اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | شماره جدید |
بایگانی |
بازشناسي مدرسه حقاني و موسسه مصباحيزدي نویسنده : فرید مدرسی منبع: امروز 24 بهمن 1385 «احتياج به يك گروه متشكل يا به يك تعبيري به يك شبكه فرهنگي دارد [داريم]. حقيقتش اين است كه ما در حوزه، عادت نكردهايم به اينكه يك چنين تشكلهايي با اهداف فرهنگي براي فعاليتهاي درازمدت داشته باشيم... البته يك تشكلي از فارغالتحصيلان مدرسه منتظريه [حقاني] هست كه بعد از انقلاب تشكيل شد و گويا جلسات ماهيانه دارد و داراي بركاتي است. ولي آن نيز اساساً براي يك هدف فرهنگي خالص تشكيل نشده است.» آيتالله محمدتقي مصباحيزدي در 19 آذر 79 در اولين نشست انجمن فارغالتحصيلان موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني كه تحت مديريت او است، اين سخنان را بيان كرد تا از يك سو بر «كار تشكيلاتي و منسجم» پاي فشرد و از سوي ديگر بر تفاوت اين انجمن با «حلقه حقاني» در ميان شاگردانش تاكيد و آنان را به پيوستن به اين انجمن تشويق كند. زمان زيادي از دوران تاسيس مدرسه علميه با آموزشهايي خاص بهنام «مدرسه حقاني» ميگذرد. در سال 41، «محمدحسين بهشتي» روحاني شيكپوش و منظم بهدنبال آن بود كه طلبههايي را تربيت كند كه «آگاه شده آگاه كننده» باشند؛ نه «مصرفكننده آگاهيهاي اسلامي».
پايهگذاران اين مدرسه بهدنبال «بهنظم درآوردن حوزه [علميه] بينظم» و «تشكيلاتي نمودن» آن بودند. تغييرات در كتابهاي درسي حوزوي كه سالها از سوي علماي حوزه تدريس ميشد، استفاده از الگوي نظام آموزش و پرورش، سيستم حضور و غياب بر سر كلاسهاي درس، زنگ تفريح نظارت دقيق و منظم بر طلاب و اساتيد، تدريس برخي دروس غيرحوزوي، خواندن روزنامه و استفاده از راديو (كه در آن زمان از سوي علماي ارشد منع ميشد) توسط طلاب همگي نوعي هنجارشكني در آن دوران به حساب ميآمد. اگرچه «محمدحسين بهشتي» بهعنوان آغازگر پروژه مدرسه حقاني شناخته ميشود، اما پس از چند سال از آغاز شكلگيري اين مدرسه، «علي قدوسي» بود كه «طلبهها» را تربيت ميكرد. روحالله حسينيان دانشآموخته اين مدرسه ميگويد: «همه از لحاظ علمي، تربيت علمي و اخلاقي مرهون زحمات قدوسي هستند.» علي قدوسي، فردي بود كه در جريان برخورد با جامعه مدرسين كه به گروه 11 نفره معروف بودند، در 18 خرداد 45 بازداشت شده بود كه پس از بازجويي، يك ماه بعد آزاد شد. او در بازجويي ساواك سعي كرد، هدف اين گروه را كه از هواداران «آيتالله خميني» بودند، اصلاح حوزه علميه معرفي كند. او به بازجو در مورد اين تشكل گفته بود: «هدف از تشكيل اين جلسات طرفداري از مباني مقدس ديانت اسلام و سعي و كوشش در ترويج احكام به منظور بهتر شناختن اين دين مبين بر مبناي اصول اسلام و قوانين مملكت و حفظ قانون اساسي بوده است.»او در همان سال مدير مدرسه حقاني شد و اين شيوه را در اداره اين مدرسه لحاظ كرد. «مصطفي پورمحمدي» دانشآموخته حقاني از «تقيه» و «پنهانكاري» قدوسي ميگويد و علت اين روش را جلوگيري از تعطيلي مدرسه حقاني ميداند. «محمود شريفي» ديگر دانشآموخته اين مدرسه بر اين مساله اذعان ميكند و ميگويد: «فعاليت هاي سياسي مرحوم قدوسي پس از آنكه مديريت مدرسه حقاني را بر عهده گرفتند به يكباره كاسته ميشود.» «پورمحمدي» در توضيح مواضع قدوسي در آن دوره ادامه ميدهد: «قدوسي در برابر رژيم موضع حاد انقلابي نميگرفت. اين مشي او تاكتيكي و بر حسب شرايط و مقتضيات زمان بود تا يك مجموعهيي را براي آينده كه انتظارش را ميكشيد، بپرورد.»با اين حال سبك آموزش و نظام حاكم بر اين مدرسه بر اساس «كادرسازي» تعبيه شده بود. «علي معلي» يكي از طلاب مدرسه حقاني كه سال 48 به اين مدرسه راه يافته بود، انگيزه پايهگذاران را اينگونه ترسيم ميكند: «كادرسازي به منظور مطالعه اسلام به عنوان يك حكومت ديني و تربيت نيروهاي مبارز براي ايجاد حكومت اسلامي و مديريت آن، از انگيزههاي آنان بود.» اگرچه «قدوسي» شاگرداني را كه بهطور علني عليه رژيم پهلوي مبارزه ميكردند يا پس از دستگيري آنان را از مدرسه اخراج ميكرد، اما در ميان گفتوگوهايش با شاگردان اين مدرسه به فكر آينده و كادرسازي بود. پورمحمدي در اينباره ميگويد: «پس از حادثه مدرسه فيضيه ما كه ميخواستيم يك خورده شلوغكاري زياد بكنيم، ايشان كنترل ميكرد و دستور ميداد كه رعايت شود. به خاطر جوان و انقلابي بودن درس نميخوانديم؛ مرتب ميرفتيم به تظاهرات و اعلاميه پخش كردن. چند بار مرحوم قدوسي گفتند: اگر حكومت بهدست شما بيفتد، اينطوري ميخواهيد اداره كنيد. با بيسوادي نميشود حكومت اداره كرد. با بيسوادي نميشود به جنگ كفر و كمونيستها رفت. مردم آخوند بيسواد نميخواهند.» گزينش در اين مدرسه هم نمودي از كادرسازي را به نمايش ميگذاشت. «حسين حقاني» از اعضاي هيات مديره اين مدرسه ميگويد: «علاوه بر اين [امتحان ورودي و آزمايش هوش] مصاحبه حضوري براي آگاهي دقيق از وضع خانوادگي، استعداد، احراز سلامت جسمي و روحي، آگاهي از انگيزه و هدف در علوم ديني ورود به سلك روحانيت، احراز عدم وابستگي منحرف و... انجام ميشد. پس از آزمايشها و آگاهيها، داوطلب بايد تضميني از سوي دو نفر از بزرگان و اساتيد معروف حوزه جهت تاييد جهات اخلاقي بياورد. پس از پذيرش تا سه ماه نيز بهطور موقت و آزمايشي مشغول به درس ميشد. در اين مدت، برآورد ميشد كه آيا استعداد كافي براي تحصيل علوم ديني و روحاني شدن دارد يا خير؟ اگر نداشت عذرش خواسته ميشد.» و از سوي ديگر بنا به گفته «بهرامي» يكي ديگر از طلاب اين مدرسه، قدوسي «به ريزترين و جزييترين مسائل از جهت اخلاقي، اجتماعي، خانوادگي، رفتاري و حتي نوع لباس پوشيدن طلبهها اهميت ميداد.» رابطه قدوسي با شاگردان اين مدرسه از نوع «رابطه مريد و مرادي» بود؛ «علي معلي» ميگويد: «در تمام 24 ساعت روز [طلاب] يك نوع نظارتي از سوي شهيد قدوسي بر اعمال و رفتار خودشان قائل بودند. اين حالت مريد و مرادي بيش از مديريت معمولي است.» «محمدعلي شرعي» يكي از اعضاي جامعه مدرسين قم در يادنامه «شهيد قدوسي» اعلام ميكند كه «تمام ويژگيهايي كه در او نمايان بود تلاش ميكرد كه آنها را به شاگردان خود نيز انتقال دهد و در اين جهت در زمان مديريت مدرسه حقاني تلاش بسيار مضاعفي داشتند.» اين ويژگي كادرسازي و سازماندهي تشكيلاتي در تكتك طلاب اين مدرسه شكل گرفته بود؛ چه معدودي از آنها كه به سراغ سازمان مجاهدين خلق رفتند و چه آنهاي كه با آيتالله علي قدوسي پس از انقلاب اسلامي در نهادهاي قضايي و امنيتي جا گرفتند. «علي فلاحيان» دانشآموخته حقاني و وزير اسبق اطلاعات جمهوري اسلامي ايران الگوي سازماني را در «وزارت اطلاعات» از اين تجربهها ميداند. فلاحيان از اعضاي اين تشكيلات ميگويد: «اوج دستگيري ساواك وقتي بود كه سازماني در مدرسه بهوجود آمده بود. يك سازماني كه الان هم در داخل وزارت اطلاعات هست، قبلاً در مدرسه حقاني بهوجود آورده |