اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
|
پروژهی غالب در چگونگی مواجهه با جمهوری اسلامی، همان تکیه کردن بر افزایش تدریجی تحریمها و محدودیتها، تعریف شده و مورد توافق قرار گرفته است. بر این مبنا، نگرانیهای جامعه بینالملل از موضوع جنگ و پیامدهای انسانی آن، منتفی میشود و موضوعیتی نمییابد؛ واشنگتن در همراهی و همگامی دیگر دول تاثیرگذار بر تحولات بینالمللی، و بدون مزاحمت جدی، حلقهی فشار علیه ایران را تنگتر و تنگتر خواهد کرد.»"احمد توکلی" نماینده مجلس رژیم در نامه ایکه به احمدی نژاد نوشته، از ذوق زدگی وی در مورد گزارش اطلاعاتی آمریکا به شدت انتقاد کرده و خطرات آنرا باز گو میکند: (نوروز، 19 آذر ماه)« گزارش 16 نهاد اطلاعاتی آمریكا نیز از این حیث كه اعتراف میكند در وضعیت فعلی، فعالیت هستهای ایران غیر نظامی است به نفع ماست، ولی اولاً، صریحاً بر تهمت نظامی بودن آن تا سال 2003 تاكید میكند، ثانیاً تغییر مشی ادعایی را نتیجه فشارها میخواند. ثالثاً تلویحاً زمینه را برای این هشدار آماده میكند كه باز هم ممكن است مشی هستهای ایران، نظامی شود. این نوع ابراز خوشحالی از گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریكا خطر افزایش اعتبار گزارشهایی از این دست را در پی دارد. روشن است كه چنین نتیجهای به سود ما نیست چرا كه گزارش بعدی، در سطح اعتبارِ بیشتر، میتواند كاملاً علیه ما تنظیم شود. علاوه بر آنكه همین گزارش نیز امروز دستاویزی برای ضروری دانستن قطعنامه سوم شده است.»به موازات تحلیل گران درون مرزی رژیم، در خارج از کشور نیز لابیست های حرفه ای ملایان وارد صحنه شده و هموطنان را از شتاب زدگی و افتادن در دام آمریکای فریبکار و حیله گر بر حذر داشته اند. "کاوه افراسیابی" در مقاله ایکه سایت "کاسمی" CASMIIبچاپ رسانده، این گزارش را به "اسب تروا" تشبیه نموده که آمریکا میخواهد با استفاده از آن، قلعه تسخیرناپذیر جمهوری اسلامی را به زانو در آورد. "ثریا سپه پور"، یکی از نویسندگان اصلی "کاسمی" نیز این گزارش را شروع یک جنگ روانی علیه رژیم ایران میداند و خطر آنرا به هموطنان گوشزد میکند. "دانیل پور خصالی" که هم عضو انجمن "نایاک" وابسته به "تریتا پارسی" و هم عضو محفل "کاسمی" است، در مقاله ایکه به چاپ رسانده این گزارش را همانند یک بمب ساعتی دانسته است که دیر یا زود منفجر شده و گریبان رژیم ملایان را خواهد گرفت. آنطور که از مجموعه این نگرانی ها پیداست، تهدیدات اصلی این گزارش به قرار زیرند: 1- رژیم بخاطر برنامه تسلیحاتی خود تا سال 2003 گناهکار است و باید ابعاد آنرا روشن کند 2- رژیم ملایان هر زمان که به توانائی تکنیکی برای تهیه بمب دست یابد، میتواند دوباره این برنامه را فعال کند 3- ادامه غنی سازی در این راستا خطرناک و خط قرمزی برای جامعه بین المللی است 4- رژیم در سال 2003 بخاطر فشار بین المللی این برنامه را متوقف نمود پس باید فشار ادامه یابد. یکی از نویسندگان سایت اینترنتی "ایران امروز" بنام "رضا فانی یزدی" که گویا وظیفه ای جز حمایت از رژیم و لابی خارج از کشوری آن برای خود قائل نیست ، ضمن آنکه به دو خطر اصلی این گزارش پی برده، سعی نموده با یک تیر دو نشان بزند و با تحلیلی که تا کنون به مغز هیچ کارشناسی خطور نکرده میگوید:« آیا جمهوری اسلامی به سلاح اتمی نیاز دارد؟پایه استدلال بسیاری از نیروهای اپوزیسیون در مقابله با جمهوری اسلامی و تحلیل آنها از بحران کنونی در منطقه و جهان بر این باور استوار شده بود. بسیاری از این دوستان با این ادعا که نمیتوان تیغ در دست زنگی مست داد، تمام موجودیت خود و تحلیلهای سیاسی خود را در مقابله با نظام اسلامی به بحران اتمی محدود کرده و در گمراهی کامل در دام این اخبار جعلی افتاده بودند. غافل از اینکه جمهوری اسلامی پس از فراغت از خطر صدام و اطمینان از فقدان سلاحهای کشتار جمعی در عراق برنامه اتمی خود را تعطیل کرده بود... با سقوط صدام وحضور یگانه قدرت فائقه نظامی ایران در منطقه، جمهوری اسلامی ایران با اطمیان از برتری نظامی خود با اتکا به سلاحهای متعارف و غیراتمی در منطقه خلیج دیگر نیازی به اتمی شدن برای خود نمیبیند.»آنطور که از تحلیل "توده ای" پسند این نویسنده پیداست، اولا از آنجا که رژیم نه بخاطر فشار غرب بلکه بدلیل سقوط صدام، و صد البته داوطلبانه! برنامه تسلیحاتی اش را متوقف نموده، پس دلیلی برای تحریم و فشار به رژیم وجود ندارد. از طرف دیگر، هیچ نگرانی از شروع دوباره این برنامه نیز وجود ندارد زیرا صدام به آن دنیا رفته و خیال رژیم راحت است و نیازی به بمب اتم ندارد! اگر ازاینگونه تحلیل های آبکی که بیشتر برای اظهار ارادت به حاکمان تهران نوشته شده بگذریم، نگرانی غرب، همسایگان ایران و کلیت جامعه بین المللی از برنامه اتمی رژیم امری است واقعی که با تحلیل های امثال "فانی یزدی" و دیگر دوستان "صلح طلب و ضد امپریالیست" ایشان از بین نمی رود. ادامه دارد حمایت از دانشجویان زندانی دفاع از آزادی است مرجان افتخاری در حال حاضر دو موضوع مهم و اساسی زمینه حرکت ها و اعتراضات کارگران و سایر اقشار اجتماعی است. اول، وخیم تر شدن وضعیت اقتصادی کارگران و تمامی مزد بگیران، کارمندان، اقشار پائینی جامعه و تهیدستان که در صد عظیمی از مردم کشورمان را تشکیل میدهند. بیکاری فزاینده، هرج و مرج و افزایش قیمت کالاهای مورد نیاز مردم، ادامه زندگی را برای همه طبقات و اقشار اجتماعی سخت تر کرده است. رکود در کارخانجات تولیدی، تعطیلی کارخانه ها و عدم پرداخت حقوق کارگران به فقر و تهدستی هر چه بیشتر این طبقه می افزاید. در اسفند و اردیبهشت ماه گذشته، اعتصاب و اعتراض معلمان نسبت به میزان حقوق و طرح طبقه بندی عمومی مشاغل به شدیدترین شکلی سرکوب شد. سالها بود که معلمان کشورمان برای این خواسته به حرکتی این چنین گسترده، وسیع و متمرکز دست نزده بودند. ابعاد اعتراض و حرکت آنها در سراسر کشور حتی در شهرهای کوچک نشان از وخامت شرایط زندگی هزاران هزار معلم دارد. مطمعنا، اگر سایر بخشهای کارمندی هم دارای تشکلهائی مانند کانون فرهنگی معلمان بودند، بدون تردید، انها هم نسبت به وضعیت اسفبار حقوقی خود به اعتراض همه جانبه ای دست میزدند. ولی متاسفانه وجود هر نوع تشکل مستقلی حتی از نوع صنفی آن، در این رژیم با سرکوب، زندان وشکنجه همراه است، سندیکای شرکت واحد تعقیب و دستگیری فعالین آن نمونه ای مشخص از این سرکوب است.
بطور کوتاه، بیکاری فزاینده کارگران و سایر اقشار مردم، گرانی سرسام آور کالاهای مورد نیاز آنان دو عامل مهم و مشخص وخامت شرایط و بحران غیر قابل کنترل اقتصادی در رژیم اسلامی است. این دو عامل، یعنی بیکاری، یا تهدید به بیکاری و بسته شدن کارخانه و گرانی زمینه اصلی حرکت ها و اعتصابات کارگری در این دوره است.موضوع مهم دوم، که در کنار وضعیت غیر قابل تحمل اقتصادی بطور دائمی و به اشکال مختلف زندگی مردم را مورد تهدید جدی قرار
|