ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

جمله زنان در زمینه های اقتصادی،سیاسی واجتماعی شد. شکل گیری تشکل های زنان که عمدا فعالین سیاسی زن در راس آن بودند نقش مهمی در رشد و آگاهی زنان بویژه از نظر طبقاتی و حقوق اجتماعی داشت. برابری سطح دستمزد ها، شرایط کار زنان، برابری های جنسی، مبارزه با قوانین ارتجاعی اسلامی و فرهنگ پوسیده مردسالارانه محور فعالیت آنان را تشکیل میداد.

پس از بهمن 57 ایده های حق طلبانه و برابری خواهانه در بین زنان و مردان روشنفکر پایه های اصلی جنبش زنان را تشکیل داد. در همان زمان با طرح خواسته های مشخص، اعتراضات پنهان و آشکار، حرکت های پراکنده ای در مدارس، دانشگاهها و کارخانجات نشان های شکل گیری جنبش زنان در سطح جامعه بود.

اعتراض و حرکت و سیع زنان در سال 1358 در مقابل طرح حجاب اسلامی اولین نمود بارز از حرکت مشخص جنبش زنان در طول تاریخ مبارزات مردم کشور ما است. از سالهای 57 تا شبه کودتای نظامی 30 خرداد سال 60، جنبش زنان با طرح خواسته ها و مطالبات مشخص، مبارزه برای حقوق پایمال شده زنان و قوانین سرکوبگر اسلامی را به پیش برد.در همان زمان، سازمان ها و گروه های چپ، بدلائل مختلف که بیشتر ریشه های دیدگاهی، تفکری و فرهنگی بطور مشخص مذهبی و مردسالارانه داشت، مشکلات زنان را مسئله  ای ثانوی و غیر مهم تلقی کردند. حتی تا آنجا پیش رفتند که مخالفت با حجاب اسلامی را خواسته ای بورژوازی ارزیابی کرده و در مورد تهاجم رژیم اسلامی به این مهم که سرکوب علنی آزادیهای دمکراتیک هم بود واکنشی های سازمان یافته و اعتراضی نداشتند. بطور کلی، در مجموع  چپ ایران از نظر دیدگاهی درک عمیق و همه جانبه ای را نسبت به مشکلات زنان، محرومیت های آنان و سرکوب های اسلامی و اساسا جنبش زنان، خواسته ها و مطالبات برابری طلبانه آنان نداشت. در سالهای اخیر، علیرغم سرکوب شدید، حرکت های تقربیا سازمان یافته زنان در 8 مارس ها، یا 22 خرداد و همینطور مقاومت و مبارزه آنان در تابستان امسال (2007) گویای واقعیت مبارزه حق طلبانه و آزادیخواهانه زنان جامعه ما است.در دهه 60 تعداد بیشماری از زنان ( دانش آموز، دانشجو، معلم،کارگر، پزشک و...) به جرم دفاع از دستاورد های بهمن 57 و دفاع از ارمان های انسانی و حقوق مشخص خود در زندان های رژیم اسلامی شکنجه و یا اعدام شدند که در قسمت پاسخ و پرسش به این موضوع بیشترمی پردازم، مخصوصا که خود من سالها زندان های مختلف تهران را تجربه کرده ام

شرایط کنونی، سرکوب، زندان  و محورهای حرکتی

در حال حاضر، با شدت بحران اقتصادی، بیکاری، گرانی روزافزون مایحتاج عمومی، فقر و فلاکت مردم و گسترش جنبش های کارگری و اجتماعی، رژیم اسلامی به سرکوب گسترده و همه جانبه اعتراضات مردم دست زده است. هم اکنون، تعداد زیادی از فعالین جنبش معلمان، دانشجوئی، زنان و کارگری در زندان های رژیم تهدید به شکنجه و مرگ میشوند. آنچه که به جنبش زنان مربوط میشود، برای پیشبرد مبارزه رادیکال و مستمر با رژیم سرمایه داری-اسلامی طرح مطالبات مشخص و سازماندهی حرکت های اعتراضی ضرورتی اجتناب نا پذیر به نظر میرسد. بدون سازماندهی و تنها با حرکت های پراکنده، کور و خودجوش دست رژیم برای سرکوب هر چه بیشتر باز گذاشته خواهد شد. پروژه هائی چون "یک میلیون امضاء" عملا و اساسا هدفی جز منحرف کردن اذهان و  به انفعال کشاندن مبازه رادیکال زنان ندارد.

با توجه به گذشت 28 سال و شکستن بسیاری از باور های مذهبی مردم و آمادگی شرایط از نظر ذهنی طرح خواسته های " جدائی مذهب از قدرت سیاسی " و " آزادی زندانی سیاسی" می توانند محور حرکت اصلی جنبش های اجتماعی و جنبش زنان قرار گیرند.

از سوی دیگر پیوند، ارتباط و حمایت جنبش های اجتماعی ضرورتی است اجتناب ناپذیر که باید به آن توجه و بهای لازم داده شود.

چرا که جنبش زنان جزئی از جنبش های اجتماعی و انقلابی است و تنها در پیوند و ارتباط با سایر جنبشها و با مبارزات طبقه کارگر پیروزی امکان پذیر است.

شاهان ایران در دادگاه کوروش

 طنز سیاسی

آقا تا چشم کار می کرد شاهان و سلاطين و حکام ايرانی با لباس های گوناگون وعجیب با سبيل و ريش های کوتاه و بلند در دشت پاسارگاد در هم می لوليدند و مخلص هم در فکر آن بود که اگر هرآینه هر يک از شاهان اگر مشتری مشتمال من شوند کلی کاسب خواهم شد و صله خواهم گرفت که ناگهان درب بزرگ قصرشاهی معروف به دروازه ملل باز شد و شيپورچيان شيپور آماده باش زدند و همه ی شاهان برای ديدن کورش بزرگ مسابقه گذاشتند و من هم يواشکی بطوری که کسی نتواند پی ببرد ترسان و لرزان درون کاخ خزيدم و در گوشه ای به نظاره نشستم .

کوروش بر بالای کرسی شاهی نشسته بود و درکنار او پيرمرد ريش سفيدی که بعد فهميدم بزرگمهر وزير دانشمند ايران باستان است قرار گرفته بود که با دست هايش همه را وادار به سکوت کرد.

کوروش لب به سخن گشود:

ما امروز شما وارثان شاهی ايران را گردهم آورده ايم و می خواهيم بپرسيم که 2500سال پيش بزرگترين امپراتوری جهان را تاسيس کرديم . می خواهيم بدانيم که چه شد اين امپراتوری واژگون شد  و علتش چه بود. در اين امر مهم بزرگمهر و عده ی ديگری از انديشمندان ايرانی ما را ياریخواهند داد.

ای اشک ! بگو تو که با شجاعت يونانيان را از ايران بيرون کردی چه شد سلسله ی تو تاب نياورد؟

اشک : پس از 200 سال تسلط سلوکيه من امپراتوری تو را احيا کردم اما افسوس که بدست هموطنان متعصب زرتشتی واژگون گرديد. آن ها چنان غرض و تعصب ورزیدند وهمه ی آثار سلسله ی ما را نابود کردند که تا چند سال پیش بسیاری نمی دانستند که چنین سلسله ای در ایران موجود بوده است.

کوروش : چه کسی پاسخ می دهد؟

اردشير بابکان : ما ناچار بوديم ، اشکانيان به سبک يونانيان و غربی ها  لباس می پوشيدند ،مجلس مشورتی مهستان برگزار کرده بودند و اين رسم غربی برای ما غير قابل قبول بود و موبدان با مشورت  مخالفت می کردند.

- خوب برای ايران چکار کرديد؟

ما به راه موبد موبدان رفتيم .

شما غلط کرديد، بيهوده نبود که تازيان دودمان شما را درهم پيچيدند

قباد : قربان من به نوبه خود چند بار کوشش کردم که قدرت موبدان يعنی همين ملايان امروز را کم کنم اما با دريغ نشد. یکه تازی ملایان و حرص و طمع آنها موجب شد که اولین جنبش کمونیستی در ایران با نام مزدکیان شکل بگیرد، پسر خود من انوشيروان ، مزدکيان راکشت ، مانويان را تارو مار کرد تا دل ملايان را بدست آورد ؛ تازه او خوب بوداين خسرو پرويز که ديگر گندش را در آورد و حتا فرياد سردار خيرخواهی چونبهرام چوبينه راهم نشنيد و هر غلطی خواست کرد و ساليان دراز جنگ مذهبی بارومی ها را بر سر صليب عيسا راه انداخت. ( هنوز معلوم نیست که خسروپرویز با صلیب عیسا می خواست چکار کند و این یکی از مبهمات تاریخ است که روشن نشده است !؟) آزرميدخت پدر رستم فرخ زاد راکور کرد به اين بهانه که يک

قبلی

برگشت

بعدی