالفان سیاسی ، ناشی از عادت حاکمان به این روش ( ترور ) برای حل مشکلات انسانی فرا روی حکومت بوده است . وقتی برای پرهیز از حساسیت مجامع بین المللی حقوق بشر ، دستگاه قضائی بجای محاکمه و اجرای حکم از طریق قانونی ، به ترور افراد شرور و باجگیر در مناطق جنوبی تهران پرداخت و شما در برترین منصب حکومتی ، مانع از این پدیده ی شوم نشدید ، باید امکان تسری این روش به سایر موارد را نیز در نظر می آوردید . سکوت و رضای شما به این اقدامات ، تا آنجا پیش رفت که مباشر اصلی قتل های زنجیره ای سال 77 ( کاظمی ) آن را دلیلی بر |