اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
۱ سپتامبر ۲۰۰۶: ۸ سرنشين هواپيمای
غير نظامی براثر آتش گرفتن هواپيما در فرودگاه مشهد کشته شدند.
منصور بختیاری نمايشي طرفه است اين جمهوري شترگاوپلنگ اسلامي از نوع ولايت فقيهش. هرچند زاويه جديدي نمانده که کسي در اين سالهاي شوم سياه اسلامزده از ان به اوضاع و احوال اين ملک و اين ملت نپرداخته باشد، اما بياييد با هم همين سقوط جديد و اخبار داده شده از اين سانحه را با هم مرور کنيم. اخبار ضد و نقيض و نادقيق در مورد سقوط يک هواپيما که در سايه عباي ملاها در اين کشور به اهميت تصادف دو کاميون در کشورهاي غربي هم نيست حکايت از اين دارد که در اين ايران اسلامي سگ صاحبش را نميشناسد و شتر که هيچ که کاروان هم با بارش گم است چه رسد به اينکه تعداد دقيق مرده ها و زنده هاي اين ماجرا و يا علت و نحوه وقوع اين حادثه روشن باشد. فعلا کارشناسان! با جعبه سياه مشغولند. خدا پدر اين جعبه سياه را هم بيامرزد که از روز اغازش در اين کشور مثل باقي چيزها معني و مفهومش را از دست داد و به سياهچالي تبديل شد که سرنخ همه اين سقوطها در ان ناپديد است. " يحيي رحيم صفوي، فرمانده سپاه پاسداران، درباره هويت سرنشينان اين هواپيما به خبرنگاران گفته که "به دليل دقيق نبودن اطلاعات، مصلحت نيست در اين باره چيز بيشتري بگويم و تنها ميدانم که دو نفر از کل سرنشينان زنده ماندهاند." "رضا جعفرزاده مدير روابط عمومي هواپيمايي كشوري نيز در گفت وگو با فارس گفته است: "جزيياتي در خصوص اين هواپيما در دست نيست." "با باز شدن جعبه سياه اين هواپيما، كميسيوني براي پيگيري علت اين حادثه تشكيل شده است" کميسيون؟ چه تصوري از اين کلمه داريد؟ چه کساني و از طرف چه کسي و با چه سواد و تخصصي اعضاي انند؟ چه کسي اين شوخيها را در اين نظام جدي ميگيرد؟ بيحيايي و بي تدبيري تا کجا؟ گيرم زبان ملت را دوختيد و احتناق را حاکم کرديد، از ديدن چهره هاي فريبکارتان در اينه چندشتان نميشود؟ "رحيم صفوي طي سخناني در جمع كاركنان سازمان بازرسي كل كشورگفت: "اين انفجار از نظر امنيتي و اطلاعاتي شواهدي را نشان ميدهد و چون در هفته بسيج بوده، معنا و مفهومي را در بر دارد".او همچنين تاکيد کرد: "اين امر طبيعي است، هم بعد از رزمايش بزرگ پيامبر اعظم، و هم در هفته بسيج دشمنان بايد كاري انجام دهند. دور تا دور ما را دشمنان كينهتوز و عنود و در درونمان نيز بعضا منافقين وجود دارند." پس بايد گفت جناب سردار سالار طرار و غيره و غيره، کلاهت را کمي بالاتر بگذار. ميداني برادر! دشمن در خود شماست و هر جا که باشيد با شماست. شما از دستش رهايي نداريد. اين دشمن، فساد و بي لياقتي شماست که کيميا را به مس تبديل کرده است. شما و رقيبانتان در تکه پاره کردن قدرت، دشمنيد. شما که سرسپردگي از همه فضايل انساني خاليتان کرده است. کاسه ليساني که بقاي چندروزه خود را به سرنوشت يک ملت گره زده ايد و ناخداي بيخداي اين کشتي شکسته بدست خودتانيد. ايکاش کمي جوهر انساني در شما و امثالتان بود تا به اين بازي رذيلانه پايان ميداديد. به دروغها و به اين نمايش جمهوري ولايت فقيهتان. ايکاش. روزنامه نگاری در ایران تنظیم: خلیل رئیسی فرد ايران زندان بزرگ روزنامه نگاران، روزنامه نگاراني که "آزاد" اما از کار محروم هستند گزارشگران بدون مرز اسامي بخشي از روزنامه نگاراني که در ايران از فعاليت مطبوعاتي محروم شده اند و يا ممنوع قلم هستند را منتشر مي کند. جمهوری اسلامي از سال ۱۳۷۹ بزرگترين زندان روزنامه نگاران و وب نگاران در خاورميانه است. رکورد دار سرکوب و نقض آزادی بيان، قصد پايان دادن به دستگيری های خودسرانه، احضار و تعقيب قضايي روزنامه نگاران را ندارد. از تير ماه ۱۳۸۴ با به قدرت رسيدن رئيس جمهور احمدی نژاد و هيات دولت اش که اکثريت آن را فرماندهان سابق سپاه پاسداران و يا ماموران وزارت اطلاعات تشکيل داده اند، سرکوب روزنامه نگاران به اشکال نامريي و ظريف اما همچنان سرسختانه ادامه دارد. کمتر شدن تعداد روزنامه نگاران زنداني به معنای کاهش سرکوب و اعمال فشار بر مطبوعات و روزنامه نگاران از سوی مسئولان حکومتي نيست. احضار و دستگيری ادامه دارد همچنان ادامه دارد، روزنامه نگاران دستگير شده پس از چند روز و يا چند هفته بدون مشخص شدن زمان برای محاکمه و بدون حکم قطعي از زندان "آزاد" مي شوند. اما هر لحظه مي توانند دوباره احضار و يا به زندان بازگرداننده شوند. پرونده های در دست بررسي و يا محکوميت های به زندان، همچون شمشير داموکلس بر بالای سر روزنامه نگار نگاه داشته و مانع ادامه زندگي حرفه ای آنها مي شود.
دولت احمدی نژاد و دستگاه قضايي سراسر ايران را به زندان بزرگي برای روزنامه نگاران تبديل کرده اند. اکثريت روزنامه نگاران مستقلي که با رسانه های دولتي همکاری نمي کنند، از سوی مسئولان حکومت نشانه گرفته شده اند و به بهانه های مختلف از فعاليت و مشغول به کار شدن آنها جلوگيری مي شود. همزمان اين بخش از روزنامه نگاران از سوی دستگاه قضايي تحت تعقيب قرار مي گيرند و برای "آزادی" تا هنگام محاکمه بدون تعيين زمان مجبور به پرداخت وثيقه های سنگين مي شوند، در دادگاه ها گاه تا ۶۰۰ ميليون تومان نيز برای روزنامه نگار وثيقه تعيين شده است. روزنامه نگاران به اصطلاح "آزاد" شده نيز از هر سو تحت فشار قرار مي گيرند و اجازه کار نمي يابند. از سویي در هراسند که انتشار مطلبي ناخوش آيند برای حکومت، دوباره برای آنها احضار و دادگاه و زندان را در پي داشته باشد و از سوی ديگر مديران رسانه ها برای بکار گيری اين روزنامه نگاران تحت فشار و تهديد قرار مي گيرند.
|