اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
بوديم كه ما 5 نفر در راس بوديم. در برخي از جلسات آن، آقاي بهشتي و ديگران توصيههايي داشتند. هركدام از ما به 5 نفر وصل بود. باز هم 5 نفر به 5 نفر ديگر به شكلي كه اطلاعات اين جلسات را يكنفر بيشتر نداشت. در مركز، آن 5 نفر اولي هرچه تصميم ميگرفتند، چه برنامههاي تبليغاتي، مطالعاتي، فرهنگي و حتي درسها، در مدرسه اجرا ميشد.تنها فلاحيان نبود كه به نهادهاي قضايي و سپس اطلاعاتي ايران راه يافت و اين الگو را در آنجا پياده كرد، بلكه ديگر دانش آموختگان حقاني هم دراين مناصب نظام جمهوري اسلامي قرار گرفتند. آيتالله عبدالكريم موسوياردبيلي كه زماني در جايگاه عاليترين مقام قضايي ايران نشسته بود، در گفتوگويي با «روزنامه كيهان» در 13 شهريور 62 در اين رابطه گفته بود: شهيد قدوسي براي اصلاح تركيب نيروهاي دادستاني و دادگاههاي شهرستانها در حجم گستردهيي، از طلاب و فارغالتحصيلان مدرسه حقاني بهره گرفت و طلبههاي مدرسه حقاني پستهاي كليدي دادستاني و دادگاههاي انقلاب را در اختيار گرفتند و اين به لحاظ اعتمادي بود كه ايشان به تواناييها و ايمان و تعهد اين نيروها داشت و البته در سايه تكيه به اين نيروها توانست اصلاحات مورد نظرش را به مورد اجرا گذارد.» او همچنين يكسال قبل پس از شهادت قدوسي يعني 23 شهريور 61 اصلاحات مورد نظر شهيد قدوسي را اينگونه توضيح داد: «ايشان به محض اين كه اين مسووليت خطير را پذيرفت شروع به پاكسازي محيط كرد.» در مقالهيي با عنوان «زندگي، انديشه و اخلاق آيتالله شهيد قدوسي» در مهر و آبان 80 در نشريه پاسدار اسلام نويسنده نوشته است كه «شهيد قدوسي در مصاحبهيي اعلام كرد مداركي از برخي روزنامهها بهدست آوردهايم و منتشر خواهيم كرد كه كاملاً نشان ميدهد ارتباط مستقيمي با صهيونيستها دارند. ديديد كه رژيم اشغالگر قدس بعد از توقيف روزنامه آيندگان اظهار تاسف كرد. به چه مناسبت يك كشوري كه به تمام معنا از صهيونيستهاي بينالمللي الهام ميگيرد از يك روزنامهيي كه در يك كشور اسلامي توقيف شده اظهار تاسف ميكند. شهيد قدوسي با گروههاي الحادي نظير حزب توده، چريكهاي فدايي خلق و پيكار برخورد قاطعي كرد و عقيده داشت اينها علفهاي هرزي هستند كه در مسير حركت امت اسلامي در همهجا سبز ميشوند و بايد ريشه آنها خشكانده شود و با برخوردهاي مقطعي و موردي مخالف بود و معتقد بود مسامحه در سركوبي اينها موجب ميشود كه ضدانقلاب قوت بگيرد. لذا با يك اقدام قاطع ساختمانهاي بيتالمال را كه در اختيار اين تشكيلات منحرف بود، از دستشان گرفت و سپس نشريات آنان را توقيف كرد و مهرههاي اصلي را دستگير و روانه زندان كرد.» اگرچه شهيد قدوسي در حدود مدت كوتاهي در دادستاني كل كشور به اين امور پرداخت اما شاگردان او در مدرسه حقاني همچنان در نهادهاي قضايي و امنيتي كشور ماندند. «علي رازيني، رئيسي، نيري، غلامحسين محسني اژهيي، علي فلاحيان، روحالله حسينيان، ميرحجازي، مصطفي پورمحمدي، رهبرپور، عليزاده، ابوالقاسم رامندي، صديقي، علي مبشري، محمود شريفي، محمود مهديپور، بهرامي، اسلامي، كمالالدين خدامي، محمد سليمي، محمد راميزي، سيداحمد طباطبايي، صالحي، اكبريان، كاظمي، علي قدياني، آقايي و...» از جمله افرادي بودند كه با او به قوه قضاييه راه يافته و امروز هم در گوشه گوشه نهادهاي حكومتي اثرگذار هستند. البته ديگر حضور مدير خود را درك نميكنند و اگر به قول «مصباح يزدي» جلسههاي ماهيانه داشته باشند، اما محور اين جلسات را «قدوسي» در اختيار ندارد. اينبار حلقه ديگري است كه از تجربه آنان سود ميجويد و آن را اجرايي ميكند. حلقهيي كه جريان حقاني را بر اساس يك هدف فرهنگي خالص نميداند. «آيتالله محمدتقي مصباحيزدي» محور اين حلقه است كه «مدرسه حقاني» را ميشناسد و سالها در اين مدرسه در كنار شهيد قدوسي تاثيرگذار بوده كه بر سر مباحث «دكتر علي شريعتي» و منحرف خواندن او با «شهيد محمدحسين بهشتي» تفاوت ديدگاه يافت، چرا كه بهشتي با وجود نقدهايي بر انديشه اين روشنفكر ديني اما ديدگاههاي او را خلاف اصول مسلم دين نميپنداشت. شهيد قدوسي براي اينكه محيط حقاني را آرام نگه دارد، با وجود اينكه خود نيز انتقادات جدي به انديشههاي شريعتي داشت، برخي از طلاب مخالف شريعتي را اخراج كرد تا فضاي مدرسه آرام شود. پس از آن «محمدتقي مصباحيزدي» هم آن فضا را تحمل نكرد و به دعوت «سيدمحسن خرازي» راهي «موسسه در راه حق» شد و «نظم و انسجام» را به آن موسسه برد، البته همچون قدوسي بر امور فرهنگي و اعتقادي تاكيد داشت. همچون «مشي تاكتيكي» او در بازجوييهاي نيروهاي امنيتي رژيم پهلوي خط خود را تغيير داد و اساسنامه گروه 11 نفره (هيات موسس اوليه جامعه مدرسين) را به قلم خود ندانست. مصباح بازجويي شد و پس از آزادي فقط خود را در عرصه فرهنگي- اعتقادي محدود كرد. او پس از موسسه در راه حق «بنياد باقرالعلوم» را تاسيس كرد كه اساس «موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني» است. موسسهيي كه در سال 74 از سوي مقام رهبري رياست آن برعهده پايهگذار اين موسسه يعني «محمدتقي مصباحيزدي» گذاشته شد.هادي آموزشي كه هم حوزه علميه قم آن را به رسميت ميشناسد و هم وزارت علوم؛ پيوندي ميان دانشگاه و حوزه تا به قول يكي از نويسندگان حامي او «چهرههاي روحاني جديدي به چشم آيند، چهره هايي كه سواد حوزوي را (كه جناح چپ از آن بيبهرهاند) با تسلط بر علوم و مباحث و چالشهاي فكري روزآمد (كه معمولاً جناح راست فاقد آن است) جمع كرده باشند.» اين موسسه تاكنون 1100 فارغالتحصيل داشته است كه گزينش آنان جديتر از حقاني بهنظر ميرسد: «امر سنجش و ارزيابي از بدو ورود دانشپژوهان از طريق مصاحبه و پر كردن پرسشنامههاي مخصوص شروع شده و در خلال دوره آموزشي از طرق مختلف ادامه پيدا ميكند. در نهايت هنگام فارغالتحصيل شدن دانشپژوه نوعي شناخت تفصيلي از قابليتها و تواناييهاي او حاصل شده است. در اين مرحله در صورت نياز موسسه، در آنجا بهكار گرفته خواهد شد و در صورت اعلام نياز از مراكز مختلف علمي، آموزشي و فرهنگي به آن مركز معرفي ميشود.» همچنين برنامههاي هفتگي و جلسات منحصر به دانشپژوهان و اساتيد نيست، بلكه براي كارمندان اين موسسه و خانوادههاي تمامي آنان در اين موسسه برنامهريزي صورت ميگيرد و ورزشهاي «رزمي، بدنسازي و پينگپنگ» نيز چاشني مباحث اعتقادي، سياسي و فرهنگي است. تا به حال 30 دانشآموخته اين موسسه به كشورهاي انگلستان، امريكا، كانادا، اتريش و هلند اعزام شدهاند و در آن دوران برخي از آنان مسووليتهايي در مراكز اسلامي آن كشورها داشتهاند؛ «مركز بزرگ اسلامي نيويورك» پذيراي «مرتضي آقاتهراني» بوده است، «مركز تعليمات اسلامي واشنگتن» در اختيار «سيدمحمدرضا حجازي» و «مركز بزرگ اسلامي تگزاس در شهر هيوستون» 12-10 سالي برعهده «محمدناصر سقاي بيريا». همچون اين سه كه شاگردان مصباحيزدي هستند، شاگردان ديگر او هم همچون «محمدجواد زارعان، محمود نمازي، محمد فنايياشكوري، ابوالحسن حقاني، سيدمحمدكاظم مصباحموسوي، حميد كثيري، ابوالفضل ساجدي، سيداحمد رهنمايي، عباسعلي شاملي، علي مصباحيزدي و محمدعلي شاملي» ديار غرب را درك كردند تا به نگاه «آيتالله مصباح» وفادار باشند: «كساني اختراعاتي كردند با هر انگيزهيي به هر دليلي، ولي به هر حال براي مسلمانها يك نعمتي است كه از وجود اين ابزارها براي تحقق بخشيدن به اهداف الهي استفاده كنند.» اين شاگردان استاد اكثراً ملبس به لباس روحانيت هستند و مصباح يزدي نيز تاكيدي بر اين مساله دارد. او در پاسخ به پرسش عباسعلي شاملي، شاگردش مبني بر اينكه «شما پوشيدن لباس [روحانيت] را به اندازه نماز صبح واجب ميدانيد؟» گفته بود: «بله، بهخاطر آثار و بركاتي كه دارد، اينچنين است. پوشيدن لباس روحانيت سبب ميشود كه شما در ميان مردم يادآور امامزمان ارواحنا فداه باشيد.» حال اين شاگردان برنامههاي گستردهيي را پيريزي ميكنند. اولين اقدام اين موسسه راهاندازي «طرح ولايت» براي دانشجويان بسيجي در تابستان با همكاري «بسيج دانشجويي و سپاه پاسداران» است كه تا بهحال 4 |