اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
|
ستیز ملايان با علوم و جنبش دانشجویی محمد علی مقامی پس از انقلاب بهمن 1357 که ثمره خون پاک بسیاری از مردم این سرزمین بلاخیز بود، ملايان علم ستیزاسلامی که با تزویر و زهدفروشی، حاکمان سرنوشت ایران و ایرانی شده بودند، از فضای آزاد سیاسی و آزادی اندیشه که در دانشگاه در میان دانشجویان و دانشگاهیان وجود داشت، واهمه داشتند و درس و بحث آزاد استادان و دانشجويان در دانشگاهها به نگرانی آنها دامن میزند. از این جهت پس از کمتر از 2 سال کاسه تاب و توان تحمل آنان از وجود فضای باز سياسی دانشگاهها سر ریز شد و بدین سبب در ارديبهشت سال 59 سیاست شوم ضد فرهنگی آنان که به نام « انقلاب فرهنگی » نامیده شد، بردانشگاهها سايه افكند و در فضای خفقانآور ناشی از به قدرت رسيدن بنيادگرايان مذهبی، هرگونه آزادی و آزاداندیشی سرکوب شد و پالايشها و گزينشهای استادان و دانشجویان آغاز شد، اساتيدی که به ايدئولوژی ولايت فقيه و اصول خود ساخته جمهوری اسلامی اعتقادی نداشتند از دانشگاهها اخراج شدند و دانشجويان آزادانديش محكوم به سكوت و خانه نشینی و خفقان. رژیم بنیاد گرای اسلامی پس از آن، سیاست تکمحوری و ضد آزادی اسلاميزه کردن دانشگاه و جنبش دانشجويی را سرلوحه برنامه های خود در دانشگاه قرار داد. این در حالی بود که کشور در زير غبار تاثر برانگیزجنگافرزوی و آتش و خون مدفون می شد. در ادامه این سیاست دانشگاهها از شبه نظاميان بسيج انباشته گرديد. با در نظر گرفتن سهمیه های قابل توجه مختلف برای افراد وفادار به ايدئولوژی ولايت فقيه و حاکمان رژیم، بسيجیهای گزينش شده به دانشگاهها پای مینهادند و به گروههای فشار سرکوب گر استادان و دانشجويان دگرانديش و آزاديخواه مبدل میشدند!انجمنهای دانشجويی كه با برچسب اسلامی اجازه فعاليتهای صنفی را دارا بودند نيز به تسخير عناصر وفادار به ولايت فقيه در آمدند.
با پايان گرفتن آتش جنگ، برای جنبش دانشجويی فرصتی پیش آمد تا نگاهی به گذشته بياندازد و شعارهای آزاديخواهانه و عدالتجويانه فضای انقلاب را به خاطرآورد و به اين ارزيابی برسد كه خواستههای مردم و گروههای سياسی كه منجر به انقلاب شده بود تا چه اندازه محقق شده است؟ بدین ترتیب بود که جنبش دانشجویی توانست چند سازمان و اتحاديه دانشجويی را تاسیس نماید. و همچنین چند نشریه دانشجویی از جمله «پيام دانشجو» و «هويت خويش» توسط آنان به انتشار درآمد و نقد صريح و بی باكانه قدرت را آغاز كرد و به افشاگری در مورد مافيای قدرت و ثروت در بين روحانيون با نفوذ حکومتی پرداخت. اما آن نشريهها با در پيش گرفتن سیاست افشاگرانه تند و صریح خود توسط حکومت ضد آزادی توقيف شده، لغو امتياز گرديدند. اما دهه70 كه طی آن جنبش اصلاحگر دوم خرداد با بهره گيری از خواسته های انباشته شده مردم از دوران جنگ سربرآورده بود، مصادف شد با ورود سیل خروشان بزرگی از جوانان نواندیش و تشنه آزادی به درون دانشگاهها. آنها برخلاف نسل پيش از خود، بجای بالا رفتن از ديوارهای سفارت آمريكا، در اندیشه بالا رفتن از سد بلند خفقان و استبداد حکومت اسلامی بودند. رژيم ملايان اگرچه توانسته بود با انقلاب به اصطلاح فرهنگی خود و با اخراج اساتيد و دانشجويان آزادانديش از دانشگاهها و ايجاد نمايندگیهای ولی فقيه و بسيج در دانشگاهها برای حاكم كردن جو رعب و وحشت و ترس در بين دانشجويان، برای اندک زمانی آنها را مهار كند و فضای دانشگاهها را در سيطره عناصر وفادار به خود درآورد، اما شايد هرگز نمیپنداشت كه با ورود نسل نوين جوانان به دانشگاهها، مطالبات و خواستها و آمال و آرزوهای انباشته شده در طول سالهای سركوب و خفقان به يكباره سر باز كرده و به شكل اعتراضات خيابانی جلوه گر شود. در 18 تير ماه سال 78 فرصتی پیش آمد تا اين سیل عصيانگری جوانان سد سکوت را در هم بکوبد و به خيابانها سرازير شود. رژيم تا بن دندان مسلح و به خشم آمده ضد بشری، به اعتراضات و تحصنهای آرام دانشجويان با گلوله و خون و آتش پاسخ داد، عدهای را كشت، سر و دست گروهی ديگر را شكست وبسیاری از آنان را اسير و روانه شكنجهگاههای مخوف خود كرد. همچنین رهبران این اعتراضات و خيزشها را به زندان افکنده و به حكم ناعادلانه اعدام محکوم کرد. از آن پس با وجود امواج سهمگين سركوب و زندان كه در سالهای گذشته فعالين جنبش دانشجويی را در خود درنورديده است، خواست ها و آرزوهای جوانان، زنده و پويا در جنبش دانشجويی موج میزند و اعتراضات دانشجويان را به پيش میبرد. در هفته های اخیر جنبش دانشجويی به اخراج گسترده استادان با تجربه و آزادانديش و دانشجويان فعال و آزاديخواه از دانشگاهها و همچنين دخالت نهادهای شبه نظامی، امنيتی، بسيج و نمايندگیهای ولیفقيه در روند انتخابات داخلی انجمنهای دانشجويی و احضار گسترده دانشجويان فعال به كميتههای انضباطی و توقيف نشريات دانشجويی اعتراض كرده و دست به تحصن زدهاند. آنها اين بار بیباكانه خواستار برچيده شدن سيطره نهادهای امنيتی و شبهنظامی و گروه فشار بسيج و ايجاد فضای باز سياسی برای تبادل افكار و انديشههای آزاد در دانشگاهها هستند. آنها میگويند دانشگاه نه پادگان نظامی است كه شبه نظاميان برآن حاكم شوند و نه گورستان كه رژيم اجساد شهدا را – اگرچه بس عزیز و محترمند- در آن به خاك بسپارد! اين اعتراضات با واكنش سركوبگرانهای از طرف نيروهای نظامی ـ امنيتی روبرو شده است. بسياری از رهبران اعتراضات دانشجويی در دانشگاه اميركبير و دانشگاه تهران در مقابل در دانشگاهها توسط نيروهای لباس شخصی وابسته به سازمانهای امنيتی بازداشت شدهاند. در تظاهرات اعتراضی دانشجويان در محوطه بيرونی كوی دانشگاه تهران نيز كه با خشونت ورزی پليس و شبه نظاميان همراه بود در حدود 20 دانشجو بازداشت شدند. جنبش دانشجویی با بيش از پيش به اثبات رسيدن مسئله اصلاح ناپذير بودن ساختار سياسی استبدادی جمهوری اسلامی که پس از شکست اصلاحات به وقوع پیوست، در پی نقد درونی خود، به استقلال از حاكميت روی آورد و در اين خصوص با دوری از قدرت و رويگردانی از سياست سهم خواهی از حكومت، سياست ديدبانی جامعه مدنی و حقوق بشر در ايران را پیگرفت. در سالهای گذشته رژيم با ايجاد موازیسازی سعی میکند اين جنبش را از مسير راستين خود منحرف سازد. اما تحولات اخير در درون جنبش دانشجويی نشان از آن دارد كه سياستهای تخريبگرايانه حكومت اسلامی در قبال جنبش دانشجويی و حاكم كردن فضای اختناق در دانشگاهها و اخراج اساتيد آزادانديش و دانشجويان فعال و مبارز از دانشگاهها نتوانسته خللی در اراده راسخ جنبش دانشجويی در پيشبرد مبارزات ضد استبدادی و آزاديخواهانه آنان ايجاد كند. اين جنبشِ پويا و آگاه كه به دست جوانان تشنه آزادی و دمكراسی و حقوق بشر اداره میشود، فرياد حقطلبانهاش را رساتر از هر زمان سر داده و پرچم مبارزه با استبداد مذهبی در ايران را برافراشته نگاه داشته است. تا باشد که به زودی با همراهی و همدلی مردمی پایه های نظام ضد بشری انسان ستیز اسلامی را براندازد و بر جای آن طرحی نو همراه با صلح و آزادی وحقوق بشر دراندازد. راهش پوینده و بیدقش افراشته بادا!
|