اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
تدبیر حتی تشخیص و تعیین پیشاپیش تکلیفها را غیر ممکن می کند . را که نیازهای قدرت ، روز بروز، تغییر میکنند. تقدیرها نیز میباید تغییر کنند . در نتیجه، تکلیف هر کس را واپسین موضع گیری « رهبر » یا تقدیری معین می کند که او در مقام برﺁوردن نیاز قدرت، می سازد . 13 - دیدیم تقدم تقدیر بر تدبیر چرا و چگونه انسان را فعل پذیر و در ﺁلت ناچیز می کند . اینک با توجه به ﺁن خاصه تقدیر گرائی و 11 خاصه دیگر، می توانیم بدانیم چرا و چگونه تقدم تقدیر خودجوشی را از ایران می ستاند. نشاط طبیعی انسان را که ترجمان فعالیت خود جوش و همﺁهنگ استعدادهای او است، با حالت غم و افسردگی و عصبانیت که بیانگر اطاعت از تقدیر قدرت زبر دست است، جانشین می کند . ﺁیا از خود می پرسید چرا نشاط طبیعی را از دست داده اید ؟ ﺁیا در قیافه « مقام معظم رهبری » و سخنان و رفتارهای او تأمل می کنید و از خود می پرسید : چرا از نشاط طبیعی یک انسان تهی و از غیض و غضب سرشار است ؟ اگر این پرسشها را از خود بکنید، در می یابید که جامعه در بند تقدیر ، جامعه افسرده ها و کز کرده ها است . در چنین جامعه ای نشاط و شادی و امید نیست و ﺁینده پیش رو، تاریک و اضطراب ﺁور است . و 14 - و باز دیدیم که تقدم تقدیر، ضد رشد و ضد علم است . اینک وقت ﺁنست که از خود بپرسید : جای خالی علم را چه چیز پر می کند ؟ برای مثال، در همین بحران اتمی ، جای خالی دانش را در ارزیابی موقعیتها و تشخیص باید کردها و نباید کردها، چه چیز پر کرده است ؟ اگر بر ﺁن شوید که پاسخ این پرسشها را بجوئید ، در شگفت می شوید که خداوند خود هر کار را به دانش و اسباب می کند اما کسانی که مدعیند ولایت ﺁنها بر مردم را خداوند مقدر فرموده است، بدون دانش و اسباب و با « دست غیبی » و یا « امداد غیبی » انجام می دهند ! در می یابید که جای خالی علم را با ظن و گمان و زور پر می کنند . در می یابید که اگر خاصه تدبیر اینست که دلیل صحت ﺁن در خود ﺁنست، دلیل صحت تقدیر در خود ﺁن نیست . ممکن نیست دلیل صحت تقدیر در خود ﺁن باشد زیرا اگر چنین باشد، دیگر سر و کار نه با تقدیر که با تدبیر است . از این رو است ، قول خمینی و قول خامنه ای، چون و چرا بردار نیست و دلیل صحت قولهاشان جز این نیست که ﺁن یا این ﺁقا گفته اند ! ﺁیا شما نشنیده اید « نه چون خداوند می فرماید حق است بلکه چون حق است ، خدا می فرماید ؟ چرا ؟ زیرا دلیل حقانیت حق در حق است و نه در گوینده ﺁن . نه تنها دلیل صحت و سقم هر تدبیر در خود ﺁنست ، بلکه تدبیر دارای این خاصه است که همگان می توانند ﺁن را بکار برند و بدون نیاز به زور . نیاز به ﺁمر و مأمور ندارد . حال ﺁنکه تقدیر را ﺁمری که خود را مدار قدرت می انگارد می سازد و مأمور یا مأمورانی می باید اجرا کنند . چنین تقدیری ممکن نیست بدون زور اجرا کردنی باشد. شما پاسداران بدانید ! اگر با این تفصیل ، خاصه های تقدم تقدیر بر تدبیر را باز نوشتم ، بخاطر ﺁنست که حجت بر شما تمام شود . برای ﺁنست که بدانید فرصتهای بس بزرگ را که انقلاب ایران ایجاد کرد و فرصتهائی که از ﺁن زمان تا امروز، در تحول جهان برای ایران بوجود ﺁمده اند، همه به ﺁتش تقدم تقدیر قدرت بر تدبیر انسان سوخته است . شما می توانید همان نقش را ایفا کنید که ارتشیان پرتقالی کردند . به جای رفتن به راهی که رژیم « شوروی » سابق رفت و چین امروز می رود، این دولت را است که می باید ترک گوئید و با مردم در باز یافتن حق خویش، همان « ولایت جمهور مردم » همراه شوید تا که منتخبان واقعی ملت اداره دولت را در دست بگیرند . اگر امروز نیز چنین نکنید در مسئولیت همه فرصتهای سوخته، همه خیانتها به کشور، همه جنایت های سیاسی و غیر ﺁن و همه فسادها شریک می شوید . فردا، یا خود به صرافت می افتید و یا مردم ﺁماده زندگی در نظام اجتماعی باز و تحول پذیر می شوند و بر می خیزند . ﺁن وقت دیگر شما از افتخار و ﺁزادگی همراهی با مردم ، بی بهره و گرفتار عواقب رفتار امروز خویش خواهید شد . مروری بر سال 2006 تنظیم: خلیل رئیسی فرد • سال ۲۰۰۶ در حالی رو به اتمام است که خاطرات تلخ و گزندهای از خود را در بسیاری از مناطق جهان بر جای گذاشته است و سایهی جنگ و کشتار، هرج و مرج سیاسی و امنیتی کماکان بر فراز بسیاری از کشورهای جهان سایه افکنده است. ملتهای جهان به رخدادهایی در سال ۲۰۰۷ امید بسته اند که بتوانند واقعیتهای تلخ موجود را تغییر دهند و چهره ای انسانی تر از جهان ما بسازند ... پایگاه اینترنتی المحیط به شرح عمده وقایع سیاسی سال ۲۰۰۶ پرداخته که در زیر به آن اشاره شده است: - آسیا * در ۱۹ سپتامبر سال ۲۰۰۶ تایلند شاهد یک تحول سیاسی بسیار مهم بود که بسیاری این تحول سیاسی را به یک تندباد سیاسی بزرگ توصیف کردند. در حالی که تاکسین شیناواترا، نخست وزیر تایلند برای مشارکت در نشست مجمع عمومی سازمان ملل خارج از تایلند به سر میبرد، ارتش این کشور با تصرف مقر حکومت از وقوع یک کودتای نظامی خبر داد. ژنرال سونتی بونیا راتگلین رهبر کودتای نظامی بلافاصله با تشکیل حکومت انتقالی در تایلند اعلام کرد: این حکومت انتقالی متعهد خواهد شد که قانون اساسی جدیدی در کشور با هدف دست یافتن مجدد به دموکراسی تدوین میکند. بهومیبول آدولیادج پادشاه تایلند نیز حمایت رسمی خود را از این اقدام اعلام کرد و سونتی را به عنوان نخست وزیر جدید تایلند مورد تایید قرار داد. آمریکا با محکوم کردن این کودتای نظامی در تایلند خواهان بازگشت مجدد قدرت به دولت شیناواترا شد. هم چنین آمریکا از رهبر کودتای تایلند خواست که هرچه سریعتر تعهدات خود در زمینهی برگزاری انتخابات دموکراتیک را عملی کند. اتحادیهی اروپا، استرالیا و نیوزلند نیز در اعتراض به این تحول جدید تایلند این کودتای نظامی را غیر دموکراتیک خواندند. وقوع کودتای نظامی در تایلند برای بسیاری غیر منتظره یا پیش بینی نشده نبود زیرا این کشور از مارس ۲۰۰۶ شاهد یک بحران سیاسی بود و این بحران با تظاهرات اعتراض آمیز مردم برای کنارهگیری شیناواترا آغاز شد. شیناواترا به همراه خانوادهی خود از سوی بسیاری از احزاب سیاسی و مردمی به فساد مالی متهم است. همین امر منجر به آن شد که شیناواترا خواستار برگزاری انتخابات زودهنگام در آوریل ۲۰۰۶ شود. به رغم آن که حزب وابسته به نخست وزیر اسبق تایلند در این انتخابات ۵۰ درصد از آرا را به خود اختصاص داد اما این درصد از آرا نمیتوانست باقی ماندن شیناواترا در پست نخست وزیری را تضمین کند. شیناواترا با اصرار بر حفظ منصب حکومتی خود در ۲٣ اگوست اعلام کرد درصدد نامزد شدن مجدد در انتخابات ۱۵ اکتبر است و در ۱۵ سپتامبر یعنی چهار روز قبل از وقوع کودتای نظامی در تایلند بیش از یک میلیون تن در خیابانهای بانکوک تظاهرات گستردهای را برگزار کردند و خواستار کنارهگیری نخست وزیر تایلند شدند. در نپال این کشور از ششم آوریل ۲۰۰۶ شاهد یک بحران سیاسی خطرناک بود که این بحران با یک اعتصاب عمومی در سرتاسر این کشور آغاز شد. پس از آن که گیانندرا، پادشاه نپال توانست بر تمامی پستهای حکومتی این کشور کوچک واقع میان هند و چین مسلط شود اعتراض مردم برای دستیابی به دموکراسی آغاز شد. به دنبال اصرار گروههای معارض نپالی اعتصاب عمومی در بسیاری از شهرهای نپال برگزار شد و این اعتصابها در اکثر مناطق به درگیری با نیروهای امنیتی منتهی شد که در اثر آن بیش از هشت تن از اعتصاب کنندگان کشته، دهها تن زخمی و صدها تن دیگر دستگیر شدند. پس از گسترش دامنهی اعتراض و اعتصاب که به مدت دو هفته تمامی نپال را با حالتی از جمود مواجه ساخته بود و نیز به دنبال افزایش فشارهای بینالمللی سرانجام پادشاه نپال تسلیم مطالبات اعتصاب کنندگان شد و در ۲۱ آوریل پارلمان منحل شدهی این کشور را دوباره تایید و به حالت عادی خود بازگرداند و نیز از برخی صلاحیتهای
|