اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
و صنفی خود بودند ووو. تازه این تجمعات را که به خاک و خون کشیده شد ، مردم در جهت احقاق حقوق قانونی خود ، ایجاد کرده بودند که شما بر خورد آنچنانی کردهید .اگر مردم خواست قلبی خود را که تغییر حکومت جمهوری نا اسلامی است عنوان کرده بودند ، خدا می داند که در ان صورت بر خورد شما چگونه بود ؟ پس مهلت بدهید تا حکومت دموکراتیکی مانند حکومت لبنان که چند روزیست مشتی هرج ومرج طلب اجیر شده به رهبری حسن نصرالله در جلوی کاخ نخست وزیری آن ، تجمع کرده و با صراحت بی شرمانه ای خواستار استعفای دولت قانونی این کشور شدده اند بکار خود ادامه داده و اوضاع بنا حق به آشوب کشانده شده آنرا سر سامان ببخشد . شما خود در کشور ایران ، دموکراسی را لگد مال کرده و به کناری انداخته اید و بجای آن ، قوانین قرون وسطایی ، حاکم کرده و خلیفه گونه حکمهای ضد دموکراتیک صادر می کنید و برای فریفتن مردم از کلمه دمکراسی استفاده کرده و معادل اخوندی آن ، یعنی مردم سالاری را به زبان می اورید . واژه دموکراسی ، به این خاطر به وجود نیا مده که شما گاها به هنگام بازی با الفاظ ، آنرا به زبان بیاورید . دموکراسی باید در عمل ثابت شود و محسوس باشد تا آنوقت بتوان در مورد کم و کیف آن ، سخن به میان آورد . شما که خار را در چشم مردم ، دیده ولی شاخه را در چشم خود نمی بینید ، ابتدا یک سوزن به خود زده و سپس یک جوالدوز به مردم بزنید. زندان گوهر دشت کرج سالن سیاسی فرعی 5 ریشههای ترکستیزی در ایران بخش اول در سالهای اخیر ، شروع تحریکات و توهینها از کانالهای دولتی بخاطر اینست که هرچه مردم از مذهب دولتی بیشتر فاصله میگیرند ، حکومت بیشتر به ناسیونالیسم ایرانی متوصل میشود و چون پان ایرانیستها بعنوان مدافع ناسیونالیسم ایرانی و کارشناس مسائل ملی در دستگاههای تبلیغی حکومت بکار گرفته شدهاند لذا خط فکری نژاد پرستانه خود را پیش میبرند و چون معتقد به مستحیل کردن ترکها هستند ، از هر امکانی برای تحقیر و توهین به ترکها استفاده میکنند. حسین عابدینی بیرق یک فارس با یک نفر ترک دعوا داشت و هرچه فحش از دهانش بیرون آمد به وی گفت ، مرد ترک آرام نشسته بود و چپق خود را میکشید ، سر انجام چوب چپق را با دقت تمام از سر آن جدا کرد، گوئی که میخواست آن را پاک کند، و با چوب آن ضربهای به سر فارس وارد آورد و در حالی که فریاد میکشید کپی اوغلو دو باره سر جای خود قرار گرفت ، به معاینه دسته چپق پرداخت که مبادا زیانی دیده باشد و سپس به کشیدن چپق پرداخت. طوری که گفتی هیچ اتفاقی نیفتاده است. از سفر نامه پولاک پزشک اطریشی ناصرالدین شاه روز جمعه دوازدهم ماه مه ٢٠٠٦ روزنامه دولتی ایران در ضمیمه جمعه در صفحه کودکان مقالهای چاپ میکند تحت عنوان: «چه کار کنیم که سوسکها سوسکمان نکنند؟ » در این مقاله هشت شیوه مبارزه با سوسکها به بچهها آموزش داده میشود و هر شیوه نیز با کاریکاتوری نمایش داده شده است. در یکی از این کاریکاتورها کودکی با یک سوسک صحبت میکند و سوسک زبان کودک را نمیفهمد و به ترکی میگوید « نمنه » که بمعنی یعنی چه است. شیوههائی که برای مبارزه با سوسکها پیشنهاد میشود شبیه شیوههای حذف مخالفان سیاسی توسط حکومت میباشد و در یکی از این شیوهها گفته میشود که چون غذای سوسک مدفوع آدمی است بهتر است بچهها بجای رفتن به مستراح در باغچه رفع احتیاج بکنند تا سوسکها از گرسنگی بمیرند. هر ترکی این مقاله را بخواند بسادگی متوجه میشود که منظور نویسنده مقاله و کاریکاتوریست ترکها هستند. بار دیگر توهین تکرار میشود وهمین روزنامه مقالهای چاپ میکند با عنوان « چنگیز میمیرد » که بسیار مستهجن است تا اینکه ده روز بعد از چاپ این مقالهها یعنی ٢٢ ماه مه دانشجویان دانشگاه تبریز که پایتخت منطقه ترک نشین ایران است در دانشگاه تجمع میکنند و سپس از دانشگاه خارج شده برای دادن نامهای اعتراضی به کاریکاتور روزنامه ایران بطرف استانداری حرکت میکنند. در بین راه پلیس ضد شورش به دانشجویان حمله میکند و زد و خورد بین آنان در میگیرد در این موقع مردم عادی به کمک دانشجویان میآیند و عدهای نیز به ساختمان استانداری و چند بانک خساراتی وارد میکنند که کار به پرتاب گاز آشگ آور و سپس شلیک گلوله بروی تظاهر گنندگان میکشد و تعداد زیادی زخمی و عدهای کشته میشوند درروزهای بعد شهرهای ، اورمیه ، زنجان ، اردبیل ، خیاو (مشگین شهر) ، مراغه ، مرند ، میانه ، قوشاچای (میاندو آب) ... و سولدوز (نقده) برای همبستگی با قیام تبریز و اعتراض به توهین روزنامه ایران به تظاهرات بزرگ دست میزنند. در اورمیه دفتر روزنامه ایران و ساختمان رادیو و تلویزیون آتش زده میشود و در تظاهرات، اردبیل ، خیاو(مشگین شهر)، سولدوز(نقده) پلیس بروی مردم آتش گشوده و تعدادی کشته میشوند. این حرکت اعتراضی که سراسر آذربایجان را فراکرفت و به تهران و قم نیز کشیده شد یک هفته تمام ادامه داشت و طبق نوشته سایتهای اینترنتی فعالین جنبش ملی آذربایجان، چهل نفر کشته شده، هزاران نفر زخمی شده و جمعا یازده هزارنفر دستگیر شدهاند. رئیس دادگاه انقلاب تبریز فقط تعداد دستگیر شدگان تبریز را ٣٣٠ نفر آعلام کرد و پلیس هم کشته شدگان سولدوز را چهار نفر ذکر نمود. این قیام ،عظیم ترین حرکت سراسری آذربایجان بعد از استقرار جمهوری اسلامی بوده و مردم تبریز آنرا با قیام ٢٩ بهمن سال ١٣٥٦ تبریز مقایسه میکنند که آغاز شورشهای شهری علیه رژیم پهلوی بود و به انقلاب سال ١٣٥٧ منجر شد. گرچه چاشنی انفجاری حرکت اخیر آذربایجان ، کاریکاتور مانا نیستانی در روزنامه ایران بود ولی ساده اندیشی خواهد بود اگر قیام میلیونی مردم را صرفا در اعتراض به یک کاریکاتور بدانیم. مجموعه عوامل و خواستههای سیاسی ، فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی که بیست و پنج مورد آنها در اطلاعیه مجمع دانشگاهیان تبریز آمده بود بوجود آورنده این جنبش عظیم بودند. اگر تا ٢٢ ماه مه ٢٠٠٦ (اول خرداد ماه ١٣٨٥) یک جنبش هویت طلبی در آذربایجان وجود داشت ، از فردای آن روز یک نهضت ملی پا به عرصه وجود گذاشته است. دستگیری و زندانی کردن چند هزار نفر این حرکت را خاموش نخواهد کرد زیرا جنبش ملی آذربایجان مراحل رشد و تکامل خود را طی کرده و بمرحله تعیین تکلیف رسیده است. خود آگاهی ملی بسیار بالا رفته و شرایط منطقهای و جهانی اجازه نمیدهد تا حکومت مانند سال ١٣٦٠ به سرکوب عمومی اقدام کند و یا مانند سال ١٣٦٧ به قتل عام زندانیان سیاسی دست بزند. در شرایط حاضر هر گونه اعمال سیاست خشونت آمیز علیه آذربایجانیها به ضرر رژیم تمام خواهد شد. این حرکت گرچه فی البداهه بوده ولی از قوانینی تبعیت کرده است که نانوشته هستند و در حافظه جمعی آذربایجانیها حک شدهاند. شعارها فراوان بودند اما میتوان همه را در یک جمله خلاصه کرد و آن اینکه ، ملت آذربایجان میخواهد حاکم بر سرنوشت خود باشد. پان ایرانیستها وجود مساله ملی در ایران را انکار میکنند و در مورد ترکهای ایران قضیه را وارونه کرده و میگویند که ترکها به فارسها ستم کردهاند بدینجهت برای روشنتر شدن قضیه در این مقاله سعی خواهد شد ، آپارتایدی که در ایران علیه ملل غیر فارس اعمال میشود و انفجارهای اجتماعی ایجاد میکند توضیح داده شود و همچنین پیدایش و رشد ترک ستیزی و علل طغیان آذربایجانیها علیه ستم ملی با نمونههای تاریخی بازگوئی گردد.قبل از همه اشاره به روانشناسی اجتماعی ترکهای آذری جهت آشنائی با شیوههای اعتراضی آنان ضروری است با این توضیح که در این مقاله هرجا کلمه آذری آمده بمعنی صرف جغراقیائی آنست ، مانند اطریشی یا هلندی ، همچنان که |