اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره چدید |
فروش بليت و متصدی کنترل بليتها برای ورود به سينما در همين قسمت در پائين و طبقهء همکف قرار داشت و مشتريها از پلکانی که از همينجا شروع میشد به راهرو طبقه بالا میرفتند و وارد سالن سينما میشدند. اين راهرو در بالا به صورت «L» بود و تعدادی نيمکت هم در آن قرار داشت. در همين ضلع كه در امتداد پلكان بود دو در به سالن باز میشد و در ضلع ديگر که قسمت عقب سالن را تشکيل میداد، يک در نزديک اتاق آپارات وجود داشت. هر سهء اين درها در راهروهايی که به صورت «L» بود باز میشد. علاوه بر در اصلی سينما، يک در کوچک به عنوان در خروج اضطراری سينما در پشت پاساژ با يک پلکان به خيابان وصل میشد که معمولا ًقفل بود و مورد استفاده قرار نمیگرفت. ديوارهای سينما کم قطر ولی بسيار محکم بود. ديوارها پوشش يولونيت داشت و تزئينات داخل سالن از چوب بود. چند کولر گازی و آبی در اطراف سالن تعبيه شده و هوا را خنک میکرد». و بعد به نقل اظهارات حسين تکبعلیزاده در دادگاه ادامه میدهد: «برنامهء سينما رکس فيلم گوزنها بود. من و فرجاللـه بذرکار و حيات با شيشه و قوطی حاوی بنزين که هر کدام از ما آنها را در پاکت بزرگی گذاشته بوديم و از قبل عبداللـه لرقبا آنرا تهيه کرده بود، روانهء سينما رکس شديم. حيات رفت و از باجهء فروش بليت برای هر سه ما بليت خريد و ما وارد سالن سينما شديم و هر کدام روی يک صندلی نشستيم. هنوز نيمی از سئانس اول نگذشته بود که من و فرجاللـه با فاصلهء کوتاهی از جايمان بلند شديم و به طرف توالت رفتيم. در آنجا با هم صحبت کرديم. تماشاچيان غرق در تماشای فيلم بودند. در راهرو کسی نبود. (حسين هنگام تشريح اين قسمت به شدت به گريه میافتد) ما بنزينها را روی درهايی که در راهرو قرار داشت و راه اصلی سالن بود ريختيم و خيلی سريع فرج درِ پشت سالن را به آتش کشيد و منهم دو درِ ديگر را که در يکطرف سالن قرار داشت به آتش کشيدم. در اصلی سينما باز بود. موقعی که از پلکان پائين میآمديم کسی متوجه ما نشد. ما خود را به خيابان رسانديم و من ديگر حيات را نديدم». در اينجا دادگاه يکی از کارکنان سينما را به جايگاه شهود احضار کرد. او گفت: «من از سينما بيرون آمده بودم و موقعی که با سر و صدای آتشسوزی به طرف سينما برگشتم با مسئول نظافت سينما برخورد کردم. ما سعی کرديم از کپسول اطفای حريق که در آنجا بود استفاده کنيم اما طريقهء به کارگيری آنرا نمیدانستيم، آتش زبانه میکشيد و ما هم به ناچار پائين آمديم». اين کارگر در جواب رئيس دادگاه گفت: «من به قهوه خانهای که در همان نزديکی بود، رفته بودم. موقعی که برگشتم آتش همه جا را گرفته بود» (مسببين واقعی فاجعهء...) از بين بقيهء کارکنان سينما، متصدی فروش بليت، دقايقی بعد از شروع سئانس آخر و تحويل پول حاصل از فروش آن شب به مدير سينما، به خانهاش رفته بود. آپاراتچی و يک کارگر ديگر سينما جزو قربانيان جنايت بودند. شهود ديگر رئيس دادگاه از سه افسر شهربانی و مأمورين آتش نشانی سئوالاتی میکند. هر يک از آنها از تلاش خود برای خاموش کردن آتش و نجات محاصرهشدگان در آتش، حرف زدند و بعد از آن نوبت به عبداللـه لرقبا و محمود ابوالپور رسيد. اين دو نفر در جايگاه شهود، و نه در جايگاه متهمان و شرکای جرم، به عنوان افرادی مؤمن به انقلاب اسلامی که هدفشان مبارزه با رژيم بوده سوگند خوردند و حرفهای تکبعلیزاده و ارتباط خود را با عاملان حريق تأئيد کردند اما محمد رشيديان (آموزگار سايق و در آن زمان نمايندهء مجلس اسلامی) که از طراحان اصلی اين فاجعه بود، هيچگاه، حتی به عنوان شاهد، به دادگاه احضار نشد. حجتالاسلام موسوی تبريزی گفت: «چون ايشان به کار مهمی مشغول است، ما تلفنی از ايشان سئوال کردهايم، و اگر لازم شد از او دعوت میکنيم به اينجا بيايد» و البته اين ضرورت تا پايان دادگاه نيز احساس نشد! ادامه دارد مفهوم گنگ كودكی در ايران! مهناز خزائی باوجوديكه قريب نيمی از جمعيت كشور در زير سن كودكی قرار دارد و به تعبيری جامعه ايران امروز جامعهای كودكانه بشمار میرود وليكن جايگاه كودكان و به تبع آن پديده كودكی در ايران از ابعاد مختلف از ابـهام و ناروشنی بسياری برخوردار است. مروری كوتاه بر تعاريف حدود و ثغـور اين مفهوم در ادبيات مختلف قانونی ، شرعی ، سياسی و اجتماعی موءيد اين نكته خواهد بود. ۱. براساس تعهدی كه دولت به كنوانسيونهای بينالملل داده است اين تعريف پذيرفته شده است كه كودك شامل كليه افراد تابعهای است كه در فاصله سنی بين صفر تا ۱۸ سالگی قرار دارند. ۲ . از نظر قانون كار كشور كودك شامل كليه افرادی است كه زير ۱۵ سال تمام قرار داشته و هيچ كارفرمايی حق بكارگيری آنان را ندارد. ۳. از منظر قانون استخدام كشوری كه شامل نيروی كار شاغل در بخش دولتی میگردد ، افراد زير ۱۸ سال بدليل قرار گرفتن در سن تحصيل و به تعبيری كودكی از اشتغال منع شدهاند. ۴. از زاويه فقهی و شرعی افراد صغير شامل كسانی است كه در بين دختران زيرسن ۹ سالگی و بين پسران زير سن ۱۴ سالگی قرار دارند. ۵. از نظر سياسی نيز افراد واقع در زير ۱۵ سالگی بدليل عدم بلوغ سنی وكودك سالی نمیتوانند در انتخابات سياسی كشور شركت كرده و رای دهند. ۶. از نظر قانون تامين اجتماعی نيز تنها فرزندان آن دسته از بيمه شدگان ميتوانند از خدمات بيمهای و درمانی بهرهمند شوند كه دختران تا سن ۲۵ سالگی و پسران تا سن ۱۸ سالگی بصورت مجرد در خانه پدری باشند. ۷. در نهايت از منظر نظام آمارگيری كشور نيز افراد زيرسن ۱۰ سال كودك معرفی شده و در مورد بيان وضعيت اشتغال افراد بالای ۱۰ سال از زمره كودكان خارج شده است. اينك با توجه به اين وضعيت ناهمگون در شناسايی كودكان ، مسائل متعددی بروز میكند كه برخی از اهم آنها عبارتند از: الف) اختلاط درمخاطب شناسی و تعيين گروههای هدف درامور برنامه ريزی اجتماعی وفرهنگی كودكان ازسوی سياستگذاران، قانونگذاران و مجريان در امور آموزشی، تربيتی، بهداشتی ودرمانی و… ب) برخورداری نامتوازن و محروميت گروههای كودكانی كه از نظر سنی در آستانههايی قرار دارند كه در تعاريف مذكور محل اختلاف میباشد ولذا آسيبپذيری مضاعف اين گروه ازكودكان. پ) نامشخص بودن وضعيت شناخت كودكان از حيث آمار جمعيتی و موقعيت اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جهت برنامهريزی پايدار در زمينه تقويت پتانسيلها و رفع محروميتها. ت) فرار از مسئوليتپذيری و عدم پاسخگويی مسئولان مختلف امور اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی در زمينه مصائب و مشكلات مبتلابه اين قشر آسيبپذير. ث) بلاتكليفی و بی سرپرستی گروههای سنی محل اختلاف در بين كودكان در زمينه بهرهگيری از امكانات اجتماعی و فرهنگی در جامعه همانند ساير اقشار سنی واقع در اين گروه سنی. بنابراين پيش از هر اقدامی برای برنامه ريزی پيرامون ارتقای سطح زندگی كودكان میبايست در وهله نخست نسبت به يكسان سازی مفهوم و دامنه پوشش و فراگيری كودك در متون و ميثاقهای مختلف پيش گفته اهتمام كرده و با اين روش زمينه مسئوليتپذيری و ارتقای كيفيت خدمات و برابری در ارائه خدمات به اين قشر را فراهم ساخت.
|