ارتباط با ما

درباره آزادگی

شماره جدید

فدرال و فدرالیسم

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

بسياری از دانشجويان اگرچه معتقد بودند دو برادر از حد خارج شده اند، ولی می گفتند حجاب يک قانون اسلامی است و ضرورت دارد برقرار شود. اين فضای مسموم را که حتی تا درون دانشگاه ها هم کشيده شده، اسلام گرايان بيش از هرچيز مديون آمريکا هستند. آمريکا از بالا و پائين با چنان فشاری اسلام را به اين جامعه تزريق کرد که از هيچ پيامبری ساخته نبود. ائتلاف دولت با اسلام و اسلام گرايان سابقه ای نيم قرنی دارد واساسا از بدو استقلال و بويژه بعد از کودتای ايوب خان به عنوان اهرمی در خدمت تحکيم قدرت، حفظ توازن قوا با هند و نيز حفظ پاکستان در به اصطلاح آن زمان ,اردوگاه غرب, مورد استفاده قرار ميگرفت. اما در دوره جنگ با اشغال شوروی اين روند يک جهت جنون آميز به خود گرفت. بنا بر يکی از تحليل های نشريه اکونوميست سنت به دست فراموشی سپرده شده ی جهاد بعد از قرن ها به همت آمريکا در پاکستان و در خدمت جنگ جهادی در افغانستان دوباره به عرصه زندگی بازگشت. اسلامی کردن جامعه پاکستان به امری که امروز همه ميدانند، يعنی تقويت تعدادی گروه جهادی و استفاده از بن لادن ها در جنگ با شوروی منحصرنبود. سياست آمريکا، دولت و جامعه مدنی را در پاکستان جهادی کرد. به نوشته پرويز هودبهوی اسلام با کتاب های درسی وارد مغز کودکان شده است. ديکتاتوری نظامی اسلامی ضياء الحق بطور واقعی مسجدها را وارد دولت و شريعت را وارد قانون کرد . کودتای نظامی او در خدمت جنگ جهادی آمريکا با شوروی در پاکستان جهت داده شد و حتی شايع بود که روس ها وسايل قتل ضياء الحق از طريق يک حادثه هوايی را فراهم کردند. پسر او ايجاز الحق که وزير مذهب دولت مشرف است، اکنون کار پدر را ادامه ميدهد. او در جريان اعطای لقب اشرافی به سلمان رشدی به پارلمان پاکستان گفت اگر کسی برای اعاده حيثيت پيغمبر اسلام به عمليات انتحاری دست بزند عمل او برحق است و به يک ميليارد و نيم مسلمان جهان توصيه کرد که اگر هرچه زودتر دست به واکنش نزنند به زودی رشدی را در پارلمان انگليس خواهند نشاند.

به هر حال بعد از سازمان دادن جنگ جهادی افغانستان از مرکز پاکستان، تقويت ملا و مسجد توسط دولت ديگر به يک پديده اتوماتيک تبديل شد و دولت ها يکی بعد از ديگری با اتکاء به اين ائتلاف ارتجاعی حکومت کرده اند. نواز شريف و بی نظير بوتو که اکنون ادعای سکولاريسم ميکنند، فساد گسترده دولت های خود و فلاکتی را که برای مردم به ارمغان آوردند، با اسلامی ها به معامله گذاشتند.

تازه بعد از همه اينها، بعد از حمايت از ديکتاتورها و غارت و فساد آنها که به فلاکت مردم می انجاميد، و بعد از دامن زدن به اين فلاکت با برنامه های صندوق بين المللی پول، نوبت جنگ تمدن ها و تهاجم ,امپراتوری مسيحی به اريکه اسلام, رسيد و متحدان سابق به سطح پرچمداران مبارزه با فقر و فلاکت و فسادی ارتقا داده شدند که دو طرف کنونی ,جنگ با ترور, قبلا به کمک هم آفريده بودند.

امروز اين واقعيت را مخفی ميکنند که اسلام نيم قرن تمام ياراستعمار و امپرياليسم و ديکتاتورها در سرکوب جنبش های دمکراتيک و سکولار بوده است. اما مخفی کردن واقعيت، خود واقعيت و عواقب ناگوار آن را از بين نمی برد. ملاها و مدارس دينی امروز هم توسط فقری که استعمار و ديکتاتوری می آفرينند و توسط ,جنگ با ترور, تغذيه ميشود. تعداد مدرسه دينی در پاکستان را چندين هزار – حتی تا 20000 – شمرده اند. تعداد واقعی را کسی نميداند. دوبرادر ملا مدعی بودند در مدرسه وابسته به مسجد 6 يا 10000 دختر تحصيل ميکنند. اگر چه در رقم بزرگنمايی شده است، اما اغلب اين شاگردان از روستاها و از زاغه های اطراف راولپندی يا ديگر شهرها، از خانواده های جنگ زده در کشمير و وزيرستان، يا کودکان يتيم و خانواده های فلک زده بعد از زلزله ها، طوفان و سيل، جنگ کشميرمی آيند و يا قربانيان برنامه صندوق بين المللی پول که توسط دولت به اصطلاح , سوسياليست, بی نظيربوتو و شريف و مشرف به اجرا گذاشته شده است. هيچکس به فرياد آنها نرسيده، اما ملاها به آنها گوش داده اند، برای شان چنانکه کمی بعد خواهيم ديد از آدام اسميت ميگويند و از سوداگران و غارتگران خودی و بيگانه، اما همه اينها را به طرف بسيج فريب خوردگان در خيابان ها و تهديد زنان به اسيد پاشی جهت ميدهند.

در کشوری مثل پاکستان که ملاها و اسلام گراها دهه ها از حمايت آشکار و پنهان دولت برخوردار بوده اند يا در ايران که خود اسلام گرايان در قدرت هستند، از اسلام و قوانين شريعت يک سره استفاده ابزاری ميشود برای تحکيم قدرت ملاها و رهبران دينی. پرويز هودبهوی اگرچه ريشه های عميق مساله را دست کم ميگيرد اما درست ميگويد که ملاها برای پيروان خود از حقايق مربوط به ستمی که بر مردم رفته می گويند اما آنها را عليه فقر، عدم اشتغال، فساد درون ارتش و بوروراسي، فقدان امکانات تحصيلی برای بی چيزان و رنج دهقانان و کارگران بسيج نمی کنند، بلکه که آنها را تحريک ميکنند که به جنگ زنان و حقوق برابر آنها بروند و بيلبوردهايی را که تصوير زن روی آن است آتش بزنند وبه سلمانی هايی حمله کنند که ريش مردان را می تراشند: ,در تعبير آنها اخلاق تقريبا بطور انحصاری در رابطه با زنان و تهاجم فرهنگ غرب معنا ميشود. برای آنها مسايلی مثل بهره کشی از کارگر، کلاهبرداری از مشتريان، رشوه دادن به مقامات، کتک زدن همسر، عدم پرداخت ماليات، عدم رعايت قوانين ترافيک غيراخلاقی نيست.., او مينويسد از دانشجويان طرفدار مسجد سرخ در دانشگاه خود اغلب پرسيده است که اگر آنها خيلی نگران سرنوشت مسلمين هستند چرا به تظاهرات های متعددی که استادان، در سال های 2003 و 2004 عليه تهاجم غيراخلاقی آمريکا سازمان دادند، نپيوستند: ,اما آنها در برابر اين سوال بی تفاوت بودند. برای آنها گناه بزرگ تر اين بود که زنان بدون حجاب در خيابان راه بروند..., البته هودبهوی به علت دلمشغولی به مسايل پاکستان ريشه های خطر زا و بو يژه نقش ستم داخلی و خارجی وقدرت مانور رهبران بنيادگرا برای جلب قربانيان ستم را دست کم ميگيرد. در کشورهايی مثل لبنان، فلسطين و عراق چه در دوره صدام و چه اکنون، به دليل در اپوزيسيون بودن اسلام گرايان، آنها در عرصه های اجتماعی نيز پيش ميروند و فاجعه ريشه دار تر ميشود.

سايه دراکولا : سه شنبه دهم ژوئيه وقتی که سربازان مشرف قتل عام را آغاز کردند، جرج بوش در کليولند گفت ,من او را دوست دارم و از او تقدير می کنم. او متحد نيرومند ما در جنگ عليه اين افراط گرايان است., اين کلمات بايد برای مشرف از هر نغمه ای خوشنوازتر آمده باشد. البته مقامات آمريکا و از جمله بوش و رايس بارها با تاکيد بر اينکه مشرف يک متحد وفادار در ,جنگ با ترور, است، او را مورد حمايت قرار داده بودند. ولی اين بار وضع فرق می کرد. وقتی مشرف با تلاش برای برکناری افتخار چودري، اعتراضات گسترده را دامن زد، رژيم او که از دو طرف – اسلام گرايان و سکولارها – تحت فشار شديد بود، آنقدر لرزان می نمود که به نظر می رسيد همه از جمله آمريکا خود را برای دوره بعد از مشرف آماده ميکنند. احزاب اپوزيسيون به منظور سازمان دادن ائتلافی عليه او در لندن گرد آمدند. واشينگتن و لندن بی نظير بوتو را مورد نوازش قرار ميدادند. بوتو اگرچه به علت فساد گسترده دولتش که همسرش شخصا در مرکز آن قرار داشت و نيز به علت مصائبی که با اجرای برنامه صندوق بين المللی پول برای پاکستانی ها به بار آورد، مورد تنفر بخش وسيعی است، اما به کمک بخشی از نخبگان سنتي، در قسمتی هايی از کشور ودر نواحی سند و کراچی نيرو دارد و بعلاوه وفاداری خود را به واشينگتن در ,جنگ با ترور, جرج بوش به نمايش گذاشته است. حتی در ميزگردی که بی بی سی در ماه های اخير تشکيل داد، او تقريبا تنها شرکت کننده پاکستانی بود که در رابطه با علت گسترش تروريسم و چگونگی مبارزه با آن گويا از زبان تونی بلر سخن می گفت.

شايد واشينگتن در مقابل رشد اسلام گرايان بنيادگرا که بی ترديد با القاعده و طالبان ارتباط دارند از يک طرف و خطر رشد يک اپوزيسيون مستقل که بعد از ماجرای قاضی چودری گسترش يافته بود، حمايت از مشرف را ترجيح داده باشد. حتی گفته ميشود که توافقاتی صورت گرفته که ژنرال چکمه پوش رئيس جمهور و بوتو نخست وزير او باشند. هرچند ژنرال بعد از حمله به مسجد سرخ و جلب