ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات شماره جدید

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

شد . جنایت بزرگی از جنایتهای خمینی و خامنه ای و هاشمی رفسنجانی و محسن رضائی و... 

6 - این بار، مسئولیت  ادامه جنگ را بر دوش  نظامی ها می اندازد . دروغی ﺁشکار می گوید :

1/6 - در عبور از بحران اعتراف می کند : بنی صدر در کار پایان بخشیدن به جنگ بود و امام و خود هاشمی رفسنجانی و ... نگذاشتند.

2/6 – شعار او و رجائی و حزب جمهوری اسلامی این بود که جنگ نعمت است و با طولانی شدنش مسائل حل می شوند .

3/6 – نظامی ها، به یقین ارتش نیست. زیرا ارتش پیشنهاد هیأت عدم تعهد را پیروزی مسلم خود می دید و ادامه جنگ را از دست دادن پیروزی می شمرد . پس او دارد به خامنه ای هشدار می دهد : پاسدارها اختیار را از دستت بدر برده اند و دارند کشور را بطرف جنگ می برند . ﺁن زمان ، بخشی از پاسدارها  با ادامه جنگ موافق بودند . زیرا امیدوار بودند با ادامه جنگ، ارتش اصلی و ستون پایه اصلی قدرت بگردند .

4/6– پیشنهاد حمله به بصره نه از نظامیان که از هاشمی رفسنجانی بود . او با وجود مخالفت قاطع ارتشیان، بقصد طولانی کردن جنگ و ایجاد فرصت برای خورد و برد از قبل خرید اسلحه،  ﺁن را عملی کرد و جوانان ایران را به قربانگاه برد .

8 -  نخست هاشمی رفسنجانی بود که نزد خمینی رفت و گفت : اگر بصره را تصرف کنیم، رژیم صدام سقوط می کند . فرماندهان ارتش پیشنهاد را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که تصرف بصره سبب سقوط رژیم صدام نمی شود بلکه موجب طولانی شدن جنگ و به هدر رفتن قوای ایران می شود .  بعد از کودتای خرداد 60، به ترتیبی که خود اعتراف می کند ، طرح تصرف بصره را به خمینی گفته و او هم لبخند زده است . جنگ 8 ساله مسلم کرد حق با فرماندهان ﺁن روز ارتش بود و هاشمی رفسنجانی مأمور بود جنگ را طولانی و قوای ایران را به تحلیل برد و چنین کرد .

* محسن رضائی اظهارات هاشمی رفسنجانی را تکذیب می کند :

◄ در 4 مهر، محسن رضايي ، در گفت و گو با بخش خبر ساعت 8 راديو (پيك بامدادي)  از جمله سخنان هاشمی رفسنجانی را در باره مهمترین موضوع ها، ادامه جنگ و فرماندهی کل قوا و  بهترین زمان پذیرفتن قطعنامه، دروغ خوانده است :

وي به این پرسش : به نظر شما بهترين زمان براي پايان دادن جنگ چه موقع بود، گفته است : فكر مي‌كنم دو سه ماه بعد از اين كه قطعنامه 598 صادر شد، بهترين زمان براي پايان دادن جنگ بود، تقريباً 7 ماه قبل از پايان جنگ، يعني اگر 5 الي 6 ماه زودتر قطعنامه را قبول مي‌كرديم بهتر بود.  ( 1 )    يكي از دلايل ادامه جنگ اين بود كه وقتي خرمشهر را آزاد كرديم، نزديك به هزار كيلومتر مربع از جمله يك منطقه نفت خيز از خاك ايران در اختيار نيروهاي عراقي بود و به همين دليل جنگ ادامه يافت.  ( 2 )

    رضايي در پاسخ به سئوال ديگري مبني بر اين كه گفته مي‌شود يكي از دلايل طولاني شدن جنگ اختلاف نظر بين نظاميان و سياسيون بود،بيان داشت: نه چنين چيزي وجود نداشت، چون سياسيون و نظاميان هر دو مي‌گفتند كه بايد جنگ را ادامه بدهيم. اما بحث روي شيوه ادامه جنگ بود، چون سياسيون گفتند كه جنگ را جنگ ديپلماسي كنيم، اما نظاميان مي‌گفتند اين كار وقت تلف كردن است.  ( 3 )

  او در پاسخ به  این سئوال : برخي‌ها مي‌گويند در زمان جنگ بين ارتش و سپاه اختلاف وجود داشت،گفته است : اختلافات بين سپاه پاسداران و ارتش اختلافات تخصصي بود و با تفكيك مسئوليت‌ها مشكلات حل شد.

   و در پاسخ به این پرسش که آيا صحت دارد به خاطر اين اختلافات،  امام(ره) آقاي هاشمي رفسنجاني را مسئول جنگ قرار داد؟

گفت: نه اينطور نبود. بعد از عمليات رمضان من از امام (ره) تقاضا كردم كه مقام معظم رهبري را فرمانده جنگ بگذارند كه ايشان 9 ماه اين مسئوليت را بر عهده داشتند، بعد هم مدتي آقاي هاشمي آمدند،من هم مدتي مسئول جنگ بودم و اواخر جنگ نيز آقاي هاشمي به عنوان مسئول هماهنگي امور جنگ فعاليت مي‌كرد.

◄ بازتاب 4 مهر از قول یکی از حاضر در جلسه ای در حضور خمینی ، سخن هاشمی رفسنجانی را در دو مورد تکذیب کرده است : در شرايطي كه آقاي هاشمي رفسنجاني اظهار كرده‌اند «فرمانده سپاه نامه‌اي به امام نوشت و ليست بزرگي از لوازم مورد احتياج داد»، اصولا فرمانده سابق سپاه پاسداران، نامه‌اي در اين باره به حضرت امام (ره) ننوشته‌اند.

 وي درباره بخش ديگر اين اظهارات نقل قولي از امام (ره) و انتساب آن به پيام امام (ره) به جلسه مسئولان گفت: چنين نقل قولي از امام (ره) در اين پيام وجود ندارد.

*تکذیب تکذیب وسندی مهم (نامة خمینی) بر پایان جنگ در شکست:

هاشمی رفسنجانی نامه خمینی را در تکذیب تکذیب محسن رضائی انتشار داد .اگر این سند را تا این زمان انتشار نداده بودند، بخاطر اعتراف صریح به شکست است و توضیح می دهد چرا خمینی جام زهر سر کشید .

انقلاب اسلامی: این نامه و بررسی ﺁن را در قسمت دوم این تحقیق خواهید خواند  . اما در باره گفته های محسن رضائی :

1 – می گوید هرگاه 5 یا 6 ماه پیش از روزی که خمینی جام زهر را سرکشید، باید ﺁتش بس پذیرفته می شد . ﺁیا او نمی داند در ماه مارس ( اوائل فروردین ) لوموند این خبر را منتشر کرد که ولایتی گنشر ، وزیر خارجه وقت ﺁلمان را از تصمیم ایران بر قبول قطعنامه 598 ﺁگاه کرده بود ؟  پرسشی که او باید به ﺁن پاسخ دهد اینست :  چرا زمان اعلام رسمی به تأخیر انداخت شد ؟ کدام عوامل سبب شدند برغم شکستها ، به جای قبول ﺁتش بس، برای قوای عراق زمینه پیشروی و برای قوای ایران زمینه های شکست فراهم ﺁیند ؟ کدام عوامل می خواستند جنگ در شکست کامل تمام شود به ترتیبی که مک فارلین حماسه نامه ای با این عنوان  انتشار دهد : خمینی در برابر امریکا زانوی تسلیم بر زمین زد ؟

2 -  اگر هزار کیلومتر مربع زمین که در تصرف عراق بود، سبب ادامه جنگ شد، بهنگام قبول ﺁتش بس که بسیار بیشتر از این زمین در تصرف عراق بود، پس چرا ﺁتش بس پذیرفته شد ؟ ﺁیا دلیلی جز این دارد که جنگ می باید در سود امریکا و انگلستان و اسرائیل ادامه می یافت و در شکست پایان می پذیرفت ؟ 

اگر بعد از فتح خرمشهر، جنگ پایان می یافت، عراق ناگزیر بود قوای خود را از ﺁن 1000 کیلومتر خارج کند حال ﺁنکه بعد از پایان جنگ در شکست، برغم مواد قطعنامه، هنوز بخشهائی از خاک ایران را در تصرف داشت . تنها بهنگام جنگ امریکا و متفقانش با عراق در 1990 ، عراق قوای خود را از خاک ایران خارج کرد .

3 -  کامل حقیقت اینست که ملاتاریا مانع اصلی پیروزی نظامی بود . زیرا گمان می برد اگر ارتش ( در دوران بنی صدر تا فتح خرمشهر ) پیروز شود، مدعی و مانع استقرار رژیم ملاتاریا می شود  و اگر سپاه پیروز شود ( در دوران بعد از کودتا ) دولت را از ملاتاریا تحویل خواهد گرفت . پس خواستار شکست نظامی و پیروزی دیلماسی بود .  غافل از این که مافیاهای نظامی – مالی می پرورد. و این مافیاها چون پرورده شدند، خواجه ( ملاتاریا ) را بر دردیدند . تا جائی که کیهان سرمقاله می نویسد و هاشمی رفسنجانی را در خلا می اندازد ! این هنوز اول کار است. 

چرا نامه ی منتسب به خمینی منتشر شد؟

خلیل رئیسی فرد

عنوان کردن این نامه در اصل برای سر پوش گذاشتن بر روی علت اصلی پایان جنگ بوده است که همانا شکست مفتضحانه و تسلیم در برابر آنانی بود که جنگ به نفع آنان به مدت هشت سال امتداد پیدا کرد. آنان که خود در آن زمان در جبهه حضور داشتند به خوبی می دانند که چطور جنگ تمام شد ولی از بازگو کردن آن شرم دارند .

چه سپاهی و چه ارتشی خجالت می کشد بگوید که چگونه مجبور شدند سنگرهای خالی از آذوقه ی خود را یکی پس از دیگری ترک کنند و خسته و کوبیده و نیمه جان به عقب فرار کنند .

حتی به خود اجازه نمی دهند که بگویند زمانی که در خط مقدم جبهه زیر فشار تانکهای بی شمار عراقی بودند هر چه تلاش می کردند با قرارگاههای اصلی خود در پشت سر تماس بگیرند و تقاضای کمک و یا برنامه ای بکنند، تماس حاصل نمی شد و بعدها متوجه شدند که قرارگاهها قبل از خیلی از خطوط جلو سقوط کرده بودند .

چه سپاهی و چه ارتشی حتی شرم دارد بگوید تحت فرماندهی کسانی قرار داشته اند که بر اثر بی کفایتی و نادانی در اداره ی جنگ و کشور اوضاع را به آنجا کشاندند که در روزهای آخر جنگ استانهای جنوبی و غربی کشور جولانگاه تانک های عراقی شده بودند و سرباز ایرانی برای دفاع خود تقریبا چیزی در دست نداشت و نا هماهنگی ها و سردرگمی ها و دروغ ها و شعارهای بی محتوا و تخریب روحیه ها از طرف مسلمان نماهای نادان،شالوده ی ارتش و سپاه را از هم پاشیده بود و بسیجی ها هم دیگر متوجه شده بودند که مورد سوء استفاده قرار گرفته اند و اسباب بازی آقایان شده اند .

 

 

قبلی

برگشت

بعدی