اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
|
حاضر ابومصعب زرقاوى قرار دارد. سربازانى كه او به اين جنگ ديجيتالى فرستاده، حول و حوش بيست سال سن دارند. آنها همان كسانى هستند كه پدرانشان در سال هاى دهه ۸۰ براى جهاد به افغانستان رفتند و حال اين بچه ها خيلى راحت در كافى نت ها به جنگ نشسته اند. آنها به جاى كلاشينكف، لپ تاپ، هندى كم و دى وى دى دارند. به ندرت امكان دارد كه حمله بزرگى در عراق صورت گيرد اما فيلمى از آن تهيه نشود. كمى پس از هر حمله اى، گزارش آن در اينترنت حاضر و آماده است. جنگجويان اينترنتى بلافاصله پس از حمله، دوربين را به كامپيوتر وصل كرده و به يكى از ده ها وب سايت جهاد انتقال مى دهند. به گفته كولمان براى دانلود كردن هر كليپ ۱۵ ثانيه اى تنها نيم ساعت زمان لازم است. كولمان كليپ هاى زرقاوى را با فيلم هاى تبليغاتى ارتش آمريكا مقايسه مى كند. همان فيلم هايى كه در آن پرسه زدن هاى افسران ارتش آمريكا در دبيرستان ها براى استخدام داوطلب را نشان مى داد. در اين فيلم هاى جديد هم به مانند آن فيلم ها از جنگ به عنوان حادثه اى در خدمت جامعه ستايش مى شود. در فيلم هاى آمريكايى شاهد تخليه افسران آمريكايى از ناوهاى هواپيمابر و حركت آنها به هنگام غروب آفتاب هستيم، كسانى كه با غرور هر چه تمام تر و با آن اونيفورم هاى اتوكشيده و آن پوتين هاى سنگين براى عمليات كماندويى مى روند. اما زرقاوى سربازانش را براى كشته شدن مى فرستد و در همان حال نوايى وحشت انگيز در فيلم آنها را همراهى مى كند. بخشى از اين فيلم هاى تبليغاتى در عربستان سعودى تهيه و توليد مى شود. اما به يقين مى توان گفت كه تهيه كنندگان و كارشناسان اين فيلم ها به هيچ مرز جغرافيايى اى محدود نمى شوند. آنها هر جايى امكان حضورشان هست؛ در خاورميانه، در اروپا و در آسيا. به گفته كولمان: «شايد عجيب باشد اما بيشتر ديداركنندگان از سايت هاى ترور در كنار خود ما يعنى در آمريكا و به عنوان مثال در كاروليناى شمالى زندگى مى كنند.» با اين حال كولمان عقيده دارد كه درك و فهم اين پديده براى جامعه غرب بسيار بعيد و غيرممكن است. از نظر وى دليل اين مسئله وجود ۳ مانع بزرگ است؛ در درجه اول اينكه همه اين فيلم هاى تبليغاتى به زبان عربى هستند و در آمريكا عده بسيار كمى بر اين زبان تسلط دارند. دوم اينكه مردم غرب اطلاع چندانى از طرز فكر و فرهنگ اسلام گرايان ندارند. و سومين مانع كه در واقع به عقيده كولمان در نوع خود يك تراژدى است اينكه عده بسيار كمى از كارشناسان با تكنيك هاى جنگ مجازى آشنايى دارند و دولت آمريكا از داشتن چنين كسانى تقريباً بى بهره است. اما زرقاوى مانند هميشه خيلى زود متوجه اين مسئله شد و در كمتر از يك ماه از چريكى بى نام و نشان تبديل به جهادگرى اينترنتى و حرفه اى گشت. نقطه آغاز اين اقدامات اينترنتى ۱۱ آوريل ۲۰۰۴ بود. در آن روز براى اولين بار ويدئوكليپى در اينترنت قرار گرفت كه به قول معروف ردپايى از زرقاوى در آن ديده مى شد. اين كليپ كه «قهرمانان فلوجه» نام داشت مردانى با نقاب هاى سياه را نشان مى داد كه در حال كارگذاشتن مواد منفجره در حاشيه يك خيابان بودند. چند لحظه بعد يك ماشين آمريكايى روى اين مواد منفجره مى رود و منفجر مى شود. در ۲۵ آوريل ۲۰۰۴ اولين اعلاميه اينترنتى منتشر شد كه در آن از طرف زرقاوى مسئوليت يكى از حملات به بصره به عهده گرفته شده بود. در آن اعلاميه آمده بود: «ما برآنيم تا پرچم جهاد را به اهتزاز درآوريم، با صليبيون بجنگيد و بدانيد كه به يارى خدا ما در مقابل چشمان شما آنها را شكنجه مى دهيم.» پس از آن يعنى در ۱۱ مه ۲۰۰۴ نوبت به انتشار آن فيلمى رسيد كه نفس مردم دنيا را در سينه ها حبس كرد، يعنى همان فيلم مربوط به سر بريدن «نيكولاس برگ» آمريكايى. بازتاب ورود زرقاوى به اينترنت سهمگين و سنگين بود. آن فيلم در عرض يك شب كپى و به صدها سايت اينترنتى ارسال شد. پس از دومين فيلم از اين دست- كه اين بار هم قربانى آن يك مهندس آمريكايى به نام «اوژن آرمسترانگ» بود- مركز القاعده در مجله اينترنتى اش در عربستان سعودى زرقاوى را تحسين كرده و از وى با لقب سركرده«سلاخان» ياد كرد. ورود زرقاوى به اينترنت محقق كننده يك هدف ابتدايى و اساسى يعنى «ايجاد ارتباط با مردم دنيا» هم بود. زيرا بدين صورت يكى از مردان معروف دنيا كه در تمام طول عمرش با هيچ خبرنگارى مصاحبه نكرده است، اين امكان را مى يابد كه به تنهايى و به صورت متكلم وحده هر آنچه مى خواهد بگويد. دموكراسى هاى اروپاى غربى در مبارزه با سازمان هاى تروريستى سابق كارى بس آسان تر در برابر خود داشتند. در همان حال كه آن سازمان ها مثلاً سفارتخانه ها را بمب گذارى مى كردند، از طرف دولت ها خلع سلاح مى شدند. مهم تر از آن به عنوان مثال در بريتانيا با به كارگيرى ساده ترين شيوه ها نظريات سياستمدار معروف ارتش جمهورى خواه ايرلند يعنى «جرى آدامز» بى اثر شد و اين اتفاق زمانى افتاد كه دولت بريتانيا به عناوين مختلف جلوى انتشار ايدئولوژى وى را گرفت. در ايتاليا نيز بريگادهاى سرخ بلافاصله پس از آنكه انتشار جزواتشان ممنوع اعلام شد، عملاً از بين رفتند. اما زرقاوى برخلاف آنان به اصطلاح صحنه نمايشى را در اختيار دارد كه از طريق آن هر طور و هر چه كه بخواهد به گروگان ها، رئيس جمهور آمريكا، روساى دولت هاى اروپايى و ۱۵۵ هزار نيروى مسلح بين المللى در عراق مى گويد. آنها همه بازيگرانى هستند كه توسط زرقاوى در درامى هوشمندانه، تنزل مقام پيدا كرده و در حد سياهى لشگر داستان پايين آمده اند. بدين ترتيب زرقاوى مخاطبان خود يعنى همان افكار غرب و ۳/۱ ميليارد نفر مسلمان را آن طور كه مى خواهد شوكه كرده و برخى را به وجد مى آورد. زرقاوى نقش خود را كاملاً ماهرانه ايفا مى كند. او در نقش انتقام گيرنده اى ظاهر شده كه به دادخواهى ستم ديدگان مى رود و كسى كه آمريكاى قدرتمند را به مبارزه مى طلبد و از مسلمانان دفاع مى كند. زرقاوى قبل از جدا كردن سر «نيكولاس برگ» ضمن هشدار به واشينگتن مى كويد: «بوش، تو اى سگ رومى، در انتظار روزهاى سخت تر باش.» زرقاوى اعدام آن مهندس بريتانيايى يعنى «كن بيگلى» را پاسخى به بازداشت و تجاوز به زنان مسلمان توسط مردان غيرمسلمان در عراق و در ديگر نقاط دنيا مى داند. پس مى توان از وى به عنوان سلاخى ياد كرد كه در كسوت زورو در آمده است. اما همه اين فيلم ها و اعلاميه هاى اينترنتى هم براى طرفداران زرقاوى كافى نيست. آنها در قسمت نظرات و پيشنهادهاى سايت ها، همواره ضمن تحسين آن صحنه هاى وحشتناك از ابومصعب مى پرسند كه نوبت بعدى كى فرا مى رسد؟ كولمان مى گويد: «گسترش اين فعاليت هاى اينترنتى ما را له خواهد كرد. كنترل زيادى نمى توانيم بر آن داشته باشيم و بستن سايت ها هم كار بيهوده اى است چون صبح روز بعد دو سايت جديد با آدرس هايى جديد به وجود مى آيد.» در ميان مردان زرقاوى هستند كسانى كه مسئوليت امور سايت ها را بر عهده دارند. اگر صفحه اى بلوكه شود، بلافاصله به آگاهى شخص مى رسانند كه در كدام سايت مى توان مطالب و تصاوير آن صفحه را مشاهده كرد. اگر مشكلى در دانلود كردن ويدئوكليپها پيش بيايد میتوان از شخصى بنام «تروريست۰۰۷» راهنمايى خواست و اوست كه شخص را به سايتى ديگر ارجاع مى دهد. كسى از هويت اين «تروريست۰۰۷» اطلاعى ندارد جز آنكه همه مى دانند به راحتى و با تسلط انگليسى حرف مى زند. و چنان با اينترنت آشناست كه گويى در باغ شخصى اش قدم مى زند. اين شبكه ها به هيچ وجه به اصطلاح خيابانى يك طرفه نيست. در چت روم هاى اين سايت ها در مورد ايدئولوژى، استراتژى و آخرين حمله هاى گروه زرقاوى، بحث و تبادل نظر مى شود و همه گروه ها از اين طريق ارتباط برقرار مى كنند. البته اين اولين بار نيست، كه زرقاوى در اروپا هم از خود جاى پايى باقى مى گذارد. روز ۲۸ دسامبر سال ۲۰۰۱ زنگ تلفن در آپارتمان «شادى عبدالله» به صدا درمى آيد. صدايى از آن سوى خط مى گويد: «خداوند تو را حفظ كند، خبر تازه اى دارى؟» عبدالله پس از شنيدن اين صدا فريادى از شادى مى كشد. «ما عروسى از مراكش خريدارى كرده ايم. او عروس خيلى خوبى است، خودم هم او را ديده ام.» صداى آن سوى خط به شوخى مى گويد: «با چه اجازه اى عروس ما |