اطلاعیه و پیامها | لینک ها | شماره جدید |
بایگانی |
كارتر: بله، درست است كه فلسطينيها يك سرباز اسرائيلي را گرفتند كه بايد آزاد كنند ولي اسرائيل ۹هزار فلسطيني را آزاد نميكند و شما در سوالتان به آن اشاره نميكنيد و عموما مردم آمريكا نيز اين مساله را نميدانند. مجري: ما ميخواهيم كه شما قسمت ديگر داستان را براي مردم بگوييد. كارتر: به همين دليل اين كتاب را نوشتم. مجري: و به همين دليل ما در اينباره صحبت ميكنيم. مجري: اسرائيليها ميگويند شما ميخواهيد سرنوشت مردم خود را در دست كساني بگذاريم كه حق وجود اسرائيل را برسميت نميشناسند. آيا اين موضع دولت حماس نيست. كارتر: ما در آنجا بوديم. مركز كارتر در محل بود و انتخابات ژانويه كه حماس برنده شد را نظارت كرديم. آنها ۴۲درصد آراء مردم را به خود اختصاص دادند، اين انتخابات آزاد، عادلانه و سالم بود و توسط مركز كارتر، موسسه دمكراتيك ملي و ناظرين اتحاديه اروپا به تاييد رسيد. هيچ كس در صحت آن ترديدي ندارد. اين خواست مردم فلسطين بود و ميخواستند كه آنها در مجلس باشند. در آن زمان فكر كردم كه مساله دولت ائتلافي خواهد بود، ولي سريعا آمريكا و اسرائيل گفتند، "ما دولتي كه حماس رهبران آن باشند قبول نميكنيم". به همين دليل كمكهاي مالي به تمامي مردم فلسطين قطع شد چرا كه آنها راي آزادانه دادند. مجددا تكرار ميكنم حماس از سال ۲۰۰۴تاكنون حتي يك اقدام تروريستي كه منجر به كشته شدن يك اسرائيلي شده باشد، مرتكب نشده است. مجري: فكر ميكنم كه خيلي از آمريكاييها از شنيدن اين مطالب متعجب شوند. كارتر: ميدانم. آنها متعجب ميشوند، ولي اين واقعيت است. مجري: برسميت شناختن حق وجود اسرائيل چه ميشود. كارتر: يك روز پس از انتخابات با "محمود عباس" ملاقات داشتم او رهبر فلسطينيها است. رييس جمهوري آنها است. رييس سازمان آزاديبخش فلسطين است كه تنها سازماني است كه توسط آمريكا و اسرائيل برسميت شناخته شده است. حتي يك رهبر از حماس هم در اين سازمان نيست و هيچ رابطهاي با حماس ندارند. پس از اين كه با عباس ملاقات داشتم و در مورد دولت ائتلافي صحبت كردم و او هم رد كرد با رهبر حماس صحبت كردم، او يك پزشك است كه انتخاب شده است. در حال حاضر هم در زندان اسرائيل است وقتي كه اصرار به برسميت شناختن اسرائيل كردم گفت: "رييس جمهوري كدام اسرائيل را ميگوييد، آيا درباره اسرائيلي صحبت ميكنيد كه سرزمينهاي ما را اشغال كرده، آيا درباره اسرائيلي صحبت ميكنيد كه ديوار دور مردم ما كشيده است، آيا درباره اسرائيلي صحبت ميكنيد كه ما را از حقوق اوليه انساني محروم كرده است كه نميتوانيم از يك قسمت از سرزمين خود به قسمت ديگر برويم، ما نميتوانيم اين اسرائيل را برسميت بشناسيم". كارتر گفت: ولي بعدا "اسماعيل هنيه" نخست وزير دولت حماس گفت: "ما قويا با گفت و گوي مستقيم بين محمود عباس رهبر سازمان آزاديبخش فلسطين و رييس دولت با نخست وزير اسرائيل حمايت ميكنيم". هنيه افزوده است: "اگر آنها به توافقي برسند كه مورد قبول مردم فلسطين است ما هم آن را ميپذيريم". كارتر در جواب خود افزود: اين مسال در آمريكا شناخته شده نيستند چرا كه به مردم نميگويند. مجري: آيا شما ميگوييد كه اگر آمريكا درگير نشود. كارتر: در اين صورت پيشرفتي صورت نميگيرد، قبلا هم ثابت شده كه افرادي خارج از اين گروه بايد دخيل باشند. در سال ۱۹۷۸و ۱۹۷۹من در صلح بين اسرائيل و تنها مخالف پرقدرت اسرائيل يعني مصر دخالت كردم. در سال ۲۰۰۳نروژيها با قراردادي موافقت كردند كه قرارداد اسلو نام گرفت. در هر دو مورد رهبران اسرائيل برنده جايزه نوبل شدند كه اساس آن خروج اسرائيل از سرزمينها بود اما سه رهبر اخير اسرائيل اين اصل را رها كردهاند. همانطور كه قبلا گفتم عمده اسرائيليها در هر نظر سنجي عمومي كه از سال ۱۹۶۷انجام شده موافق با معاوضه زمين در برابر صلح بوده اند. ولي گروهي اقليت در اسرائيل كه اقليت مهمي هستند زمين را به صلح ترجيح مي دهند و حاضر به صلح نيستند. مجري: آخرين سووال در مورد عراق، آيا فكر ميكنيد كه بدون حل مشكل فلسطين و اسرائيل يا برعكس، صلح در عراق انجام شود، آيا فكر ميكنيد كه اول بايد مساله عراق حل شود. كارتر: امكان جدا كردن اين دو از هم نيست. بوش در حال حاضر به منطقه رفته تا حاميان و اعراب ميانه رو را جذب كند. او به اردن، مصر، عربستان و ساير مناطق رفته است. براي اين كه كمك مشتاقانه آنها را در عراق جذب كند بايد نگراني عميق آنها را آرام و برطرف سازد. كمتر از پنج درصد مردم اردن و مصر از دولت خود حمايت ميكنند چرا كه حمايت دولتهايشان از آمريكا در عراق و ساير نقاط و عدم علاقه ما ظرف شش سال گذشته براي كاهش سختيهاي مردم فلسطين را ديدهاند. ظرف شش سال گذشته هيچ تلاشي براي ايجاد صلح در اسرائيل و براي همسايگان آنها يعني فلسطينيها انجام نداده ايم.
زنان در زندان بزرگ ایران! مینا انتظاری mina.entezari@yahoo.com محیط جامعه ای که نسل ما در آن پا به عرصه وجود گذاشت، پرورش و رشد یافت و به بلوغ اجتماعی رسید؛ آمیزه ای بود از فرهنگ سنتی شرقی با گرایشات غلیظ مذهبی و همینطور عناصر ناهمگونی از فرهنگ غرب و مدرنیسم. همپای تحولات سیاسی و اعتلای اجتماعی که منجر به انقلاب بهمن ۵۷ گردید و در پروسه بعد از آن، نسل ما که جوانان و نوجوانان آن دورۀ تاریخی محسوب میشدیم، جایگاه و هویت سیاسی خود را هم کسب کردیم. در این بین، نیمۀ نسبتآ خانه نشین و (به لحاظ سیاسی) کم حضور جامعه، یعنی زنان و بخصوص دختران جوانسال، با یک جهش کیفی و پوسته شکنی فرهنگی، وارد صحنه گستردۀ فعالیتهای سیاسی-اجتماعی و مبارزاتی در سراسر کشور شدند. در فردای پیروزی اولیه انقلاب و در فضای نسبتآ دموکراتیک متعاقب آن، علاوه بر همه تحولات و تغییرات اساسی و چشمگیری که از سر تا به پای جامعه را درنوردیده بود، حضور فعال خیل عظیم دختران جوان و نوجوان در جوششهای اجتماعی و خیابانهای سیاسی کشور خیره کننده بود. نسلی بپاخاسته و تازه هویت یافته، تشنه آزادی و سرشار از انرژی که بطور طبیعی میبایست در تداوم انقلاب و استمرار دستاوردهای دموکراتیک آن، هرچه شکوفاتر و رویان تر و سرسبز تر میشد. بعنوان قطره ای از آن اقیانوس بیکران، در حالیکه ۱۶ سال بیشتر سن نداشتم، با یکدنیا امید و آرزو با خود می اندیشیدم: چقدر نسل خوشبختی هستیم که بالاخره بعد از قرنها ستم و استبداد، این شانس و شایستگی را داشتیم که شاهد پیروزی را در آغوش بگیریم و در بهار آزادی، با آرمانهای والای انسانی و در فضایی فارغ از هرگونه بیم و ترس و ناامنی میتوانیم آزاد باشیم، درس بخوانیم، درخت بکاریم، آباد کنیم و بسازیم و همه با صلح و صفا و دوستی زندگی کنیم و... رویای شیرینی که خیلی زود با اولین ضربه ای که با شعار "یا روسری یا توسری" بر سرمان خورد و با اولین چماق و پنجه بوکسی که با شعار "حزب
|