اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
حقوق بشرو میثاق های آن |
|
علنی تشکیل شود و صدام بتواند در باره این تاریخ سراسر مرگ و ویرانی و افتضاح شهادت بدهد . زیرا از ﺁن بیم داشت که خانواده او بی اعتبار و درخور تعقیب قانونی بگردد. صدام و همدستان خودکامه اش می باید همانند اسلوبدان میلوزویچ دیکتاتور ، در دادگاه لاهه محاکمه می شدند. اما بوش اصرار ورزید صدام و همدستان او در عراق محاکمه شوند . زیرا اطمینان داشت بی ﺁنکه بتواند سری را فاش کند، محکوم به اعدام و اعدام می شود . * طرفه این که او بخاطر قتل عام 148 تن از روستائیان الدجیل ، در 1982، بخاطر توطئه قتلش ، محاکمه و محکوم به اعدام شد . و در همان حال که بخاطر استعمال سلاح شیمیائی بر ضد مردم کرد محاکمه می شد، اعدام شد . ﺁیا نگرانی از این نبود که اسرار دریافت اسلحه شیمیائی و بیولوژیک فاش شوند ؟ * برخی از ناظران بر ﺁنند که بوش تنها بخاطر ارضای شخصی خواسته است صدام را بر دار ببیند . اگر او را در لاهه محاکمه می کردند، بوش از دیدن این منظره محروم می شد ... اما نگرانی عمده بوش و خانواده او این بود که صدام در یک دادگاه علنی با احساس اطمینان ، جزئیات اسراری را ، در باره تاریخ چند دهه ، بر ملاء کند که اعتباری برای خانواده بوش باقی نمی گذارد . ﺁخر می دانیم که از زمان ورود خود به کاخ سفید، در 20 ژانویه 2001، بوش از دسترس انتشار خارج کردن اسناد مربوط به 12 سال معاونت و ریاست جمهوری پدرش را کار اول خود کرد . همین کار را در باره دوران ریاست جمهوری خود کرده است و می کند . از نخستین دستور العمل ها که صادر کرد، این بود که انتشار اسنادی را که پس از طی دوره قانونی، می توانستند منتشر شوند، ممنوع کرد. بعد از ترورهای 11 سپتامبر، او مقرر کرد که اسناد دوران حکومت پدر ( در مقام معاونت و نیز ریاست جمهوری ) و خود او هیچگاه انتشار نیابد . لذا، بعد از مرگ ژرژ بوش ( پدر ) و ژرژ بوش پسر و نیز یادداشتهای باربارا و جنا بوش، همسران پدر و پسر، قابل انتشار نخواهند بود . و همچنین، هر سند موجود در کتابخانه بوش نه تنها می باید توسط متخصصان بایگانی ملی و – اگر طبقه بندی شده است – توسط کارشناس دستگاههای مربوطه ، بلکه با حضور نمایندگان پدر و پسر ، از لحاظ انتشار، بررسی و جواز دریافت کند . بوش ارزش کنترل اطلاعات را می داند و می داند در صورتی که مردم امریکا از حقایق ﺁگاه نشوند، می توان ﺁنها را چون بچه فریفت .
انقلاب اسلامی : اینک که صدام بدین خاطر در دادگاهی امریکائی ساخته محاکمه و اعدام شد، اینک که اهمیت جلوگیری از انتشار اسرار برای ادامه حکومتگری خانواده های حاکم، ﺁشکار می شود، ﺁنها که غرض چشم و گوششان را نبسته است، در می یابند تن دادن بنی صدر به مهاجرت بخاطر افشای روابط ارگانیک خمینیسم و ریگانیسم تا کجا مخاطره ﺁمیز و تعیین کننده بود ه است . بخصوص که اسراری که بوش با دست زدن به هرکار می خواهد مانع از افشا شدنشان از زبان اسناد شود، مربوط می شوند به « اکتبر سورپرایز » و تجاوز عراق به ایران و « ایران گیت » یا روابط پنهانی حکومتهای ریگان – بوش با رژیمهای خمینی و صدام ، بوده اند . * اکنون، با وجود اعدام صدام، اقداماتی وجود دارند که مردم امریکا برای کشف حقیقت در باره اسرار 1980 و دهه های بعد از ﺁن، می توانند بعمل ﺁورند : • ارتشیان امریکا اینک گنجینه ای از اسناد را که با سقوط رژیم صدام بدست ﺁنها افتاده است در اختیار دارند . حکومت بوش با استفاده از این اسناد بود که سازمان ملل متحد را بر سر برنامه « نفت در ازای غذا » در دهه 1990 بی اعتبار کرد . در ﺁن دوره ، بوش اسلحه کشتار جمعی نمی ساخت . حال ﺁنکه در دهه 1980، اسلحه کشتار جمعی می ساخت . اسناد این دوره موجودند و مردم امریکا حق دارند از محتوای ﺁنها مطلع شوند . گزارش سیا می گوید اسناد در باره تولید اسلحه کشتار جمعی در دهه 1980 ، وجود دارند . اما بخلاف اسناد مربوط به برنامه نفت در ازای غذا، انتشار پیدا نمی کنند و کسی نیز نمی داند چه کسانی در چه مقامهائی و در کدام کشورها به صدام در تولید اسلحه کشتار جمعی کمک می کرده اند ؟ • منبعی که قولش سندیت دارد به من گفت : کارلوس کاردون ، تاجر اسلحه، رابطه سیا و رژیم صدام برای دریافت اسلحه کشتار جمعی، در دهه 1980، بوده است . اما از روابط سیا با رژیم صدام، هیچ سندی انتشار نمی یابد . • در 4 ژانویه 2007 که دموکراتها کنترل کنگره را به دست می ﺁورند ، می توانند ترتیب انتشار این اسناد را بدهند . بشرط ﺁنکه مصلحت همکاری با حزب جمهوریخواه، مانع کارشان نشود . • مردم امریکا همچنین می توانند بخواهند همکاران صدام ، پیش از ﺁنکه صدایشان را خاموش کنند، تخلیه اطلاعاتی شوند و هرﺁنچه در باره این تاریخ می دانند را بازگویند . * از مکافات عمل غافل مشو : صدام ، مردی که در تضاد زیست و در تضاد مرد : • بعثیسم ملقمه ای از مارکسیسم و ناسیونالیسم با « صبقه » (رنگی) از اسلام بود . در تمام دوران 35 سال جنایت و خون ریزی نه به یاد خدا و نه پیامبرش افتاد. اما بگاه کشیده شدن بر دار، صدام ، قرﺁن در دست، در حال شهادت بر یگانگی خدا و پیامبری حضرت محمد (ص)،بر دار شد . • واپسین سخنانش دعوت عراقیها به جنگ با « پارس ها » و امریکائیها بود . او نه تنها پوزشی بابت تجاوزش با حمایت امریکا به ایران نکرد، که همچنان به خصومت خواند . پیش از رفتن بر بالای دار، او حکومت عراق را « ائتلاف ایرانی » خواند و عراقیها را به مبارزه با ﺁن فراخواند . غافل از این که دنیا دنیای مکافات است : یک نوبت رژیم او با « چراغ سبز » امریکا به ایران حمله کرد . و نوبتی دیگر، رژیم ملاتاریا – مافیاهای نظامی – مالی با امریکا بر ضد او « همکاری » کردند . • صحنه اعدام صدام همان اندازه که ضد انسانی بود، گویای ماهیت یگانه بنیادگراها بود : حدود 20 نفری از طرفداران مقتدی صدر در محل دار زدن صدام ﺁورده شده بودند . ﺁنها بسود او و بر ضد صدام شعار می دادند . معلوم نشد حکومت بوش ضد مقتدی صدر چگونه به افراد گروه او اجازه حضور و دادن شعار داده بود ؟ رفتار تحقیر ﺁمیز با صدام ، از زمان دستگیری تا اعدام ، گویای ماهیت بنیادگرای بوش و دستیاران او است. با وجود این ، مردی که تمام عمر تحقیر و تخریب را روش حکومت کرده بود، نمی توانست از تحقیر همانندهای خود در طرز فکر و عمل بگریزد . * بوش می خواست پیش از سال جدید مسیحی صدام اعدام شود و یا دولت عراق ؟ اگر دولت عراق می خواست چرا اعدام او با هدف بوش جور می ﺁید؟: ◄ خلیل زاد، سفیر امریکا در عراق ، می گوید : امریکا از دولت عراق خواست اعدام صدام را دو هفته به تأخیر بیاندازد اما دولت عراق نپذیرفت . ◄ اما لوموند ( 31 دسامبر ) اطلاع می دهد که وکلای صدام از مالکی ، نخست وزیر عراق خواسته اند اعدام صدام را به تأخیر |