اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
مانند صدقه و خمس و زكات چاره جوي فقر و نابرابري طبقاتي مردم نمي باشد. شواهد مربوط به سيماي فقر در جامعه ايران نشان مي دهد بر پايه آمار رسمي بانك مركزي درزمينه تعيين خط فقر، قريب بيش از 50 درصد و بر پايه آمارغير رسمي واظهار نظر كارشناسان اقتصادي قريب بيش از 80 درصد مردم زير خط فقر نسبي قرار دارند. به بيان ديگر بر همين اساس مي توان اذعان كرد بيش از 30 درصد مردم واقشار فقير و تهيد ست حاشيه شهري زير خط بقا يا به اصطلاح فقر مطلق زندگي مي كنند . از اينرو عليرغم بودجه هاي هنگفت اختصاص يافته به كميته امداد كه درآمد حاصل از صدقات وصندوق هاي آهني هر كوي و برزن حداكثر زير 5 درصد بودجه آن را تشكيل مي دهد، عملكرد اين كميته نشان مي دهد كه در پاسخ به پرسش نخست، نظام عدالتخواهي مبتني بر صدقه پاسخگوي مسايل امروز جامعه ايران نيست. امروزه مشارکت مردمی در قالب پرداخت ماليات جهت افزايش توان دولت برای ارائه خدمات اجتماعی در چهارچوب دولت مدرن در نظر گرفته شده است و چنين فريضه های دينی که تحت اعمال واجب از آن ياد مي شود در اين سيستم معنايی پيدا نمی کند. چنانكه شواهد فوق نشان مي دهد از اواخر دهه 70 بتدريج به دليل بهبود نسبي وضعيت مالي مردم ويا ترديد هاي ناشي از نقد ونظرهاي مطرح پيرامون عملكرد دولت اسلامي، ميل به پرداخت صدقه و زكات كاهش مي يابد. بطوريكه از بين كل مردم ايران با فرص روزه داري در ماه رمضان و الزام پرداخت فطريه براي همه روزه داران مشمول وبالاي سن بلوغ فقط قريب 7 ميليون نفر(حدود ده درصد كل جمعيت) به اين كار اهتمام كرده اند! همچنين با وجود افزايش تعداد صندوق ها، درآمد حاصل از پرداخت صدقات نيز از سال 78 تاكنون همواره روند كاهشي داشته است. اين تنزل شامل پرداخت زکات نيز مي گردد كه در آخرين سال آماري، اين رقم حتي رشد منفي داشته وبا بيش از 20 درصد افت درآمد مواجه بوده است. علاوه بر اين با وجود مشاركت نسبي مردم در پرداخت وجوهات فريضي ديني خود كه ناشي از ناامني مالي وجاني روزافزون حيات اقتصادي واجتماعي و انساني در جامعه امروز است، اين سازوكار بهيچ وجه نتوانسته است حتي باورهاي ذهني مردم را براي ايمن سازي در برابر حوادث و بلاياي اجتماعي وطبيعي تامين نمايد. بطوريكه آمار كشته شدگان ناشي از تصادف هاي رانندگي با رتبه نخست در دنيا ( که برخي نيز به پرداخت صدقه برای رفع بلا اقدام کرده بودند!)، سكته هاي قلبي ناشي از آلودگي هوا با رتبه نخست در دنيا، بيماري هاي مختلف ايدز و هپاتيت و وبا ، زلزله و سيل هاي بنيان كن اقصي نقاط كشور كه از هزاران تا دهها هزار انسان را به يکباره به هلاكت مي رساند از زمره دلايل عدم توفيق توجيهات آسماني و ذهني تامين اجتماعي وامنيت جاني حاصل از صدقه و ساير وجوهات شرعي است. با اينحال لايه هايي از مردم به دليل نا اميدي از مديريت انساني پيشگيري از بلايا، دست بدامان توجيهات ذهني شده وحداقل با پرداخت اين وجوهات از جمله صدقات ونذورات ، امنيت ذهني ونه عيني رابراي خود مهيا مي سازند. اين حركت ديگر نه از سر ميل به كاهش فاصله طبقاتي ورفع يا كاهش فقر، بلكه براي بيمه شخصي در برابر حوادث احتمالي پرداخته مي شود که دولت در تامين آن ناتوان بوده است. طرفه آنكه اغلب كساني كه به پرداخت اين وجوهات نيز مي پردازند، خود از آسيب پذيرترين و فقيرترين اقشار مردمي محسوب مي شوند و قربانی اين گونه حوادث می باشند. در پايان اشاره به اين موضوع مهم به نظر مي رسد که اين وجوهات جمع آوری شده در سيستم کميته امداد نه برای فقر زدايی بلکه با اهداف سياسی توزيع مي شود. به بيان ديگر بخشي از بازار سنتي- مذهبي بويژه سران هيئت هاي مؤتلفه در زير لواي اين سيستم به حفظ حوزه نفوذ وقدرت خود در نظام سياسي و همچنين در ميان لايه هايي از مردم فقير مي پردازند. در اين ميان اشاره به مقاومت هاي سرسختانه كميته امداد دراجراي طرح اصلاح نظام تامين اجتماعي كه درصدد سياست گذاري، نظارت و عملكرد واحد وهماهنگي براي پوشش آحاد مردم بود، نشانه هاي همين تماميت خواهي هاست. "عقب ماندگی " شعله میرقرائی در حال حاضر، مردم گرفتار دو جنبهء افراط و تفريط شدهاند، يكی همهء شكست ما را در داشتن مذهب میبيند ، تمسخر و طنز را نثار آن میكند و ديگری به دفاع بر میخيزد و میخواهد دست كم از حقانيت، دقت و سلامت متون مذهبی دفاع كند. دوام جمهوری اسلامی كه در هر صورت با دنيای موجود هماهنگ نيست، عدهای را هم بر آن داشته است كه ولو به قيمت تجزيهء ايران ،از «شر» آن آسوده شوند. اين همه رفتارهای نا مشخص در ایران نشانه چه علتی می تواند باشد!، و گرنه تداوم جمهوری آخوندی را نمیتوان نتيجهء علت مشخص ديگری دانست.در اين ميان، كار دو گروه افراطی در ایران كاملا خندهدار است. يكی آن كه میخواهد به هر قيمتی که شده این حکومت مذهبی را از اعتبار بيندازد و به اين ترتيب سلاح از دست دينورزان بگيرد . ديگری كه میكوشد سنديت و اعتبار آنها را مدلل و محرز كند تا بتواند به این طریق به سلطه آنان ادامه دهد.در ميان دستهء نخست، يعنی آنان كه با مذهب سر جنگ دارند، كمتر كسی ديده میشود كه واقعا و عميقا در تاريخ مذهب بررسی كند. چه تنها از اين راه است كه میتوان نشان داد مذهب چگونه پيدا شده و پاسخگوی كدام نيازهای انسان بوده و با تغيير نيازها و پديد آمدن نيازهای نو مذهب تا چه اندازه پاسخگوی آنها است. اين مطالعه نشان میدهد كه ميان دينهای بسيار ابتدائی و دينهای جديد (يعنی اديان توحيدی) واقعا فاصله كم است، زيرا تفاوت اين دسته با آن دسته تنها اضافه داشتن پيامبر، معجزه و متن نسبتا مشخص بوده است، در حالی كه اديان قديمتر تنها به اعتبار و نيروهای پيشوا ، يا جادوگری شكل میگرفت. اديان جديدتر از امكانات تازهتر (نوشتن) استفاده كردهاند.دستهء دوم، يعنی طرفداران دين و سنت در عين حال میكوشند با مطالعه در زمينههای فلسفه و برخی از دانشهای نو مذهب را روزآمد و با زندگی امروز سازگار كنند. اما اشكال كار ايشان اين است كه میكوشند متنی كهن را كه بايد در زمينهء جامعهء خود معنی دهد ، در زمينهء جامعهء امروز معنی كنند، تنها به اين بهانه يا دليل كه متن را هميشه میتوان از نو خواند. معلوم نيست نوشتن متنی تازه و روز آمد چه اشكالی دارد كه بايد متنی را كه در جامعهای عشيرهای پديد آمده در دنيای امروزی خواند. دستهء ديگری از همين عده هستند كه از متون كهن مذهبی برداشتهای عرفانی يا اخلاقی و حتی فلسفی تازه میكنند تا من و شما را مثلا با طناب عرفان كه تاريخ مذهب پيدايی و كاركرد آن را روشن كرده است، به مذهب ببندند. و از این طریق ملت را فریب دهند که متاسفانه تا کنون شاهد آن هستیم !!مردم، هيچ مخالفت و موافقت ويژهای با مذهب ندارند و دست كم اين را فهميدهاند كه ايمان يافتن، كار خرد نيست. هيچكس با خرد خود ايمان نمیآورد. ايمان به درجات مختلف نتيجهء ترس، نا اميدی، خود واسپاری (ترس از آزادی) و آسايش طلبی، دلبستگی يا شيفتگی، منفعت طلبی (تنها موردی كه خرد دخالت دارد) و مانند آن است. هموطن گرامی! گرفتاری ما در اين نيست كه برای اصالت يا عدم اصالت قرآن بايد دليل بياوريم. وقتی متنی در جامعهای تنها با هفت تن باسواد پيدا شده و خط دقيقی هم برای ضبط آن وجود نداشته، از ديدگاه علم (و نه ايمان) هر كسی حق دارد در درستی يا نادرستی آن سخن بگويد. نگاه علمی اين است. ما به گوش خود میشنويم كه پيروان مذاهب مختلف، يك و همان آيه را دو گونه میخوانند و معنی میكنند، از روايتهای مختلف قرآن كه تنها حافظ شيرازی چارده تای آن را ازبر میخوانده هم خبر داريم. وقتی وحدت قرائت وجود ندارد ارزش متن نسبی و (هرگز) نه مطلق است. شما چرا در اين بازیها میافتيد؟ آيا ما حق نداريم در حسن نيت شما شك كنيم؟ من هيچ علاقه ندارم وقتم را برای اين حرفها هدر كنم. اما كشوری با تاريخی كهن و ره آوردهای مهم تاريخی در عرصههای هنر و علم و با داشتن ثروتی بيكران، مقروض، مفلوك (يازده مليون آدم زير خط فقر و در حدود چهل در صد بيكاری طبق آمارهای رسمی خود حكومت) و چشم به راه معجزه (به اخبار ظهور امام زمان از فلان چاه يا مسجد در قم يا ديگ آش فلان پيرزن توجه كنيد) داريم كه با باريدن يك برف سنگين
|