ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

نام سلاح  ساخت کشور      برد مفید وزن کلاهک         طول موشک

راکت کاتیوشا  روسیه ۲۰ کیلو متر  ۵۰ کیلو   تی ان تی      ۱.۵ متر

موشک رعد ایران       ۵۰ کیلو متر ۱۰۰ کیلو سی چهار       ۲ متر

شاهین ۲   ایران ۲۰ کیلو متر   ۱۹۰ کیلو تی ان تی          ٣.۵ متر

عقاب      ۴ کیلو متر           ۱۵۰ کیلو تی ان تی          ۴۵ متر

زلزال ( اسکاد ) ایران – روسیه   ۱۵۰ کیلو متر  ۲۰۰ کیلو تی ان تی         

زلزال یک ایران  ۱۵۰ کیلو متر    ۶۰۰ کیلو تی ان تی          ٨ متر

زلزال دو   ایران    ۲۰۰ کیلو متر   ۶۰۰ کیلو تی ان تی          ٨ متر

خیبر  ایران   ۱۰۰ کیلو متر     ۵۰ کیلو تی ان تی            ٣ متر

راکت روح الله ایران – کره شمالی  ۵۰ متر ۴۰ کیلو باروت  ۱.۵ متر

العباس   ایران                   ؟                          ؟                   ؟

 

استعداد نظامی

حزب الله هم اینک دارای سه لشگر نظامی می باشد که هر لشگر آن بین یکهزار تا یکهزارو پانصد کماندو در آن سازمان یافته اند، مدل نظامی این لشگرها همان گردانهای سید الشهدایی است که در ایران و در غالب نیروهای بسیجی ما شاهد آن هستیم، ورای این تعداد نیروهای شبه نظامی حزب الله دارای سه هزار کادر غیر نظامی و تخصصی است که عمدتا در نهادهای دیگر رسانه ای، بهداشتی، زنان، شهدا و جانبازان، بخش ایدئولوژی و… می‌باشد. همچنین جنبش حزب الله یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای بنام المنار و دو شبکه رادیویی محلی و سراسری دارد .

موخره

در اینکه جنبش حزب‌الله لبنان با اشاره تهران و یا با توصیه همان طیفی که در سپاه و جناح اقتدار طلب ایران آرزوی جنگ را در سر دارند اقدام به کشتن پنج سرباز اسرائیلی و به اسارت درآوردن ۲ سرباز آن نموده است قریب به یقین چنین است، اما همه در تحلیلهای خویش به خطا رفتند هم تهران که به آسانی بهترین کارت خود را سوزاند و شاهدیم که قطعنامه اخیر ۱۵۵۹ شورای امنیت سازمان ملل این کارت برنده ایران را سوزاند، این خطای استراتژیک ایران بود. واما خطای اسرائیلی ها این بود که در تحلیلهای خود نسبت به توان حزب الله دچار اشتباه شده بودند. خطای حزب الله هم این بود که بدون برآورد سیاسی و امنیتی لازم وارد گود مبارزه شد و با وارد شدن به خاک اسرائیل و گروگانگیری بهترین بهانه را دست اسرائیل داد تا نسبت به تهاجمی همه جانبه به لبنان اقدام کند و اکنون این حزب الله به عنوان آغازگر تهاجم محکوم است هر چند که اسرائیل با سبعیت تمام هم نسبت به این تجاوز پاسخ گفته باشد ...

پرونده هسته ای و جنگ توپخانه ای

مرجان افتخاری

جنگ توپخانه­ای حزب الله و اسرائیل در طی هفته گذشته و هم اکنون بار دیگر منطقه خاورمیانه را در بحران فرو برد. این چنگ جز کشت و کشتار- ویرانی و آوارگی برای مردم منطقه حاصل دیگری ندارد. در یک نگاه این جنگ عرض اندام سیاسی - نظامی نیروهای ارتجاعی-اشغال گر و بسط و گسترش  قدرت­های اسلامی در منطقه است.

به یاد داریم که چندی پیش بدنبال بحرانی شدن پرونده هسته­ای ایران، کاریکاتورهای محمد نه تنها در این منطقه بلکه در پاکستان–افغانستان-عراق و بسیاری دیگر از کشورهای آسیایی (اندونزی) و حتی در بعضی از کشورهای اروپایی، چنان تشنجی به وجود آورد که توانست وقفه­ای چند ماهه در تصمیم گیری بر سر پرونده هسته­ای به وجود آورد.

جنگ اخیر، اسرائیل و حزب الله لبنان را هم باید در همین راستا ارزیابی کرد. واقعیت این است که شرایط داخلی ایران بیانگر بحرانی همه جانبه است. از نظر سیاسی– رژیم تنها سرکوب را در دستور کار خود قرار داده، هر صدای مخالفی  با سرکوب شدید – زندان– شکنجه  و اعدام  روبرو می­شود.

چند سالی است که بحران اقتصادی ابعاد و سیع تری یافته، به مشکلات کلاسیک این گونه جوامع در تولید و باز تولید و سرمایه گذاری­ها و... باید هزینه­های سرسام­آور هسته ای- نظامی- کمک های نظامی به حماس – حزب الله و نیروهای حاضر در عراق را هم به آن اضافه کرد. از این رو است که استقامت و ماندن به هر قیمتی در دستور کار رزیم اسلامی  قرار گرفته.

در واقع جمهوری اسلامی با انتخاب چنین مانوری، نقش خود در توازن قوا در منطقه را نه تنها  به جهان غرب بلکه به بعضی دیگر از کشور های منطقه چون عربستان سعودی و عراق به نمایش می­گذارد.

در واقع رژیم اسلامی نشان می­دهد که تصمیم بر سر مسئله هسته­ای در گرو آرامش یا چنگ در منطقه است. مانور نظامی اخیر در خلیج فارس هم در همین راستا صورت گرفت. ایران برای پیش برد برنامه هسته­ای خود نیاز به بازار آشفته­ای در منطقه دارد و در این راستا از همه نیروها و امکانات خود، حماس –  حزب الله- سوریه و  مقتدا صدر در عراق استفاده خواهد کرد.

طرح دخالت ایران در این جنگ به این معنی نیست که از نقش سرکوب گرایانه و اشغال گر اسرائیل و سیاست های تجاوز جویانه آن چشم پوشید. تردیدی نیست که تنها نیروهای امپریالیستی – صهیونیستی از این جنگ سود می برند. برای روشن تر شدن نقش ایران و ارتباط آن با حزب الله و حماس بد نیست به تاریخچه کوتاهی از تشکیل این 2 گروه اشاره شود.

حزب الله لبنان در سال 1982 با حمایت ایران و سوریه به عنوان گروه مقاومت در مقابل اشغال جنوب لبنان توسط اسرائیل تشکیل شد. و خیلی سریع در پی یک سری عملیات نظامی به عنوان نیروی نظامی در لبنان مطرح شد. در حال حاضر حزب الله بخشی از ارتش لبنان را تشکیل میدهد  این گروه در ابتدا با تاثیرگیری از انقلاب اسلامی ایران، طرح ایجاد یک دولت اسلامی در لبنان را هدف خود قرار داده بود. ولی به نظر می آید که از این هدف صرف نظر کرده است. حزب الله در ابتدا همکاری نزدیکی را با امل اسلامی و ال دعوه داشت . در سال های 1987-1985 با درگیری داخلی بین حزب الله – امل و فلسطین که به جنگ "کمپ ها" معروف شد این سه گروه از هم جدا شدند.

حزب الله بعد از مرگ خمینی در سال 1989 نظرات خامنه­ای را در تمامی ابعاد به عنوان جانشین پذیرا نیست. در سال 2004 قتل نخست وزیر سابق لبنان "حریری" به عنوان نقطه عطفی در روند قدرت سیاسی لبنان و حزب الله مطرح می­شود. در پی قتل حریری و فشار بین­المللی (آمریکا – فرانسه)، و تشکیل کمیته  سازمان ملل  برای بررسی قتل. و در نهایت  در زوئن 2004 شورای امنیت سازمان ملل تخلیه فوری نیروهای سوریه متحد درجه یک حزب الله را صادر کرد. خروج نیروهای سوریه کاهش قدرت حزب الله در لبنان و فلسطین را در پی داشت.

حماس که از طرف EU – کانادا –آمریکا و اسرائیل به عنوان یک گروه تروریستی شناخته شده در سال 1987 در سی جردنی تشکیل شد. حماس به عنوان یک گروه رادیکال سیاسی- نظامی با ایدئولوزی اسلامی با دست زدن به حرکات نظامی و عملیات انتحاری فعالیت خود را شروع کرد. در سال 1989 در رابطه با دستگیری شیخ احمد یاسین رهبر حماس توسط اسرائیل فعالیت نظامی حماس به اوج خود می رسد. شیخ یاسین در مارس 2004 در درگیرای توسط اسرائیلی­ها کشته می شود.

پیروزی حماس در انتخابات  ژانویه 2006 باعث شگفت زدگی ناظران سیاسی در سطح جهان و بعضی کشورهای منطقه شد. در واقع سیاست­های ساف و رهبری آن عرفات، بحران بوروکراسی اداری – فساد و اختلاس مالی از یک طرف و موضع­گیری رادیکال حماس در مقابل اسرائیل از دلایل به قدرت رسیدن او  محسوب می­شود.جمهوری اسلامی از بدو رسیدن به قدرت در سال 1979 نه تنها در تشکیل گروهای نظامی در منطقه نقش داشته بلکه از نظر سیاسی – مالی – و نظامی از این گروها حمایت کرده است. در واقع این گروه­ها به عنوان بازوی نظامی رژیم در منطقه، هر زمان و هر جا که ضرورت داشته باشد وارد عمل می­شوند. به این گروه­ها می­توان گروه تروریستی جماعت اسلامی در جاکارتا و گروه­های اسلامی کشمیر را اضافه کرد.

 

 

قبلی

برگشت

بعدی