ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


 

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

 

حقوق بشر

دانشجو

 
 

بيشتري مي بينند و در مقابل چون آستانه صبر و تحمل انسان تا يک ميزان مقرري است که اگر از آن بيشتر شود. تعجبي نخواهد داشت که دست به اعمال و رفتار عجيب و بعضا مجرمانه ، بصورت آني و يا با طرح نقشه و کمک ديگري آگاهانه و يا نا آگاهانه بزند .از اين رو در بررسي جرم همسرکشي تعداد زنان و مردان محکوم يا متهم که در زندان به سر مي برند تقريبا به يک اندازه مي باشد اما مردان بيشتر به دلايل ناموسي ، حسادت شديد يا به دلايل واهي و به دليل اينکه معمولا در خانواده هاي پدر سالاري رشد کرده اند که در آنها شاهذ خشونت نسبت به مادر بوده و معتقد شده اند که تنها راه حل مشکل توسل به خشونت و در نهايت قتل است ،فساد اخلاقي ،هوسبازي وعدم پايبندي به اصول اخلاقي و عشق و علاقه به خانواده ،مشاغلي با طبيعت خشن ،حاشيه نشيني و مهاجرت ، سکونت در اماکن جرم زا و معاشرت با افراد ناباب ، داشتن محافلي براي قمار و شرط بندي و .... همسر خود را  به قتل مي رسانند . زيرا  مردان معمولا مي توانند همسران خودرا بدون دليل ترک کنند، همسر ديگري اختيار کنند و يا در نهايت آنفدر عرصه را بر آنان تنگ کنند که با زيرکي خاصي که مجبور به دادن حقوق حقه زنان از جمله مهريه، نفقه، اجرت المثل و امثالهم نباشند آنان را وادار به طلاق نمايند، و نيازمند طراحي نقشه قتلي نيستندو معمولا در پي عدم کنترل و مهار خشم خودو حس بدبيني و شک مدام مرتکب قتل مي شوند و چون خود  عامل و مباشر جرم اند در موارد بيشتري قصاص مي شوند البته به دليل اينکه اغلب خانواده هاي قرباني (مقتوله) قادر به پرداخت تفاضل ديه به خانواده قاتل نيستند (همانطور که مي دانيم ديه زن نصف ديه مرد مي باشد و به منظور اجراي قصاص بايد اين تفاضل ديه جبران گردد) ، بعضا در اجراي قصاص تاخير مي شود که اين خود از طرفي از اجراي اعدام هاي مکرر جلوگيري مي کند و شايد خانواده مقتوله با گرفتن ديه و اخذ رضايت از تقاضاي قصاص منصرف شوند ولي بهر حال اين تبعيض و تکرار اين واقعه دوباره تکرار خواهد شد.اما زنان اغلب به دليل اينکه از لحاظ فيزيکي و روحي به تنهايي نمي توانند مرتکب قتل شوند در اکثر موارد معاون و يا شريک جرم محسوب و به حبس محکوم مي شوند ، جهل و بي سوادي و نا آگاهي ، ازدواجهاي تحميلي و زود رس و اختلاف سني در ازدواج ، وجود قوانين محدود کننده طلاق و ذهنيت منفي خانواده ها بر امر طلاق ، اطاله دادرسي ها و فقدان ضمانت اجراهاي قانوني و مورد نياز در مواقع بروز خشونت خانگي و شرايط بحراني و عدم دسترسي به امکانات مهيا نشده در اين گونه موارد نظيرخانه هاي امن، دخالت فوري نيروهاي انتظامي و همسايگان در نزاعها ي خانوادگي وساختار نابرابر جنسيتي ، نگرش مرد سالارانه و سلطه گري مردانه ، ضعف مباني اخلاقي و انساني در خانوده ؛ناآگاهي نسبت به مسايل جنسي ، خيانت به همسر به دليل ناتواني جنسي همسر و يا در سفر و يا زندان بودن همسر ، اعتياد به مواد مخدر يا الکل ، نداشتن استقلال مالي ، ترس از دست ددن فرزندو.... را مي توان از عوامل بروز پديده شوهر کشي دانست . در هر حال  مي توان گفت قاتلان خانوادگي به ندرت از جمله افرادي هستند که اختلالات شخصيتي و ضد اجتماعي  و يا افراد روان پريش و افسرده و بيمار هستند بلکه آنان افراد عادي هستند که به شکل تحمل ناپذيري تحريک و تشويق به قتل شده اند ، وجود فرهنگ خشونت تحت تاثير طبيعت جامعه و قوانين و مقرراتي که در درجه اول بر ساختار نظام خانوادگي تاثير مي گذارد و تعيين کننده مهم رفتار پرخاشگرانه نسل آينده است .

جامعه آماري :

جامعه آماري پژوهش حاضر را زنان و مردان زنداني که به جرم همسر کشي ( قتل عمد و يا معاونت  و مشارکت در قتل عمد همسر ) در زندانهاي استان تهران به سر مي برند . نمونه مورد پژوهش سه زندان اوين ، رجايي شهر و ورامين  است . نمونه مورد پژوهش 50 نفر از زنان و مردان موجود در اين زندانها هستند که در ده سال اخير يعني در خلال سالهاي 1374 تا 1384 مرتکب جرم همسرکشي شده اند. همچنين از پرونده هاي دادگاهي و پرونده هاي موجود در دفاتر وکلا ي دادگستري ( تسخيري يا تعييني ) ، مراکز پزشکي قانوني ، نيروي انتظامي و اداره آگاهي تهران بزرگ ، دادگاههاي کيفري استان ، مرکز پژوهشي و تحقيقاتي سازمان زندانها ي استان تهران، انجمن ها و سازمانهاي غير دولتي (NGO ) فعال در زمينه حقوق زندانيان و حقوق زنان و ساير مراکز مربوطه ، در اين تحقيق استفاده شده است .

روش تحقيق :

روش اين تحقيق پيمايشي است و به منظور جمع آوري اطلاعات از پرسشنامه ترکيبي که شامل پرسشنامه محقق ساخته سنجش علل و چگونگي ارتکاب جرم ، پرسشنامه سنجش سلامتي ، پرسشنامه چک ليست بهداشتي رواني ( MHC ) ، پرسشنامه سنجش رفتار خشونت آميز و پرسشنامه طيف سنجي استفاده شده است . هم چنين از روش مصاحبه عميق و رو در رو نيز از زنان( به دليل برخي از مسائل امنيتي اجازه مصاحبه رو در رو  با قاتلين مرد داده نشد )  زنداني (همسرکش) در سه زندان مذکور وو هم چنين مصاحبه با برخي صاحبنظران، وکلا، مشاورين، متخصصين و قضات در اين خصوص به عمل آمده است .

شيوه تحليل داده ها :

براي تحليل داده ها، علاوه بر روشهاي آمار توصيفي ( ميانگين، انحراف معيار، فراواني و در صد ، حداقل و حداکثر نمره ها) وجداول و نمودارها  استفاده شده است ، براي تحليل دده ها از نرم افزار کامپيوتري SPSS.با سطح معنا دار ي a = 0/05  به کار رفته است .

سئوال و فرضيه هاي  اصلي :

در اين تحقيق سعي شده است به اين پرسش اساسي پاسخ داده شود که چرا سير صعودي جرم همسر کشي در جامعه ايران خصوصا در شهر تهران روز به روز بيشتر مي شود و چه عواملي در اين رشد فزاينده موثر تر مي باشد ؟ هم چنين بنظر مي رسد تنگناهاي خانوادگي و قانوني از جمله عدم اطلاع و آگاهي از قوانين و عدم دسترسي آسان به مراجع قضايي و انتظامي و مشاورين و متخصصين در اين زمينه و وجود تبعيضات و کاستي ها و خلاء قانوني چه از لحاظ ماهوي و چه از لحاظ شکلي مي تواند از جمله مواردي در ازدياد اين روند افزايشي باشد و در نهايت چه  تدابيري به منظور کاهش يا امحاي اين گونه خشونتها و جرائم خانوادگي مي توان انديشيد ؟بر همين اساس ، متغيرها و ديدگاههاي نظري مهمي براي تبيين پديده همسرکشي و خشونت هاي خانوادگي استنتاج شده است و متغيرهاي مورد بررسي در اين تحقيق که از اطلاعات جمع آوري شده در اينگونه پرونده هاي کيفري در دادگاهها و آمار جرائم در زندانهاي استان تهران بدست آمده است شامل سن، شغل، ميزان سواد و تحصيلات، محل سکونت، چگونگي ازدواج، نوع خشونت در جرم ، چگونگي قتل، ميزان مجازات، علت قتل، مباشر يا معاون بودن مي باشد .

يافته هاي اصلي و نتيجه گيري:


نتايج اصلي در اين تحقيق نشانگر اين بود که افرادي که به جرم همسر کشي زنداني شده اند از نظرمشکلات خانوادگي ، رواني و روانپزشکي، مسائل مربوط به ازدواج و مشکلات آموزشي و مهارتها، تفاوت معناداري ندارند و مشکلات اقتصادي و مسائلي نظير بي علاقگي به همسر، ازدواجهاي تحميلي و زودرس و اختلاف سني ، عدم آشنايي با مسائل قانوني و عدم توانايي در امر طلاق و عدم پذيرش طلاق در خانواده آنها و صرف زمان و هزينه زياد در امر دادرسي بمنظور احقاق حق از طريق مراجع قضايي و نا آشنايي با اين مراجع و مراکز حمايتي دولتي و غير دولتي و ترس از بي آبرويي و شرم دروني و عدم اعتماد به نفس  کافي از جمله مواردي در وقوع پديده همسرکشي مي باشد.هم چنين يافته هاي اين تحقيق نشانگر اين امر است که اين افراد در سنين پايين خشونت را تجربه مي کنند و شاهد خشونت در خانواده هاي خود بوده اند و داراي تحصيلات پايين و در آمد متوسطي مي باشند ، بيشتريت نوع خشونت خانوادگي از نوع حملات فيزيکي و سپس خشونت رواني و جنسي و مالي بوده است .

 

قبلی

برگشت

بعدی