اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
|
Politisch, Kulturell, Sozial Oktober 2006 Nr. 111 در دوران و در نظام ! ولایت فقیه اتفاق می افتد اين كودك قادر نيست واژه عدالت را تلفظ كند!
عاطفه، نيمه شب تا بامداد را در خيابان هاي باران زده سپري كرد. درست ساعاتي كه همه ما در خواب هستیم ، او دروازه غار تا مركزيترين خيابان پايتخت (انقلاب) را طي كرده بود تا مثل نيمه شبهاي ديگر، بامداد نشده خود را براي كار روزانه پاك كردن شيشههاي اتومبيلها و سير كردن شكم دو برادر و خواهرش آماده كند. پدر عاطفه كه براي كار مجبور به ترك خانه و سفر به يكي از شهرهاي شمالي شده، روزهاست از خانوادهاش دور مانده اما عاطفه كوچك ميگويد: نامادرياش او را هر روز براي انجام اين كار مامور ميكند. چشمان نامادري تنگدست و برادران و خواهر عاطفه، اگر چه به دستان كوچك اين دخترك چشم دوختهاند اما چشمان او هم به نقطهاي خيره مانده كه هيچ انتهايي براي آن متصور نيست. او كه از سن و محل تولد خود خبر ندارد، نميداند پايان فقر كجاست؛ ما هم نميدانيم كدام خبر و تصوير قادر است رنج اين كودك را شرح دهد. كودكي كه بارها گذرش به مركز نگهداري كودكان خياباني افتاده و خاطره بازيها و شادي هايش در آن جا هنوز برايش لذتبخش است، اما هنوز چارهاي جز خيابانخوابي و كارهاي مشقتبار براي تامين معاش ندارد، حقيقتاً قادر نيست حتي واژه «عدالت» را تلفظ كند، چه رسد به اين كه به پرسش هايي در اين باب بينديشد! عاطفه وقتي سرگذشت خود را تعريف ميكرد، به خواب رفت؛ آيا عاطفه ما و ولایت فقیه هم بيدار خواهد شد؟ آیا باز هم باید گول این نظام بی قاعده، دزد و گدا پرور را خورد؟ چگونه میشود با این حکومت آینده روشن و سالمی برای جوانان ایران پیش بینی کرد؟ الهه آریانپور |