اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
- عدم ارتباط مواد آموزشی با زندگی روزمره دانش آموزان و نیز عدم فراهم آوردن آمادگی برای ورود به جنبه عملی زندگی و نیز دنیای کار. - نحوه تدریس زبان خارجی ( عربی و انگلیسی )به هیچ وجه به منظورارتقاء توانایی و مهارت تکلم دانش آموزان به این زبانها انجام نمی پذیرد.در نتیجه کمتر دانش آموز دیپلمه ای به این دو زبان بطور نسبی خوب میتوانند تکلم کنند. - جدایی جنسیتی خصوصا در بین معلمان باعث فاصله گرفتن دانش آموزان ایرانی از طبیعت اجتماعی خود گردیده است. کمبود آموزش جنسی در مدارس از طرف دانش آموزان حس میگردد و نه اینکه بدان بی اعتنا باشند. دانش آموزان معتقدند از آنجا که اکثر جوانان با مسائل جنسی در آینده نزدیک شخصاً سرو کار پیدا خواهند کرد، پس دانایی موجب اشتباه کمتر آنان می شود و عدم بیان مسائل جنسی ، موجب ناشناخته شدن آن مساله و آموزش غلط و خطر ناک از از طریق اشخاص ناوارد وخارج از کادر آموزشی میگردد. - بی رمقی و خستگی اغلب معلمان آنهم بر خلاف میلشان، چرا که دچار مشکلات معیشتی هستند و تامین مالی ندارند و این امر بر خوش خلقی آنها تاثیر منفی دارد. - گاهی کنترل دانش آموزان از طرف ناظم و یا معلم با استفاده ازشیوه های تخریبی از قبیل ناسزا وتوهین و شوخی های نا مناسب. -عدم توجه به مساله تربیت بدنی و بهداشت جسم و روان دانش آموزان. معلمان ورزش فاقد کتاب تئوریک ورزشی و برنامه ورزشی هستند. - کمبود گردشهای علمی و هنری -بها ندادن به امر پژوهش در مدارس . - وجود اغلاط و اشکالات علمی در کتب تدریس .و نیز تحریف تاریخ در کتب تاریخی. - حجم شدید مواد آموزشی و فرصت کم ( ایران بیشترین میزان تعطیلات را در بین همه کشورهای جهان دارد). - تا حدی جدی نگرفتن دانش آموزان و سوالهایشان و این مساله البته بسته به نگرش معلم متفاوت است و ... جنبه های کمی : -کمبود وسائل و امکانات و سالن ورزشی و محدود بودن رشته های ورزشی - کلاس کامپیوتر تقریبا حالت دکور دارد و تجهیزات موجود نیز بسیار کم مورد استفاده قرار می گیرند . - فقدان و یا نقص آزمایشگاهای شیمی و فیزیک و ریاضی که آنها نیز اغلب جنبه نمایشی دارند و بهره برداری عملی از آنها نمی شود. - کوچک بودن فضای اغلب مدارس - کمبود شدید فضا و امکانات ورزشی و ... نگارنده در بین پاسخ دانش آموزان هیچ امری را مخرب تر از کنکور بر روحیه آنها ندید. فکر غالب در مدارس آموختن علم نیست ، بلکه قبولی به هر قیمتی در کنکور میباشد. سیستم تدریس چنان روی این مساله تمرکز دارد که گویی نمیشود جان را از آن رها کرد. شعر ذیل بیان حال دانش آموزان کشور است: گر بگویم که مرا با تو سرو کاری نیست در و دیوار بگوید که سر و کاری هست ! معلم و مدیر و دانش آموزان و والدین و اقوام و دوستان و حتی مستخدم مدرسه تنها از کنکور حرف میزنند و توانایی انسان را و به سخن واضح تر ارزش شخص را به این قبولی میدانند.وبا این حساب میتون حدس زد که چند میلیون دانش آموز به خاطرفقدان ظرفیت پذیرش دانشگاه ها از حتی عزیزترین افرادشان مهر نا توانانی و بی عرضگی میخورند؟! و دست آخر جامعه از فقدان جوانانی آزاده و توانا که پرورش نیافتند و فرصتشان سوخته است ،میسوزد. در شماره آینده مساله فقدان امکانات ورزشی در سطح مدارس ایران را با استفاده از آمار و نیز مشکلات عدم آموزش جنسی در مدارس ایران را مورد ارزیابی قرار میدهم. 16 آذر وآزمون جنبش دانشجوئی بخش دوم تقی روزبه مانباید فراموش کنیم که هژمونی طبیعی و نه تحمیلی تنها و تنها بربسترسازمان یابی مستقل بدنه بروی مطالبات خود،درنظرگرفتن وجوه پلورالیستی جنبش ورادیکالیزه شده آن برپایه تجربیات خود وبالاخره ومهم ترازهمه با دفاع ازمنافع ومطالبات عمومی آن قابل حصول است. درچنین بستری است که چپ قادرمی شود نیروهای نئولیبرال را به بهترین وجهی منزوی کند بدون آنکه بدنه را چند پاره ومنفعل نماید وقادراست که دربرابررژیم بیشترین نیروی مقاومت-مقاومت توه ای دانشجویان را- به میدان بیاورد بدون آنکه به گرایشات راست باج بدهد،و یا با سازماندهی مبارزات سراسری دانشجوئی به عنوان راهبرد اصلی-به شعاردانشگاهِ رها ازسیطره رژیم وباید و نبایدهای آن جامه عمل بپوشاند ودرهمان حال به مثابه متحد جنبش کارگری و زنان وسایرجنبش های اجتماعی بیشترین پیوند وهمبستگی سازنده و متقابل با آنها را داشته باشد.بانگاهی به رویدادهای یکسال اخیرهم چنین مشهوداست که نیروهای چپ نیزبه نوبه خود دستخوش تشتت،طیف بندی همراه با گرایشات گوناگون هستند که هنوزهم برای دیگرانی که ناظربرآن هستند، کنه اختلافات و مبنای واقعی این طیف بندی ها واینکه این دسته بندی ها و مجادلات ناشی ازآن-تاحد جدائی وجدال های تند و ناسالم- تا چه اندازه اصولی ودارای منطق قابل قبول هستند وچقدرناشی ازفرقه گرائی وادعاهای اثبات نشده، که حتا مانع ازهمکاری سازنده فی مابین آنها می شود،بهیچ وجه مفهوم وقابل درک نیست.
درهرحال حل این معضل یعنی شفاف ساختن اختلافات واقعی واینکه تاچه حداصولی ودارای مابازاء واقعی هستند، تنها ازطریق گشودن بحث ها و دیالوگ سازنده وبدورازاتهام زنی های رایج ودرطول زمان حل شدنی است. بی شک وجود صرف اختلافات نمی توانند مانع همبستگی وهمکاری هرچه فشرده تر نیروهای چپ دربرابرگرایشات راست وبورژوائی دردرون جنبش دانشجوئی وبطریق اولی دربرابرحاکمیت وتوجیه کننده رقابت های ناسالم وبرتری جویانه درمیان آنها باشد. آنچه که مسلم است،کمونیست ها قبل ازهرچیزبا دفاع ازاتحاد طبقاتی صفوف وبخش های مختلف طبقه بزرگ مزدوحقوق و بگیر متمایزمی شوند. دفاع ازشقه شقه شدن وگسیختگی،تحت هرعنوان و توجیهی باتعریف وظیفه اصلی کمونیست ها درتقابل قراردارد.منشأ منازعات ورقابت هائی که منجربه شقه شقه شدن می شود، معمولا ازآنجا برمی خیزد،که طیف ودسته ای خود را حامل حقیقت مطلق ونماینده مطلق طبقه،ودرحقیقت جایگزین آن می پندارد،بدون آنکه واقعا چنین نمایندگی به وی تفویض شده باشد،وبرای کسب سرکردگی وبدست آوردن قدرت، به حذف رقیبان ومخالفان خودمی پردازد.وازآنجا که خود را جایگزین طبقه و حامل حقیقت مطلق می داند، مبارزه خود |