ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

شماره جدید 


مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

بایگانی

حقوق بشر

دانشجو

 

خودکشی  و همبستگی اجتماعی

نویسنده: امیل دورکیم  ترجمه علی طایفی 

خودکشی به معنای نابودی و از بین بردن خود یا به اصطلاح «قتل نفس» سالیان درازی است که از روابط عشير ه اي و سنتی و تا رابطه پیچیده صنعتی – شهری امروزی گریبان بشر را گرفته و در فراز و نشیب تحولات اجتماعی ، قلب و «روح جمعی» خانواده و جوامع را آورده است.  با رشد فکری و خردمندانه نو شدن رفتارها و توسعه بینش های علمی ، بشر به این پدیده ناخوشایند اجتماعی به دیده انتقادی ، بد بینانه و مو شکافانه نگریسته و در وضع قوانینی جهت زدودن آن از صحنه اجتماع ، از هیچ کوششی فرو گذار نکرده است. در جامعه ایران نیز از دیرباز پدیده خودکشی ، عاطفه و محبت جمعی را دچار خدشه کرده و داغ های زیادی بر قلب هایشان نشانده است. در فرا راه رشد و توسعه اقتصادی – اجتماعی ، هر چه بر پیچیدگی روابط و مناسبات اجتماعی افزوده شد و نیازهای جدیدی خلق می شوند و هر چه فاصله طبقات اجتماعی از هم بیشتر شده و فاصله بین وسایل و اهداف ارزشمند و به هنجار جامعه فزونی می یابد ، میزان سرخوردگی و در نهایت خودکشی ها نیز افزایش می یابد. نا بسامانی اجتماعی ، سازمانی و نابرابری اجتماعی از عمده دلایلی است که در میان علت های خودکش مطرح می شوند. جامعه ایران نیز که در همین شرایط خاصی به سر می برد. اخیرا شاهد گسترش پدیده خودکشی در شهر و روستاهای خود بوده که مواردی از آنها در ماه های گذشته به ویژه در روزنامه ها منعکس شده است و این ما را به تامل در این پدیده دردناک واداشت. برگردانی که پیش روی خوانندگان قرار دارد در واقع طرح مساله خودکشی به شمار می رود. امیدواریم بتوانیم در شماره های آتی تحلیلی از خودکشی در ایران با تکیه بر آمار و ارقام ارائه دهیم که این امر ممکن نخواهد بود جز به طریق همیاری و مساعدت و همدلی مراجع و سازمان های دارنده آمار ، چیزی که نبود آن تا کنون به عنوان ، یکی از مشکلات عمده انجام تحقیقات اجتماعی شناخته شده و معضلات اجتماعی را همچنان ، جان سخت حفظ کرده و بر شدت آن افزوده است.

suici_1.jpg

 امیل دورکيم ، جامعه شناس فرانسوی به گونه های مختلف همبستگی اجتماعی ، بی سازمانی اجتماعی و سستی بستگی های اجتماعی علاقه مند بود. او نرخ های خود کشی را به عنوان شاخص همبستگی (با ادغام)  اجتماعی به کار می برد.نرخ خودکش های از این قرار بود: پروتستات ها بیش از کاتولیک ها ، افراد مجرد بیش از متاهلان ، سربازان بیش از غیر نظامی ها ، افسران نظامی بیش از سربازان وظیفه ، در زمان صلح بیشتر از زمان جنگ و انقلاب ، و دراوقات – خواه ترقی – خواه رکود اقتصادیبیشتر از اوقات تعادل و ثبات اقتصادی ، ساکنان شهرهای بزرگ بیشتر از ساکنان اجتماعات کوچک ، و افرادی که تنها زندگی می کنند بیشتر از آنانی که با خانواده ها زندگی می کننددور کيم استدلال می کرد ، از آنجائیکه گروه های مختلف از نرخ های خودکشی متفاوتی برخوردارند ، پس باید چیزی در سازمان اجتماعی آنان باشد که مانع یا بازدارنده انسان از خودکشی می شود یا شاید چیزی که حتی آنها  را خود کشی بر می انگیزاند. او تائید کرد که افراد ، دلایل بسیار و متعددی را برای خودکشی خود (پیش از ارتکاب آن) مطرح کرده اند از جمله به دلایلی چون تنگدستی مالی ، دلشکستگی در عشق ، شکست از امتحان ، نداشتن سلامتی و غیره. ولی چنین دلایلی ، این مساله را که چرا برخی گروه ها از نرخ های خودکشی بیشتری نسبت به گروه های دیگر برخوردارند ، توضیح نمی دهددور کيم خاطرنشان ساخت ، مقام یا موقعیت فردی در زندگی گروهی ادغام شده. این مساله را که ایا او می تواند به انجام خودکشی بر انگیخته شود یا نه ، تعیین می کند. به هر حال ، دور کيم تشخیص داد که هیچ مجموعه خاصی از شرایط محیطی ، خودکشی را تعیین نمی کند. فرد می تواند در نتیجه واقع شدن در دو حد منتهی الیه به خودکشی ترغیب و بر انگیخته شود. او فوق العاده همساز و همبسته شده باشد. با او فقط به ظاهر یا جامعه همبسته و یکپارچه باشد.

خودکشی دیگر خواهانه: وقتی که فردی با حس همبستگی و انسجام قوی نسبت به یک گروه فوق العاده یکپارچه و متحد ، مفید باشد ، ارزش ها و هنجارهای گروه را برای خودش قلمداد کرده و می پذیرد. او میان منافع خود و گروه تمایزی قائل نمی شود . در عین حال احتمالا در فکر خود ، به عنوان یک فرد یکه و منحصر به فرد ، با یک زندگی جدا و دور از زندگی گروهی ، شناخته و تصویر نمی شود. پس تحت این شرایط محیطی ، چه چیزی او را به ارتکاب خودکشی بر می انگیزاند؟  چنین فردی در آرزوی فدا کردن و قربانی نمودن زندگی اش به خاطر اهداف گروه خواهد بود. «خلبان از جان گذشته ژاپنی «یاکامیکاز  (Yakamikaze) در جنگ جهانی دوم ، نمونه ای از خود کشی نظامی است. خلبانان ژاپنی با هواپیماهای خود بر روی کشتی های دشمن شیرجه می رفتند تا آنها را از کاربیندازند. علی رقم این واقعیت که آنها قصد داشتند بمیرند «در جوامعی که وسیعا» یکپارچه و همبسته اند و یک حس قوی از همبستگی در آنها به چشم می خورد. تباهی خود (یا خود ویرانسازی) می تواند به عنوان تائید خود و نوعی کمال ، تلقی شود. بدین معنا که مرگ نیز به اندازه زندگی با معنی و ارزشمند جلوه کند (1). از خود گذشتگی آئینی (در پایبندی ها و تشریعات مذهبی) نیز به طور تنگاتنگی مربوط به همین نوع خودکشی می شود. در هندوستان یک عمل به نام «سوته» (Sutto) وجود داشت که گاهی اوقات عملی می شد ولی اکنون دیگر غیر قانونی گردیده. به این صورت بود که زن بیوه هندی ، خودش را روی جنازه شوهرش انداخته و به آتش سپرده می شد.(2)اگر فرد در ارتکاب و تعهد به معیارهای گروهی وا بماند ، مرگ می تواند برتر از زندگی بنماید. همانند سازی با گروه ، می تواند چنان وسعتی به خود بگیرد که محکومیت گروهی به مثابه محکومیت خود قلمداد شود. چنین واماندگی امری تام و تمام و مطلق است. فرد همه شجاعت ها و زندگیش را در طبق اخلاص می گذارد. او بر اساس تصویب و رای گروه خاصی ، تمام عزت نفس و احترام به خود را به مخاطره می اندازد ، زمانی که این عزت نفس به او باز پس داده شود ،برایش دیگر احترام به خود و عزت نفس بی معنا جلوه می کند.

 دور کیم ، آن نوع خودکشی را که از درجه مفرط اتحاد و یکپارچگی گروهی ناشی می شود. «دیگرخواهانه» می نامد. این نوع خودکشی ، به خاطر گروه یا انطباق و همسازی با هنجارهای طرز رفتار گروهی انجام می شود. خودکشی دیگر خواهانه (یا نوع دوستانه) می تواند بیانگر تعلق و وابستگی فوق العاده به یک گروه و انزوا و جدایی اجتماعی از گروه های دیگر باشد. دور کیم نظریه خود کشی دیگر خواهانه اش را جهت تبیین اینکه چرا نرخ خودکشی برای سربازان بالاتر از اشخاص غیر نظامی و برای افسران نظامی بیشتر از سربازان وظیفه و برای داوطلبان و کسانی که داوطلبانه به نهاد نظامی آمده اند بیشتر از سربازان مشمول می باشد ، به کار برد. او اظهار داشت که خودکشی در مورد سربازی که خودش را کاملا با ارزش ها  
 

قبلی

برگشت

بعدی