اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
گزارشی از برگزاری هیجدهمین سالگرد قتل عام 67 در گلزار خاوران امروزخاک عطرآگین خاوران غرق در گل و بوسه شد. گلزار خاوران امروز دهم شهریور 1385 میزبان جمع کثیری از مردم میهنمان بود.امروز خاوران بار دیگر، غرق در گل و بوسه شد ولبخندی بر لبان مادران و پدران داغدیده جانباختگان کشتار 67 نقش بست . پدران و مادران، همسران و فرزندان این جانباختگان امروز درد و رنج خویش رادر گرمای وجود انبوهی از مردم، که بطور وسیع در این مراسم شرکت کرده بودند، لحظه ای به فراموشی سپردند.
در گوشه ای خواهریکی از جانباختگان با گریه می گفت " دیگر تنها نیستیم. امروز بسیاری از مردم خاوران را می شناسند، آنهمه درد و رنجی که برای حفظ این خاک کشیدیم دارد ثمر می دهد". حضور جمعیت به حدی بود که خیابان منتهی به این گلزار کاملا مسدود شده بود. همه با بغلهای گل، بسمت آرامگاه عزیزانشان در حرکت بودند. نیروهای انتظامی در محل مستقر شده بودند و از ورود جوانان مجرد جلوگیری می کردند. درب اصلی خاوران را بسته بودند و درب پشت این" گلزار" را که محل دفن بهائیان است، باز کرده و در ابتدا از شرکت مردم در مراسم جلوگیری کرده و پس از اعتراض و پافشاری آنان، فقط تعدادی را به نوبت به داخل می فرستادند و تا خروج آنان از ورود بقیه به داخل جلو گیری می کردند. برخی ازافراد نیروهای انتظامی و چند تن نیز با لباس شخصی از جمعیت داخل گلزار خاوران و خارج از آن فیلم و عکس می گرفتند. این افراد در تمام طول مراسم در محل حضور داشتند و چندین ماشین نیروی انتظامی در خیابان های کوچک داخل خاوران پارک شده بود.اما در جریان برگزاری مراسم برخوردی پیش نیامد. فقط در مراحل پایانی مراسم، درگیری هائی با چند نفر پیش آمد و بر اساس گفته یکی از افراد شرکت کننده در مراسم، ماموران انتظامی چند نفر را بازداشت نموده و تا لحظه تنظیم این خبر هنوز آزاد نشده اند. حضور و حمایت گسترده مردم از مراسم امروز موجی از شادی و شعف در دل خانواده های این جانباختگان بوجود آورده بود که هیچ قلمی یارای بیان و تصویر آن نیست. حضور فعال جوانان و مردمی که بعضا برای اولین بار به این گلزار آمده بودند، پاسخی شایسته به خانواده هایی بود که هیجده سال با درد و رنج بسیار، برای حفظ خاطره عزیزانی که در گلزار خاوران خفته اند،از هیچ تلاشی دریغ نکرده بودند. مراسم امسال، همانند سالهای پیش با یک دقیقه سکوت و ادای احترام به جانباختگان آغاز شد و پس از آن عده ای از حضار که بعضا از دیگر نقاط ایران به تهران آمده بودند، از خاطرات خود با این عزیزان سخن گفتند. شعر و سرود خوانی و مرثیه های محلی نیز در آخر مراسم، به رسم هرساله خوانده شد. شرکت کنندگان در این مراسم همگی سرود خوانان دور تا دور مکانی که عزیزانشان آرام در آن خفته بودند، می گشتند وهمزمان گلهایی را که در دست داشتند بر زمین خاوران می گذاشتند . ناصر زرافشان وکیل شجاع در بند، که به دلیل بیماری در مرخصی است، با حضور خود در این مکان و ایراد سخنانی در لزوم شرکت در این مراسم، شور و شعفی تازه به جمع بخشید و مردم با شعار زندانی سیاسی حمایتت می کنیم از او استقبال کردند. دادخواهان کشتار 67 دهم شهریور 1385 گزارشی از لاله زار خاوران
ستاره فرهمند امروز صبح با بیقراری و غمی آمیخته با هیجان برای رسیدن به لاله زار خاوران از خانه خارج شدم. راه طولانی بود و بالاخره من رسیدم. از پل هوایی آمدم پائین و در مقابلم قبرستان ارامنه. از آقایی پرسیدم از کجا باید داخل شویم ؟ گفت خانم نمیگذارند بروید جلوی همه را میگیرند . گفتم راهی دیگر است؟ نشان داد مستقیم بروید داخل و به سمت راست بپیچید و من هم راه را ادامه دادم رفتم تا به دیوار میان دو قبرستان رسیدم در کنار دیوار کانالی بود که باید برای رد شدن از آن تقریبا" سینه خیز میرفتی و بعد از یک دیواربتونی خود را بالا میکشیدی. از دیوار هم بالا رفتم و حسابی خاکی شده بودم به یاد زمانی افتادم که در های دانشگاه را میبستند و ما باید از دیوار ها و میله ها بالا میرفتیم. و همواره لباسهای من پاره و خاکی بود. صدای جمعیت سرودخوان فضا را پر کرده بود . سر اومد زمستون .. شکفته بهارون .... وای دیگر نتوانستم اشکهایم امان نمیداد حال عجیبی داشتم . تصویر یکا یک بچه ها جلوی چشمم َآمد . قدم از قدم که بر میداشتم حضورشان را حس میکردم . زمین خاکی با پستی و بلندی اما پوشیده شده با گلهای سرخ و زرد و سفید یک ستاره بزرگ که با گلهای سرخ درست شده بود . به دور یک گور دسته جمعی جمعیت گرد آمده بودند . مادران داغدار .. با صورتهای مصمم عکسهای فرزندانشان را در دست داشتند . مادری عکس چهار پسر و تنها دخترش را به همراه آورده بود که همگی در سال 67 اعدام شدند. چهره مهربان خانم لطفی را دیدم به طرفش رفتم در آغوشش گرفته بوسیدمش. تنها پسرش انوشیروان را از دست داده بود . میگفت دیشب به من زنگ زدند و تهدید کرده بودند که مراسم را لغو کنیم. برای همین مراسم را امروز زودتر اجرا کردیم . جمعیت طواف عشق خود را با شعر مرا ببوس آغاز کرد و من هنوز یاد یاران بودم حرکت که میکردیم خاطراتی در من زنده میشد که کنون افسانه آه گشته .... آه.. که چه دورانی را دیدیم و چه زخمهائی به روحمان نخورد. سرودها همواره خوانده میشد. و جمعیت فزونی میافت. با اینکه از ورود بسیارانی جلوگیری شد. از چهره های مشخص آقای علی اشرف درویشیان . دکتر زرافشان . آقای دکتر ملکی. خانم خدیوی که همواره یار بانوی شعر مان سییمین بهبهانی است دیده میشوند. جمعیتی به دور آقای زر افشان گرد آمده بودند. و گلهایی بود که بر سرشان میریختند. و درود بر زر افشان میگفتند . برخی با شعار دادن مخالف بودند و میگفتند بیصدا باشیم ولی ایشان با قاطعیت اعلام کردند چرا؟؟ باید با صدای بلند فریاد کشید .جمعیت یک صداا فریاد کشیدند : زندانی سیاسی آزاد باید گردد... و شروع به دست زدن نمودند. دکتر زرافشان همچنین گفت اگر ما امروز برای بودن در اینجا و دیدن عزیزانمان اجازه بخواهیم فردا باید برای نفس کشیدنمان هم باید اجازه بگیریم. دوستان از طیف های گوناگون ، سعید حبیبی ، شیوا نظر آهاری نوشین جعفری ، هومن و.....نیز حضور داشتند . جمعیت در پایان مراسم دوباره گرد آمدند و سرود خوانان به طرف درب خروجی که کاملا در محاصره نیروهای امنیتی بود راهی گشتند( همواره نیرو های امنیتی در میان جمعیت حضور داشتند و فیلم وعکس میگرفتند. ) و من هنوز در ذهنم با یاران بودم و در اندیشه اینکه لاله زار خاوران چه زمان گلستانی آزاد میشود . میشود روزی که دگر فردی به خاطر عقیده و آرمان و آرزویش به گور سرد سپرده نشود؟ چه زمانی از جهل آزاد میشویم؟. به راستی چه زمان؟؟؟ خاوران ای مدفن راست قامتان فریاد هزاران اندیشه جاودان میزبان سربداران این پیام رسان به یاران نغمه رهایی را باز میخوانیم به یادتان و همراهتان جاودان مانی ای ایران درود بر فرزندان آزاد اندیش و نیکو سرشت که آرمانی جز آزادی و عشق به مردم نداشتند.یاد و خاطره شان گرامی
|