اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
کاپیتولاسیون فریدون رزمجو قانون کاپیتولاسیون یکی از بهانه هائی بود که روح الله خمینی جهت سرنگونی رژیم پهلوی بدان تمسک جست. قدمت این قانون شاید به زمانی که شاهان قاجار در ایران حکمروائی می کردند بر میگردد و نمونه بارزش را در شهر تبریز و قتل نویسنده و سیاستمدار و کنسول روسیه تزاری گریبایدوف میتوان دید. کاپیتولاسیون به معنی حقوق ویژه برای اتباع بیگانه می باشد و از این قرار است: هر گاه اتباع بیگانه ای در عصر پهلوی ها بخصوص برای آمریکائیان، در کشور ایران مرتکب جرم و یا جنایتی شوند، دادگاههای ایرانی حق محاکمه آنان را در خاک ایران نداشته و می بایست مجرمین را به کشور متبوع خویش عودت دهند تا در آنجا و طبق قوانین کیفری خودشان محاکمه و مجازات شوند! از طرف دیگر چنانچه تبعه بیگانه ای در ایران توسط شخص یا اشخاصی بهر دلیلی کشته شود دولت ایران حق محاکمه قاتل یا قاتلین وی را در خاک خود نداشته و بایستی آنان را طبق قانون کاپیتولاسیون به کشور شخص متوفی ارسال نمایند! روح الله خمینی با استفاده از این قانون و سایر کاستی های رژیم پهلوی توانست بر موج انقلاب نشسته و بر اریکه قدرت تکیه زند و پس از لغو قانون کاپیتولاسیون حکومت مطلقه ولایت فقیه را بنیاد گذارد. پس از حدود سه دهه از برپائی حکومت ولائی، مردم ایران شاهد نوعی کاپیتولاسیون به سود ملایان حاکم و منسوبینشان میباشند که نوعی نگرانی و عدم اطمینان به آینده ای روشن را برای آنان دامن زده است. پس از تشکیل دولت موقت به ریاست مهدی بازرگان، آخوند معادیخواه وزیر وقت وزارت ارشاد اسلامی را هنگام معاشقه با منشی وزارتخانه دستگیر میکنند. روزنامه ها بخاطر آزادی نسبی که در اوایل انقلاب از آن برخوردار بودند، هیاهوی بسیاری علیه این آخوند دورو براه انداختند و خواستار محاکمه و زندانی کردن وی شدند، اما در کمال تعجب آخوند معادیخواه پس از چند روز خلع لباس شد و از مقام وزارت معزول! در همان ایام و در وزارت فرهنگ و آموزش عالی منشی دفتر دانشگاه تبریز حین دست دادن به رئیس دانشگاه تبریز توسط شخص خود فروخته ای به نام اسدالله دشتیانه که مسئول روابط دفاتر دانشگاهها در وزارت علوم و آموزش عالی بود به جرم زنای ایستاده تحویل اداره حراست میشود! منشی مذکور در دادگاه ویژه ادارات دولتی محکوم به یکسال حبس، 74 ضربه شلاق و اخراج از اداره میشود. در سال 72 یکی از روزنامه ها پرده از جنایت و فاجعه ای بزرگ بر میدارد. رئیس دادگاه انقلاب کرج حجت الاسلام منتظری ( نامبرده هیچگونه نسبتی با آیت الله منتظری ندارد ) به پانزده دختر و زن که به مجتمع زنان و دختران فراری کرج پناه آورده بودند، تجاوز می نماید. رژیمی که زنان و دختران نگون بخت را تحت عنوان زنای محسنه محکوم به سنگسار میکند، این روحانی جانی را فقط خلع لباس نموده و از مقام ریاست دادگاه انقلاب کرج بر کنار می نماید. در سال 73 بین یک گروهبان ارتش و شخصی بنام محسن فلاحیان در خیابان نظام آباد درگیری لفظی صورت میگیرد که در نهایت گروهبان ارتش به نام بیگی توسط چندین گلوله که از ناحیه محسن فلاحیان شلیک شده بود کشته میشود. تحقیقات نشان داد که محسن فلاحیان پسر آخوند فلاحیان وزیر اطلاعات دولت رفسنجانی میباشد و دادگاه عدل اسلامی پس از یکسال محسن فلاحیان را بدلیل دفاع از خود تبرئه نمود! در سال 78 جسد زنی به نام فاطمه قائم مقامی در ماشینی که در خیابان وزرا پارک شده بود پیدا میشود. مأموران آگاهی پس از تحقیقات مفصل متوجه میشوند که مقتوله مهماندار هواپیمائی ماهان و معشوقه علی فلاحیان وزیر وقت اطلاعات میباشد وپرونده فوق بی سر و صدا مختومه اعلام میشود!! در سال 1384 و در بحبوحه انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری جوانی به نام محمد رضا احمد پور در متروی کرج به ضرب گلوله یک روحانی که عنوان پلیس را نیز یدک میکشید کشته میشود. خانواده قربانی به دادگاه عمومی کرج شکایت مینمایند و خواستار تعقیب و به مجازات رساندن قاتل فرزند خویش میشوند، دادگاه عمومی کرج به بهانه روحانی بودن قاتل، از خود سلب مسئولیت نموده و طبق قانون روحانیت، پرونده مذکور را به دادگاه ویژه روحانیت ارجاع مینماید. دادگاه ویژه روحانیت پس از ماهها سردوانی شاکیان، روحانی قاتل را که نامش علی فلاح بود به جرم قتل غیر عمد به سه سال زندان قابل خرید محکوم مینماید و با توجه به نزدیکی ایام نوروز نامبرده را جهت استفاده از تعطیلی نوروزی به مرخصی می فرستد. حکم دادگاه ویژه روحانیت، پشت درهای بسته و بدون حضور شاکیان و اولیای دم و خبرنگاران صادر میشود که باعث خشم و غضب مردم کرج و خانواده مقتول میشود. دکتر نعمت احمدی حقوقدان، وکیل و استاد دانشگاه پس از صدور حکم توسط دادگاه ویژه روحانیت، آنرا غیر عادلانه و نوع قتل را بخاطر استفاده قاتل از اسلحه گرم، قتل عمدی اعلام مینماید و خواستار پیگیری بیشتری در این مورد میشود! بررسی این قتل و قتلهای مشابه که توسط روحانیون و منسوبین آنان صورت میگیرد نشان میدهد ساختار و عملکرد دادگاه ویژه روحانیت در راستا و عملکرد قانون کاپیتولاسیون میباشد، با این تفاوت که حقوق ویژه اتباع بیگانه، جایش را به حقوق ویژه روحانیت بیگانه با مردم ایران داده است. مصونیت سیاسی و قضائی رهبر و مسئولین رژیم خودکامه جمهوری اسلامی ایران و خانواده آنان نوعی قانون کاپیتولاسیون میباشد که مردم ایران بایستی علیه این قانون بپاخواسته و رژیم ولایت فقیه را برای همیشه به زباله دان تاریخ بسپارند. زنان در ایران اسلامی امیر اسدیان درسالی که زعمای قوم اسلام آن را سال پیامبر اعظم نام نهاده ا ند ، گزارش قتل تکان دهنده ی هفت زن ودختر واعدام های خود سرانه درزندانها وجدان بشریت را به دردآورده است. به راستی چه کسانی مسئول جنایاتی چنین بیرحمانه وغیر قابل توصیف هستند؟ چندروز پیش گروهی اززنان پوشیده در سیاهی که پیشقراولان وپرچمداران اسلام ناب محمدی می باشند ودردامان پرمهر وعطوفت خود سیاه دلانی را می پرورند که هرکدام آنها درآینده به شرافت سرباز انتحاری وبمب متحرک درراه پرفتوح جهانگشا یی اسلامی " النصر من الرعب" نائل می گردند، با هیاهووجنجال وفغان وشیون به راه افتاده وبا اسکورت ومحافظت گاردهای نیروی انتظامی شکواییه ی خویش را اززنان بدحجاب به مجلس هفتم می برند. متن بیانیه ای که درپایان این همایش اعتراضی برعلیه برباددهندگان ناموس اسلام" زنان ودختران بدحجاب " قرائت شد دربردارنده ی چنین مفهومی بوده است: این زنان با بدحجابی خود چهره ی ایران اسلامی را دگرگون ساخته وروح شهدای اسلام وخانوا ده های آ نها را به خشم آورده اند ، یک تن اززنان چادرسیاه نیزگلایه واعتراض خود را نسبت به بدحجابها چنین ابراز داشته است: ما از ترس این زنان جرات نمی کنیم شوهران خود را به خیابان بفرستیم. چه منطق واستدلال مشعشع ودرخشانی . باید به این ضعیفه گفت اگر شوهران شما موجودا تی تا بدین پایه شهوتران ، سست عنصر وپیروهوای نفس هستند بهتر است با دستهای خود گوری بکنید وآ نها را زنده به گور کنید تا زنان ودختران سیاه روزگارایرانی بتوانند نفسی به آسودگی بکشند وآخر مگر این ضعیفه دین مبین واحکام آن را نمی شنا سد ونمی دا ند طبق احکام شریعت شوهر اوودیگر برادران مسلمان حق دا رنداز چهار زن عقدی وبی نهایت متعه وصیغه کامجویی نموده وهرروز بروسعت کشتزارهای خود بیفزایند؟ واما کاربرد وا ژه ایران اسلامی نیز خود حکایت دیگری دا ردو بزرگترین اهانت به نام پاک وورجاوندایران زمین " سرزمین آزا دگان " است .شما در کدامین فرهنگ لغات یا دایره المعارف تا کنون خوانده ا ید که ازامریکا به عنوان امریکای مسیحی یا ازآلمان وفرانسه وانگلستان
|