اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
مذاكرات و توافقهاي پنهاني بين ايران و انگلستان و آمريكا و نيز امضاي توافقنامه فوق باعث شد ايران در مورد مسأله بحرين كوتاه بيايد و تا اندازهاي عقب نشيني سياسي كند.شاه در ديدار رسمي خود از هندوستان ،در يك مصاحبه مطبوعات در "دهلي نو" در تاريخ 4 ژانويه 1969 اعلام كرد كه " اگر مردم بحرين خواهان پيوستن به كشورم [ ايران ] نباشند" ايران از ادعاهاي سرزميني اش نسبت به اين جزيره خليج فارس دست خواهد كشيد. وي گفت چنانچه سياست بين المللي خواهان آن باشد، ايران نيز خواست مردم بحرين را ميپذيرد . شاه تأكيد كرد كه ايران مخالف استفاده از زور براي حل مسأله ارضي بحرين است. وي در پاسخ به اين سوأل كه آيا او پيشنهاد انجام يك انتخابات عمومي يا رفراندومي در رابطه با كسب نظر مردم بحرين را دارد يا خير پاسخ داد:من نميخواهم دراين زمان وارد جزئيات مربوط به اين سوال بشوم ؛ ولي هر نوع وسيله اي كه بتواند به يك روش رسمي و مورد پذيرش شما و ما و تمامي جهان نشانگر خواست مردم بحرين باشد ، مطلوب خواهد بود وي در ادامه پاسخ به سؤال فوق اشاره كرد كه بحرين 150 سال پيش به وسيله انگليس از ايران جدا شد واكنون خودش در حال ترك خليج فارس است، ولي انگليس نميتواند آنچه را كه از ايران بازستاده بدون رضايت اين كشور به طرف ديگري بدهد و در عين حال ، ايران پس از خروج انگلستان در پي اشغال بحرين نخواهد بود، بنابراين چنين حالت و دورهاي يك وضعيت غير امنيتي ايجاد خواهد كرد. اين سخنان و اظهار نظرهاي رسمي شاه نشان دهنده رسيدن به يك نقطه سازش و توافق منطقهاي بين شاه و قدرتهاي بزرگ و در عين حال زمينه سازيهاي لازم افكار عمومي براي حل نهايي مسأله بحرين از طريق جدايي آن از خاك ايران بود. در آن شرايط زماني ايران نميتوانست از طريق نظامي بحرين را بازستاني كند، اين اقدام عواقب خطرناكي براي ايران در پي داشت . مسلمان انگلستان به عنوان يك قدرت بزرگ استعماري اجازه چنين اقدام جسورانهاي را به ايران نميداد، ضمن اينكه اين كار تمام كشورهاي عربي را (اعم از تندرو و محافظه كار ) عليه ايران متحد و هم پيمان ميساخت. اين درحالي بود كه ايران در آن دوران درگيريهاي ارضي و مرزي و سياسي گسترده اي با عراق داشت. از طرف ديگر اين اقدام نظامي ايران برخلاف اصول سازمان ملل متحد بود كه ايران نيز عضو فعال آن به شمار ميرفت بنابراين شاه با توجه با سازشهاي پنهاني انجام شده و شرايط زماني ، راه حل سياسي را برگزيد . چنانكه حدود نه ماه پس از مصاحبه دهلي نو، شاه در زمستان سال 1348 (اوايل 1970) مجددا در مصاحبهاي خواستار حل مسأله برحين از طريق كسب نظر مردم بحرين به طور رسمي به وسيله سازمان ملل متحد شد. بالاخره پيشنهاد رسمي شاه از طريق گفتگوهاي بعدي ايران با انگلستان و دبيركل سازمان ملل (اوتانت )در اوايل سال 1970 به نتيجه نهاي رسيد ايران در تاريخ 9 مارس 1970 ( 9 اسفند 1348 )رسما مساعي جميله دبيركل سازمان ملل را براي استعلام نظرهاي واقعي مردم بحرين از طريق انتصاب يك نماينده ويژه خود براي انجام اين مأموريت خواستار شد. انگلستان در تاريخ 20 مارس موافقت رسمي خود را با انجام پيشنهاد دولت ايران به اوتانت دبيركل سازمان ملل اعلام كرد . وي نيز در همان روز پس از مشورت با نمايندگان ايران و انگلستان اعلام كرد "كه او مساعي جميله خود را تأخير انجام خواهد داد " . پيرو آن ،او شخص " ويتوريو وينتسپير گيچياردي " (ديپلمات ايتاليايي ) معاون دبيركل و مدير كل دفتر اروپاي سازمان ملل در ژنو را به عنوان نماينده ويژه خود در كسب آراءمردم بحرين منصوب كرد. ضمنا وي از سوي ايران و انگلستان در راه انجام دادن مسئوليت خود و ابراز نظر و تصميم نهايياش در مورد حل مسأله بحرين ، اختيار تام گرفت! نماينده ويژه دبيركل در امور بحرين ، در رأس يك هيأت پنج نفري عازم آن جزيره شد و از 29 مارس تا 18 آوريل 1970 به نظر خواهي گزينشي و گفتگو با گروههاي منتخب سياسي – اجتماعي بحرين پرداخت . ذكر اين نكته ضروري است كه برخلاف ادعاي برخي منابع خارجي مبني بر مراجعه به آراء عمومي از طريق (رفراندوم ) يا انتخابات عمومي ،اين امر صحت ندارد، بلكه به همان روش محدود گزينشي ياد شده انجام گرفت . پس از نظرخواهي از مردم بحرين ، گيچياردي دادهها و نتايج كسب شده را در گزارشي به دبيركل تسليم كرد تا بر اساس آن تصميم نهايي درباره سرنوشت بحرين اتخاذ شود.در گزارش مذكور آمده بود: هيأت اعزامي دريافتند كه مردم بحرين پيشنهاد و درخواست ايران و انگلستان براي نظرخواهي و مساعي جميله سازمان ملل را در اين راه مورد ستايش و تقدير قرار دادند، هيچ گونه تلخكامي و خصومتي از سوي مردم بحرين نسبت به ايرانيها مشاهده نشد و اظهار اميدواري شده بود كه " آبرادعاي [ مالكيت ] ايران [ بر بحرين ] يكباره و براي هميشه كنار رود " ضمنا آمده بود كه مرد بحرين پس از حل مسأله بحرين ، خواستار روابط نزديكتر خود با ساير كشورهاي عرب و نيز ايران هستند، اينكه خواهان يك " كشور مستقل و با حاكميت كامل " سياسي هستند و بالاخره اينكه اكثريت تام مردم احساس ميكنند كه بحرين يك كشور عربي است . ضمنا در گزارش نوشته شده بود كه هيأت اعزامي به تفاوتهاي مختصري در نظر جمعيت شهري و روستايي بحرينيها پي بردهاند، از جمله در مورد ايراني تبارها ،افراد داراي تحصيلات بالا و گروهها ديگر اجتماعي ؛ ولي اين تفاوتها از نظر نتيجهگيري نهايي اعضاي هيأت جنبه حاشيهاي (و نه اساسي )داشتند.رئيس هيأت اعزامي ،گزارش خود را با اين نتيجه گيري به پايان رسانده بود كسب نظر و مشورتهاي وي در بحرين " او را متقاعد كرده است كه اكثريت تام مردم بحرين خواهان شناسايي هويتشان در يك شورا كاملا مستقل و داراي حق حاكميت و آزاد براي اجاد روابطشان با ساير كشورها ميباشند". گزارش ياد شده از سوي دبير كل به شوراي امنيت ارجاع شد و شوراي امنيت نير با استناد به نتيجه گيري نهايي گزارش تدوين شده مفاد آن را راجع به استقلال بحرين و جداييآن از خاك ايران در تاريخ 30 آوريل 1970 مورد تأييد و تصويب قرار داد. ايران نيز در ماه مه (ارديبهشت 1349 ) براي شناسايي رسمي قطعنامه شوراي امنيت در مورد استقلال بحرين در جدايي از خاك كشور دست زد. چنانكه هيأت دولت قطعنامهاي را به منظور تصويب تصميم شوراي امنيت به مجلس شوراي ملي تقديم كرد.اين قطعنامه در تاريخ 24 ارديبهشت 1349 با 187 رأي مثبت و چهار راي منفي ( از كل 101 نماينده حاضر ) به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد. مجلس سنا نيز در 28 ارديبهشت ماه آن را به اتفاق آراء ( 60 رأي كل نمايندگان ) تصويب كرد نمايندگان مخالف از سوي جناح پان ايرانيسم به رهبري محسن پزشكپور رهبري ميشدند. حاكم بحرين براي اولين بار در آذرماه 1349 ( دسامبر 1970 )از ايران بازديد كرد و موافقتنامه اوليه مربوط به فلات قاره دو سرزمين به امضا رسيد. موافقتنامه اصلي و نهايي پس از مسافرت اردشير زاهدي (وزير امور خارجه )به بحرين در خرداد ماه 1350 امضا شد . اين موافقتنامه براي ايران و هم براي بحرين از اهميت ويژهاي برخوردار بود ، چرا كه تعداد ميدانهاي نفتي واقع در مناطق نشانه گذاري شده قابل توجه بود از نظر بحرين و ناظران نفتي نيز همكاري هاي ايران و بحرين در زمينه اكتشاف استخراج نفت در مناطق همجوار خط نشانهگذاري شده اهميت فراوان داشت. اعلاميه استقلال بحرين در تاريخ 14 اوت 1971 منتشر شد . دولت ايران تنها يك ساعت پس از استقلال بحرين آن را به رسميت شناخت . يك روز بعد (15 اوت )،بحرين و انگلستان يك قرار داد دوستي با هدف ( مشورت ) در مواقع ضروري با يكديگر امضا كردند! بدين ترتيب ، مسأله بحرين پس از يك و نيم قرن منازعه و كشمكش به نقطه حل رسيد دليل آن نيز از نظر سياسي ، سازش و توافق پنهاني انجام شده بين ايران و قدرتهاي غربي بر سر نقش آتي ايران در منطقه خليج فارس و اعطاي امتياز به ايران درباره يك مسأله ديگر ارضي كشور يعني جزاير سه گانه بود. در واقع بايد گفت بحرين قرباني يك بده و بستان سياسي شد و آخرين بخش جدا شده از خاك ايران در دوران معاصر بود. |