ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

مواد پاک کننده و مواد غذائی) زمینه کار تعداد کثیری از زنان در بخش های غیر تخصصی، بطور مشخص بسته بندی را فراهم کرد. در این دهه با طیف نسبتا وسیع زنان کارگر در سطح شهر های بزرگ روبرو هستیم. در حالی که در گذشته، زنان بدلائل فرهنگی و سنتی بیشتر به شغل های معلمی بهیاری و یا پرستاری اشتغال داشتند. آمار دقیقی از تعداد زنان شاغل در این دوره در دست نیست، تنها در اواخر دهه50، بطور مشخص بین سالهای 54-57 حضور زنان شاغل در محیط های کاری بویژه در سطوح صنعتی، بیمارستانی، دانشگاهی و مراکز علمی کاملا مشهود بود و اداره استاندارد و تحقیفات صنعتی ایران آمار زنان شاغل را 20% در سال 55 اعلام کرد. در این اواخر پس از بهمن 57، طبق "نشریه ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی زنان در ایران" چاپ مرکز آمار ایران در صد زنان شاغل در سال 1375 31.6% (1) اعلام شد. در حال حاضر با توجه به تحقیقات آماری فورم اقتصاد جهانی که در سال 2005 انجام شده است، مشارکت نیروی کار زنان در ایران 39% میباشد .

بدون شک، با وجود تمام تنگنا ها، محدودیت ها و دشواریها حضور زنان در روابط تولیدی دگرگونی و تحولاتی را در سطح جامعه بوجود آورد که از نظر اجتماعی و فرهنگی حائز اهمیت هستند.

شرایط اجتماعی و جنبش زنان در سالهای 1342-1357

شرکت و فعالیت زنان در عرصه اقتصادی و رفرم های قانونی مانند حق رای و طلاق، تغیرات حقوقی هر چند محدودی را برای زنان در مجموع، بویژه برای قشر های میانی و بالائی بوجود آورد، ولی اساسا تاثیر مهمی در شرایط زندگی اجتماعی زنان زحمتکش نداشت. مشکلات و دشواری زندگی روزانه زنان زحمتکش فراتر از آن بود که به حق رای و یا طلاق بیندیشند و یا اساسا آنرا به عنوان یک حق داده شده به رسمیت بشناسند.

مشکلات آنان فقرو نداری یا به عبارتی سیر کردن شکم فرزندان خود و داشتن سقفی برای زندگی بود. در تمام این دوران، ما با پدیده ای بنام جنبش زنان روبرونیستیم. بعضی از فعالین سیاسی حضور زنان در حرکت های اجتماعی و فرهنگی و یا طرح خواسته های اجتماعی و رفاهی را که زنان هم در آن شرکت داشتند بعنوان جنبش زنان مطرح میکنند. بطور نمونه، اعتراضات و حرکت های زنان در سال  های 55-56  و یا سال های بعد در مقابله با شهرداری تهران تحت عنوان " طرح خارج از محدوده" و خراب کردن کلبه های آنان و یا حضور و حرکت های زنان زحمتکش منطقه شاد آباد و شهرک های اطراف تهران به خاطر کمبود آب آشامیدنی و یا تاسیس مهد کودک را نمی توان بعنوان جنبش زنان مطرح کرد.

از سوی دیگر، بعضی از سازمانها و فعالین سیاسی چپ تلاش می کنند  مبارزه مسلحانه  و فعالیت مبارزین زن در سالهای اختناق و دیکتاتوری رژیم شاه را بعنوان جنبش زنان و یا بخشی از آن مطرح کننده. باید به این موضوع توجه داشت که مبارزه ضد دیکتاتوری، ضد امپریالیستی و یا مبارزه بر علیه گرانی با در نظر گرفتن درک طبقاتی آنها مبارزاتی هستند عمومی و اجتماعی که زنان و مردان در آن شرکت دارند. حضور زنان و حرکت های رادیکال آنان در این مبارزات را نباید با جنبش زنان یکی کرد. گر چه بدون تردید جنبش زنان در کشور ما خصلتی ضد امپریالیستی دارد.

قبل از هر چیز و با توجه به تجربیات مبارزات و مطالبات زنان در جهان، اساسا جنبش زنان را نمی توان بدون در نظر گرفتن مضمون حقوقی آن مورد بررسی قرار داد. باز با توجه به مشکلات و محرومیت های زنان در کشور های مختلف مضمون  های حقوقی و حتی اجتماعی میتوانند متفاوت باشند.

بطور نمونه زنان عربستان سعودی از حق رانندگی محروم هستند در حالی در ایران این موضوع اساسا طرح نیست.

بطور مشخص، جنبش زنان را باید تنها و تنها در چهار چوب ایده ها، نظرات، خواست ها و مطالبات برابری طلبانه و آزادیخواهانه که هر گونه تبعیض جنسی در هر عرصه و زمینه ای را مردود می شمارد و یا آنجائی که تنها و تنها زنان به دلائل مذهبی، فرهنگی و اجتماعی مورد سرکوب قرار میگیرند مانند حجاب اسلامی و یا حق رانندگی مورد نظر قرار داد،. برای روشن تر شدن موضوع به این موارد اشاره میشود.

- حق رای یعنی دخالت مستقیم زنان در قدرت سیاسی و حق تصمیم گیری در اداره امور کشور که زنان اروپائی برای بدست اوردن آن سال ها مبارزه کردند. در ایران این حق بدون مبارزه ای اجتماعی پس از رفرم ارضی بدست آمد.

- حق طلاق و جدائی که در کشور ما در انحصار مرد بود و هم اکنون در انحصار او است. در حقیقت این قانون نه تنها نابرابری جنسی را به روشنی منعکس میسازد بلکه اصولا سرکوبگر، غیر انسانی و کاملا مرد سالارانه است.

- نابرابری و تبعیض جنسی در عرصه اقتصادی یا نابرابری دستمزد ها و تقسیم کار بر اساس مهارت ها. این مطالبه در هیچ گوشه ای از جهان علیرغم مبارزات طولانی و پیگیر زنان، مردان و سازمان های چپ و مترقی بدست نیامده است. و تا زمانی که مناسبات سرمایه داری در جهان وجود دارد، مبارزه برای از بین بردن این نابرابری ادامه خواهد داشت.

- حق نگهداری فرزندان و تصمیم گیری در مورد آنان در صورت جدائی. این حق طبق قوانین مذهب اسلام تنها به پدر یا بهتر گفته شود به رئیس خانواده داده شده است.

- برابری سن ازدواج برای دو جنس. ازدواج اجباری دختران کم سن و سال بر اساس سنت و مذهب اسلام که در اکثر کشور ها جهان جرم محسوب میشود، زندگی و سرنوشت این دختران را در ایران و خاورمیانه مورد تهدید قرار میدهد.

- نابرابری در سهم ارث، ومحروم کردن زنان از قضاوت، نه تنها یک سرکوب حقوقی محسوب میشود بلکه توهین و تحقیری قانونی است.

- حجاب اجباری زنان، قانون اسلامی با خصلتی سرکوبگرایانه که یکی از مطالبات به حق زنان و محور مبارزات اخیر آنان در ایران قرار گرفته است.

- سقط جنین با در نظر گرفتن وجه غیر انسانی آن، عمدا قانونی است که ریشه مذهبی دارد. تمامی مذاهب از دیر باز با سقط جنین و حق تصمیم گیری زن در این مورد مخالفت کرده اند. این موضوع اکنون به عنوان یک مطالبه و حق برای بسیاری از فعالین جنبش زنان مطرح است.در حالی که اگرسقط جنین را از حیطه مذهب خارج ساخته و تنها در چهارچوب های قوانین حقوقی و پزشکی مورد تامل قرار دهند، شاید اساسا چنین مطالبه ای در جنبش فمینیستی مطرح نگردد.

مطالبات رفاهی ویژه زنان، حق مرخصی زایمان و پرداخت حقوق ماهانه برای نگهداری فرزند. کشور های اسکاندیناوی بر عکس سایر کشور های اروپائی به این مطالبه تا حدودی پاسخ داده اند

همانگونه که مطرح شد و با استناد به تعریفی که از مضمون جنبش زنان ارائه شد، در سالهای 1342-1357 نشانه بارز و روشنی از طرح نظرات و ایده ها از سوی گروهی و یا جمعی و یا فراتر از آن حرکتی در چهار چوب مطالبات مطرح شده وجود نداشت. در تمام این دوران، تقریبا هیچ کتاب و یا اثر نوشته شده ای از نظرات فعالین سیاسی این دوره، دیدگاه های آنان در مورد مسائل زنان موجود نیست. این موضوع می تواند دلائل مختلفی داشته باشد. از آن جمله:

بهمن 57، جنبش زنان و جنبش چپ

در جریان بهمن 57، و در هم شکستن رژیم دیکتاتوری و باز شدن فضای دمکراتیک شاهد حضور فعال میلیون-ها زن در صحنه سیاسی هستیم. شرکت بیشمار زنان از هر طیف، قشر و طبقه ای در بهمن 57 گرایش و توجه زنان را به مسائل سیاسی جامعه منعکس می سازد. با توجه به تجربه کم، محدودیت ها و سنت های پوسیده جامعه، در مدت کوتاهی شاهد حضور چشمگیر و گسترده آنان در تمامی بخش های اجتماعی، دانش آموزی، دانشجوئی، کارگری و کارمندی میباشیم.

از خود ویژگی های این دوران می توان ار فضای باز سیاسی، فعالیت سازمان ها و گروهها و بطور کلی آزادیهای دمکراتیک نام برد، که دلائل اصلی رشد و گشترش آگاهی توده های وسیعی از مردم و از
 

قبلی

برگشت

بعدی