اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
فراسوی واقعيت کنونی رفتن و تلاش و پيکار به خاطر آن در وجود اين دو بديل (سوسياليسم يا بربريت) معنای حقيقی خود را باز می يابد. اما در ضمن، ما بر ريسک و خطرات اين حرکت نيز واقفيم. يعنی می توانيم تصور کنيم که راه و روش ها، پيش نهاده ها، طرح ها، تاکتيک ها و استراتژی هايی که حتا از درون جنبش اجتماعی و مشارکتی بر می خيزند، می توانند در بوته ی عمل و آزمايش خطا و چه بسا فاحعه بار از کار درآيند. پس امکان تغيير جهت و تجديد نظر و حتا نسخ تام و تمام آن ها را نيز می پذيريم. پس سوسياليسم مورد نظر ما پيش از هر چيز می خواهد پراتيکی و مبارزه ای اجتماعی – انتقادی باشد. سيستمی ايدئولوژيک، حقيقتی علمی و يا پاراديگمی نيست که از ذهنيتی مستقل و منفصل از جنبش اجتماعی و خارج از آن برآمده يا ابداع شده باشد و بخواهد جنبش اجتماعی و جنبش زحمتکشان را در چهارچوب اصول ويژه ی خود بگنجاند. اين سوسياليسم فرايندی است که از درون جامعه بايد برخيزد، از مبارزات اجتماعی، طبقاتی و مشارکتی انسان ها – در سطح ملی و جهانی – در شرايطی آزاد و دموکراتيک، در جريان تغيير روابط عينی اجتماعی و هستی شان، توسط خودِ زحمتکشان و به طور کلی خودِ مردمی که درگير و دار اين روابط هستند و بنابراين بيش از همه در تشخيص ناهنجاری های اجتماعی و کشف راه های برون رفت ار آن ها دارای منافع و صلاحيت اند. در حقيقت، نوآوری ها، شکل های نوين و مناسبات جديد اجتماعی، طرح ها، ايده ها، راه حل ها و آزمون های بديع، همه از پراتيک های متنوع اجتماعی – مدنی برمی خيزند. به بيان ديگر، اين اشکال و روابط نوين محصول مبارزات اجتماعی و طبقاتی عاملين مستقيم و بی واسطه ای است که به صورت مستقل از قدرت های دولتی، اقتصادی، سياسی... به صورت مشارکتی و با پذيرفتن مسئوليت و ابتکار عمل نقش اصلی را ايفا می کنند. مقدمتاً، مبانی نظری اين شکل های نوين امروزه می تواند نقد راديکال روابط موجود جهانی در عرصه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سياسی... يعنی نقد مناسباتی باشد که سرمايه داری (در شکل جهانی) خصلت اصلی بارز آن را تشکيل می دهد. اين سوسياليسم، اما در شرايط جامعه ی استبداد زده ی ايران، به دشواری تعريف و عملکرد خود و به عظمت و سختی موانعی که سر راهش قرار دارند، واقف است. می داند که در محيطی بايد زيست و اقدام کند که در آن، به جز دوره هايی کوتاه و نادر از تاريخ معاصر و آن هم به صورت ناقص و محدود، هيچ گاه جامعه ی مدنی و جنبش های اجتماعی، به معنای واقعی، فعاليتی آزاد و مستقل از قدرت های دولتی و دينی در شکل نهادينه، دموکراتيک، پلوراليستی و لائيک... نداشته اند. به اعتبار چنين زمينه های اجتماعی (جامعه و جنبش های مستقل مدنی با خصوصياتی که نام برديم) و در گستره و فضای آن است که چپ سوسياليستی می تواند رشد و نمو کند. به طور کلی، هر جا که جنبش مشارکتی و مستقل اجتماعی، در شکل ها، مضمون ها و ترکيب های متنوع شان، به صورت فعاليت های سنديکايی، اتحاديه ای، تعاونی، امدادی و يا در شکل جمعيت ها و کانون های صنفی يا دموکراتيک... در ميان اقشار و طبقات مختلف مردم چون زحمتکشان شهر و روستا، کارمندان... دانشجويان، زنان... هنرمندان، نويسندگان، روزنامه نگاران، روشنفکران... و در عرصه های گوناکون حرفه ای، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، سياسی... به وجود آيند و بسط و توسعه يابند، زمينه های تغييرات ژرف و ساختاری و تحول اجتماعی نيز فراهم می شوند. پس نتيجه آن که در اين نگاه ديگر، «سياست» و «کار سياسی» به مفهوم اصلی خود(۲۵) يعنی دخالت گری شهروندی در امر عمومی Res publica باز می گردد. در اين چشم انداز، کار اصلی چپ های سوسياليست ايران نيز از مدار مبارزات سياسی سنتی، از جمله در شکل حزب يا تشکيلات پيشقراول معطوف به قدرت و هادی، راهبر يا رهبر توده...، تغيير جهتی راديکال و بنيادين می دهد. در مضمون چنين تحولی، هم راهی و هم کوشی برای نضج گيری و انکشاف جنبش های مستقل اجتماعی، ابتکارها و حرکت های مشارکتی اقشار و طبقات مختلف مردم، بويژه زحمتکشان و ديگر گروهای تحت ستم و سلطه چون زنان، دانشجويان و جوانان... قرار می گيرد. اين هم راهی و هم کوشی چپ ديگر، چپ سوسياليستی آزادی خواه و دمکرات، نه دنباله روی غيرنقادانه از جنبش های اجتماعی ست و نه تعيين تکليف، رهبری و هدايت آن ها از سوی به اصطلاح عنصر آگاه يا پيشرو... هم چنان که در چپ سنتی همواره مرسوم بوده و هم چنان هست... اين چپ ديگر نه به جای جنبش ها و يا فراسوی آن ها بلکه در کنار و هم راه با جنبش های اجتماعی و مدنی... در جهتی تلاش خواهد کرد که عمل دگرسازی مناسبات اجتماعی با فکر بغرنج نگر و انتقاد گر انجام پذيرد. بدين سان که پراتيک تغيير و دگرگونی اجتماعی توأم با تئوری انتقادگر، هم در مورد جهان بيرون از خود و هم و همزمان در مورد جهان درون خود، اعمال شود. ------------------------------------- يادداشت ها ۱ - چندی پيش، درهمين راستا يعنی در نگاهی ديگر به سوسياليسم و در پاسخ به پرسش های تارنمای تحکيم نيوز، نگارنده مطلبی تحت عنوان پرسش های سوسياليسم دموکراتيک به رشته ی تحرير درآورد که در اين رسانه و در شماره های ۱۲۲ و ۱۲۳ نشريه طرحی نو در خارج از کشور درج گرديد. ۲ - شورای موقت سوسياليست های چپ ايران. ۳ - Sens ۴ - conceptualisation - conceptualiser ۵ - transcendance - transcendantal ۶ - immanence - immanent ۷ - کارل مارکس، مقدمه ای بر نقد فلسفه ی حق هگل. ترجمه ی رضاسلحشور، ژانويه ۱۹۸۹، انتشارات نقد (هانوفر) Karl Marx, Pour une critique de la philosophie du droit de Hegel, Œuvres III, Philosophie, page ۳۸۳, Pléiade ۸ -activité critique-pratique ۹ - کارل مارکس، تزها در باره ی فوئرباخ Karl Marx, Thèses sur Feuerbach, Œuvres choisies, page ۸, édition du progrès Georges Labica, Karl Marx Les thèses sur Feuerbach, page ۲۰,۱۹۸۷, PUF ۱۰- همانجا. ۱۱- همانجا. ۱۲- کارل مارکس، درباره ی مسئله ی يهود، ترجمه ی فارسی، ۱۳۵۷، ص.۳۴ Karl Marx, A propos de la question juive, Œuvres III, Philosophie, page ۳۷۳, Pléiade ۱۳- کارل مارکس فردريک انگلس، ايدئولوژی آلمانی، ترجمه ی فارسی، انتشارات کارگر ۱۹۷۶، ص. ۴۵ Karl Marx, Idéologie allemande, Œuvres III, Philosophie, page ۱۰۶۷, Pléiade ۱۴- کارل مارکس فردريک انگلس. مانيفست حزب کمونيست چاپ پکن، ص. ۶۹ K. Marx F. Engels, Manifeste du parti communiste, Oeuvres choisies, Ed. Progrès, ۱۹۷۸ tome ۱, page .۱۳۱ ۱۵- déterminisme historique ۱۶- مسأله انگيز را برابر با problématique به کار می بريم که ريشه در واژه ی يونانی problêma دارد. اين کلمه از پبشوند pro (جلو، روبرو، مقابل، دربرابر...) و از ريشه ی blê (انداختن يا پرتاب کردن) تشکيل شده است. پس، پرُبلِما يا پرُبلِماتيک، به معنای چيزی يا
|