اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
يافت شود. در سال تحصيلي جديد حکومت احمدی نژاد مقرر داشته است 11ميليون دانشآموز مقطع ابتدايي و راهنمايي كشور شير رايگان دريافت ميكنند و به همين منظور سقف اعتباري براي توزيع 165 هزار تن شير (سرانه 14 كيلوگرم) در مدارس، در نظرگرفته شده است. اما وقتی هفت ميليون و 465 هزار نفر از جمعيت کشور ما یعنی 5/10 درصد جمعيت شهرى و 11 درصد جمعيت روستايى زير خط فقر مطلق قرار دارند و يك ميليون و 983 هزار نفر از جمعيت كشور در سال 84 زير خطر فقر شديد قرار داشتند و خط فقر شديد بر اساس ناتوانى در تامين 2300 كالرى در روز و خط فقر مطلق براساس حداقل درآمد مورد نياز براى تامين نيازهاى اساسى خوراكى و غير خوراكى از قبيل پوشاك و مسكن تعيين ميشود و اختلاف دهك بالاى درآمدى با دهك پايين در ايران 17 برابر است ، میتوان پی برد که دانش آموزانی که در خط فقر شدید و مطلق قرار دارند، روزانه دچار چه میزان زجر و عذاب جسمی بر اثر گرسنگی میباشند و سرانه 14 لیتر شیر اهدایی حکومت احمدی نژاد با نیاز 10 لیتر ماهانه هر دانش آموز فاصله بسیار داردو بی سبب نیز که طبق اعلام مديركل دفتر فعاليتهاي ورزشي آموزش و پرورش از بين 40 ناهنجاري، 8 ناهنجاري اصلي در بین دانش آموزان کشور شناسايي شده است ودر مجموع 5/11 درصد يك ميليون و 59 هزار دانشآموز دختر 22 استان كشور حداقل به يكي از ناهنجاريها مبتلا میباشند. وقتی مجید يارمند مديرکل دفتر سلامت و رفاه سازمان مديريت و برنامهريزی اعلام میکند که از هر ۱۰۰ نفری که به مراکز درمانی مراجعه میکنند، سه نفر آنان به علت هزينههای درمانی سنگين به زير خط فقر سقوط میکند، میشود حدس زد که بطور روز افزون چه تعداد کثیری از جوانان کشور حتی از حق حیات محروم میشوند.
آیا برای ایرانیان قابل تصور است که ایرانی که دومین دارنده منابع عظیم نفت و گاز میباشد، چنان دولت بیکفایتی بر آن حکومت کند که50 درصد دانش آموزان آن گرسنه بر سر کلاسهای درس آنهم مخروبه حاضر گردند؟! چنانچه تک تک ما ایرانیان به دانش آموزان خود به مصداق این شعر زیبای ابتهاج نظر میکردیم يك دم نگاه كن كه چه بر باد مي دهي چندين هزار اميد بني آدم است اين آیا وجود نظامی این چنین بی کفایت را تاب می آوردیم؟ در بخش دوم این نوشته به سایر نابسامانیها و آسیبهایی که دانش آموزان ایران در معرض آن قرار دارند میپردازم. چرا زنان شوهران خود را مي کشند؟ نازنين کياني فرد بسياري از زنان محکوم به سنگسار، اتهام معاونت و يا حتي مباشرت به قتل شوهر را نيز در پرونده خود دارند. نازنين کياني فرد، وکيل دادگستري و عضو شبکه وکلاي داوطلب خود پايان نامه کارشناسي ارشد خود در رشته مطالعات زنان را به بررسي دلايل همسرکشي در ميان زنان و مردان زنداني استان تهران اختصاص داده است. آنچه مي خوانيد گزارشي است از اين تحقيق. چکيده موضوع تحقيق : بررسي علل پديده همسرکشي و بررسي عوامل و تنگناهاي اجتماعي و قانوني نظير ( برخي از سنتها و عادات خانوادگي غلط ، تبعيضات و کاستي هاي قانوني و عدم اطلاع و آگاهي از قوانين موجود، عدم دسترسي آسان به مراجع قضايي و انتظامي و مشاورين ومتخصصين مربوطه، دشواري و طولاني بودن سيستم دادرسي و اجرايي ، مشکلات دروني و روحي و رواني در کنترل و مهار خشم و خشونت درمحيط خانواده و ...) موضوعي است که در اين تحقيق مورد بررسي قرار گرفته است. هدف و ضرورت از اين تحقيق : تا حدود سه دهه قبل جامعه شناسان، خشونت در خانواده را امري استثنايي قلمداد مي کردند و آنرا خاص خانواده هايي مي دانستند که داراي مشکلات مادي ، سطح پايين فرهنگ و شرايط بحراني مانند طلاق بودند ، اما نتايج تحقيقات بر خلاف تصور رايج نشان داد که خشونت ميان همه خانواده ها وجود دارد و معمولا قربانيان خشونت در خانواده زنان و کودکانند. ( اعزازي،1376) از دهه هفتاد بحث خشونت خانگي ، کودک آزاري ، خشونت زناشويي ، زن آزاري ، شوهر آزاري و بالاخره پديده همسرکشي مورد بررسي و تحقيق قرار گرفت . باتوجه به وضعيت فرهنگي و اجتماعي موجود از جمله نگاه مرد سالارانه و عدم اعتقاد بر بکارگيري روش هاي آزادمنشانه در خانواده بنظر مي رسد خشونت عليه زن از سوي همسر يکي از مسائل مهم اجتماعي جامعه ايراني نيز ميباشد. خشونت خونين، همسرکشي، قتل زوجين، قتل و جرائم خانوادگي، خانه قرمز، قاتلان آشنا، قتلهاي خاموش و....همه و همه شديدترين نوع خشونت است که در جوامع امروزي وجود دارد هنگامي که مرد يا زني شريک زندگي خود را به قتل مي رساند نه تنها افکار عمومي را جريحه دار مي کند بلکه حساسيت خاصي را در جامعه بر مي انگيزد زيرا انسان همواره خانه و شريک زندگيش را امنترين مکان و نزديکترين فرد به خود مي شناسد و از اينرو وقتي اين توازن امنيتي از بين مي رود جامعه دچار تشتج مي شود و انسانها به شدت احساس ناامني مي کنند . در جرم همسرکشي خانواده در درجه اول صدمه جبران ناپذيري مي بيند چرا که فرد با نابودي يکي از دو ستون خانواده ، فرزندان را نيز به زير اين آوار مي برد و خود نيز شاهد اين ويراني دسته جمعي ميباشد که زندگي خود، آوارگي و آزردگي روحي همسر و فرزندان با هيچ امدادي نمي تواند از لابلاي اين آوار نجات بدهد. زنان و مردان ظاهرا به يک اندازه از اسلحه زور براي دفع اختلافات و تحميل عقايد خود استفاده ميکنند با اين تفاوت که زنان به دليل قدرت جسماني مرد آسيب و صدمه
|