اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
مهدى هادوى افزود: خراسان بيش از ۱۰سال مقام نخست مدرسهسازى را در سطح كشور دارا بوده است اما همچنان مدارس استيجارى در سطح استان وجود دارند لذا در تامين فضاى آموزشى مورد نياز، ارگانهايى از جمله شهرداري، اداره اوقاف، بنياد مسكن، آستان قدس رضوى ادارهكل مسكن و شهرسازى سهيم هستند و بايد نقش خود را قويتر از گذشته ايفا كنند. وى گفت: اساس كشور بر پايه تعليم و تربيت است لذا اگر همه وزارتخانهها در راستاى حل و رفع مشكلات آموزش و پرورش گام بردارند شاهد تحول عظيمى در جامعه خواهيم بود. اين كارشناس افزود: به همين خاطر حل مشكلات آموزش و پرورش در درجه نخست الويت قرار دارد زيرا هرگونه نارسايي، ناشى از فقر فرهنگى جامعه بوده و با باز شدن در هر مدرسه شاهد بسته شدن در زندانها هستيم. درگیری خودی ها با خودی های رژیم ولایت فقیه خلیل رئیسی فرد حمله شديد فاطمه رجبی, همسر سخنگوی دولت به حسين شريعتمداری همسر غلامحسين الهام پس از بازگشت از سفر حج که به همراه سخنگوى دولت و رئيس دفتر رئيسجمهور انجام شده است، در مقاله تازه خود در سايت منتسب به رئيسجمهور، دهها شخصيت سياسى و رسانههاى كشور را متهم به رانتخواري، وابستگى به بيگانه و ... كرد. در تازهترين نوشته فاطمه رجبى آمده است: نخستين روز ورود به مدينه منوره، خبر سرمقالهنويس ,از كدام جايگاه؟!, مدير مسئول كيهان را شنيدم با چند فراز از آن؟! فرداى آن روز در مسجدالنبى(ص) از شاهكار سيما در برنامه 20:30 و هجمه بيسابقه وكلاى مجلس، و سخنگوهاى تشكلهاى سياسى و ديني؟! اطلاع يافتم، و فهميدم كه همه اين سياستمداران و دردمندان دين و انقلاب و روحانيت و اسلام، در هر لباسى و نام و مسلك با ,انسجام ملى, به دروغپردازي، فحاشي، تهمتزنى و تخريب بنده پرداختهاند! همانجا به همه آنها دست مريزاد گفتم، و آفرين فرستادم. آنچه مدير مسئول كيهان در سرمقاله خود آورده است: مديرمسئول كيهان با اعتقاد كامل به حقانيت مرگ، حشرونشر و حساب، و در كمال انصاف و عدالت، و در انطباق تمام با عقل و شرع و ادب، دروغ پردازى كرده، تهمت زده، تخريب نموده، تا ,ترور شخصيت و عقيده, را بنا به ,ميل خود, اجرا كند. مدير مسئول كيهان با تمام تقويپيشگى مرا به ,رانتخوارى, متهم كرده است. او كه از اين دروغ و اتهام بزرگ به خوبيآگاه ميباشد، بهتر از هركس ميداند كه نهتنها بنده از هيچگونه رانت چه ,سياسى, و چه ,غيرسياسى, بهره نميبرم، بلكه بدليل استقلال كامل از همه ,وابستگيها, و ,پيوستگيها,ى سياسى? مالي، اين چنين بيرحمانه زير ,چكمههاى, شخص او هم قرارگرفتهام. من از وى ميپرسم كه سوئ استفاده از در اختيار داشتن كامل مؤسسه كيهان و صفحات بسيار جادار! روزنامه آن، براى نوشتن هر مطلب، و درج هر سخن او و همكاران، با هر بهانه، اگر رانتخوارى كامل نيست، چه نام دارد؟ واقعاً اگر اين امكان بيحساب و رايگان در اختيار اين افراد نبود، نوشتهها و گفتههاى آنان با چه ارزش علمى و سياسى در ديگر رسانهها درج ميشد؟آيا خلق سياستمداران، ونويسندگان و نظريهپردازان متعدد توسط كيهان، داراى مبنا و محتواى علمى است و ارزش سياسى دارد و يا قابل توجه و تأمل است، يا بدون داشتن هر پشتوانه سياسى- مالى نوشتن و گفتن، و خوانندگان و مخاطبان بسيار از گروهها و قشرهاى مختلف يافتن؟ آيا بهرهبردارى شخصى تمام از رانت كيهان و ترويج بيمبناى بلندگوى اختصاصى خواص بودن ارزشمند است يا گفتن و نوشتن مطالبات واقعى مردم بر حول دينمدارى و نه سياستپيشگي؟! مدير مسئول كيهان در عين مسلمانى و سياستمدارى و آگاهى!! صرفاً با تمسك به بنيان دروغ روزنامههاى دوم خردارى و سايتهاى وابسته به مراكز و محافل مافيايي، مانور لگدمال كردن تفكر و عقيده اينجانب را برگزار كرده است. اين مدير مسئول پاسخ دهد ,خواسته خلع لباس شدن خاتمى, را در كجاى مقاله اين جانب يافته است كه براى آن اين يورش بيرحمانه را انجام داده است؟ آيا همين كه سايتهاى وابسته به مراكز فاسد و روزنامههاى دوم خردادى با دروغپردازى صريح، اين جمله را خلق كردهاند و اين كه سخنگوى ,جامعه مدرسين, وعضو جامعه روحانيت نسبت به اين ,مخلوق دوم خرداد وكارگزاران, حساسيت شرعى وعقلى نشان دادهاند؟ اينكه وكلاى مجلس وسردمدران راست و چپ پيرامون اين ,دروغ بزرگ, بر اين جانب تاختهاند و البته هم اين دينداران و متعهدان!! ,وفادارى خود را به گفتمان اصلاح طلبى اعلان داشتهاند, كافى است كه مدير مسئول كيهان نيز با ,سلاح قلم, به ,بريدن زبان, و ,شكستن دستهاى, من اقدام كند؟ قيممآبى هميشگى مديرمسئول كيهان اين بار گريبانگير بنده شد. او از جايگاه يك سياستمدار زبردست و پيشگوى توانمند ,طبرزدى شدن بنده را در آينده, اعلان داشته و با ناسزاگويى و تهمتزنى برايم دل سوزانده است! آيا اعتراف او به ,رشد و پرورش طبرزدى, توسط كيهان ,در همين مقاله, كافى نيست كه بسيارى از مسائل پشت پرده اينگونه ماجراها افشا شود؟ به راستى مدير مسئول پاسخ دهد چه كسانى و چه مراكزى ,طبرزديها, را ساخته و ميسازند؟ كدام محافل سياسى و مالى در قدرت هميشه اين افراد را حمايت ميكنند؟آيا ,اكبر گنجيها, نيز از همين ,مخلوقات, نبودند كه پس از همه هتاكيها به انقلاب و اسلام و امام(س)، در انتخابات نهم سربلند و با افتخار به حمايت از ,رقيب احمدى نژاد, پرداختهاند؟ مدير مسئول كيهان مرا به صرف نوشتن و گفتن عقايدى كه بر محور و بنيان , ولايتمدارى دينمدارانه , و نه ,ولايتپذيرى سياسيكارانه, است، متهم نموده كه در جايگاه رهبرى قرار گرفتهام. با تذکر مجدد اين نکته كه جمله ,خلع لباس خاتمى,، خواسته و ساخته مدير مسئول كيهان با تبعيت از همفكرانش در اردوگاه اصلاحطلبان و اصولگرايان است، ميپرسم در فرهنگ اين مديرمسئول صرف اظهار نظر و عقيده من پيرامون سفر خاتمي، كه نمودارى از حرف دل ميليونها نفر از ديندارترين، انقلابيترين و آگاهترين قشرهاى كشور است، قرا رگرفتن در جايگاه رهبرى است، يا قيموميت كيهانى براى ملت؟ آيا راهكار كيهان در جابجا كردن مبنا و هدف و محتواى ,اصولگرايى, با اهداف و اغراض ,اصولگرايا ن, و در ميدان آن تاختن،كسب جايگاه رهبرى نيست؟ آيا نوشتن مقالهاى سراسر ناسزا به قاضى رأيدهنده دادگاه آغاجري، و نگارش مقالههايى پيرامون مواضع و بيانات والاى حضرت آيتالله مصباح عليرغم حمايتهاى صريح صورت گرفته از ايشان، جايگاهى بالاتر از رهبرى نداشته است؟ آيا ,توافق سعدآباد, را پيرامون ,تعليق انرژى هستهاى, در دولت خاتمي، ,صلح حديبيه, خواندن، و مواضع قرآنى آيتالله مصباح را نسبت به ,حرمت ربا, به باد انتقاد گرفتن، و... عقلي، شرعى و منطقى است و در جايگاه فراتر از رهبرى نبوده و نيست؟ مسائل در اين زمينه بسيار است كه شايد بعدها به آن بپردازم؛ مدير مسئول كيهان مردم را كندذهن و فراموشکار فرض کرده و عمر نويسندگى مرا در يك سال گذشته خلاصه كرده است. به اين اتهام، رانتخوارى سياسي، بيارزش دانستن و غيرعلمى خواندن نوشتههايم را مستند كرده تا بتواند تخريب و ترور انديشه را درباره من كامل كند. بايد به اين نيروى عقلى و شرعى آفرين گفت، و احترام به شعور ملى از سوى مدير مسئول كيهان را سپاسگزار بود!! موضعگيري خصمانه مدير مسئول عليه كتاب ,احمدينژاد معجزه هزاره سوم, نقطه عطف مقاله اوست؟! اين فراز، علت فشار بيش از پيش لگدهاى او را بر انديشه و اعتقاد بنده نمايان تر ميكند. آيا وى ميپندارد با ناسزاگويي، تخريبگري، دروغ پردازى و اتهام زنى ميتواند، اسناد آن كتاب را كه گوشهاى از خروارها واقعيات و مصايب مشاهده شده توسط ملت است، محو نمايد؟ آيا كتابى كه هزاران خريدار و دهها هزار خواننده داشته، وگروهها و قشرهاى مختلف، واقع نگرى و مستندبودن مطالبش را كه از قضا اسناد آن برگرفته از روزنامه كيهان است، تصديق كردهاند، با |