اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات |
بایگانی |
و هنجارهای زندگی نظامی همانند سازد ، افزایش می یابد. افسر نظامی نیز بهتر از سرباز وظیفه در سازمان و تشکیلات نظامی ادغام وحدت می شود (3) ، داوطلب جنگی یا بسیجی نیز بیشتر از یک سرباز وظیفه ، با زندگی نظامی درگیر و عجین می شود ، از گروه های دیگر جامعه بیشتر است و لذا خودش را بیشتر وقف ارزش های نظامی گروه خود کرده و عزت نفس خود را جهت توفیق در ارتش بیشتر به خطر می اندازد (4) خودکشی خود خواهانه: وقتی شخصی فقط به اندازه کمی با سامان و نظم اجتماعی پیوسته است ، برای او چه اتفاقی می افتد؟ پاسخ از چند حالتی خارج نخواهد بود: 1- او فاقد ممنوعیت ها و خویشتن داریهایی می شود که مشارکت همه جانبه در زندگی گروهی به او تحمیل می کند. اگر او دارای استعداد و زمینه ارتکاب خودکشی است ، باز داشته نشده ، چون که عمیقا «تعهد به دیگران را کنار گذاشته است. در عین حال او پیامدهای خودکشی اش را بر گروه در نظر نمی گیرد. فرد لایق و بی تعهد به دیگران ، از هر حساب و توقعی که دیگران می توانند روی بقایش بکنند ، آزاد و رها است.2- فرد فاقد پیوستگی های عاطفی به افراد دیگری می شود که زندگی را ارزشمند و کمتر خود خواهانه میبیند. 3- فرد فاقد حمایت های عاطفی می شود که غوطه خوردن در ژرفای حیات گروهی می تواند فراهم کند. او به خمیر مایه ها و نیروی ابتکار عمل خود باز گشته است. او از توفیق گروه ، هیچ رضایتی بدست نمی آورد و پیروزی یا شکست گروه برایش به یک معنا است. خطاکاری ، منحصرا «توسط معیارهای گروهی تعیین نمی شود ، بلکه موضوعی از قضاوت و مسئولیت شخصی است. شخص ، زیر بار مسئولیت فردی ، مستعد و آماده آشفتگی های عاطفی و روحی می شود که این می تواند او را به سمت خود کشی هدایت کند تا حدی که نتواند به تجدید روابط با دیگران روی آورد تا او را سرتاسر بحران روحی اش ، یاری رسانند. دور كیم ، این نوع از خودکشی را خودخواهانه می نامند ، چیزی که بیش از اینکه گروه مدارانه باشد ، خود مدار است. خودکشی دیگر خواهانه بدین جهت اتفاق می افتد که فرد عمیقا درگیر و وابسته زندگی گروهی میشود ، ولی خودکشی خودخواهانه از این رو رخ می دهد که فرد با گروهی سر و کار نداشته و نسبت به آن بی علاقه وبی تفاوت می شود. طبق نظر دور كیم ، نرخ نسبتا بالاتر خودکشی پروتستانها می تواند به عنوان خودکشی خودخواهانه تبیین شود.فرقه های مذهبی کاتالیک و پروتستان ، هر دو خودکشی را محکوم می کنند ولی کا توليك گر ايي به وسیله ی پیوستگی فرد با کلیسا به عنوان یک نهاد اجتماعی خود را به شدت از آن منع و نهی می کند ولی ازاین طرف ، پروتستان گرایی ، مسئولیت فردی را از ایمان فردی و تعصب خشک مذهبی دور می سازد. پروتستان گرایی ، قصد دارد فرد را از تمام قید و بند های مذهبی به جز وجدان خویش ، جدا کند. به هر حال در انجام چنین کاری بسیاری از آن قید و بند های اجتماعی را از بین می برد که در ترساندن و باز داشتن فرد از خودکشی موثر تر و کار آمد تر خواهد بود. نرخ خودکشی نسبتا بالاتر در میان افراد مجرد نیز نمونه خودکشی خودخواهانه است. افراد مجرد هم از لحاظ اجتماعی و هم از لحاظ عاطفی جدا از دیگران هستند. آنها دارای مسئولیت ها و در عین حال پیوستگی ها و تعلق خاطر کمتری هستند. بر عکس ، افراد متاهل هم به وسیله وظایف و تعهدات رسمی و هم پیوندهای عاطفی ، مهار شده اند. آنها در ضمن کمتر خود مدار (خودخواه) می باشند. آنها ناگزیر به همسازی و مماشات با علاقه مندی دیگران هستند و علایق و ارزشهای سهیم شده با دیگران را توسعه می بخشد و حمایت عاطفی را در روابط میانفردی شان می یابند. در جریان جنگ ها و انقلاب ها ، مردم با فراموش کردن خود و مسائل و رنج هایشان ، به سوی اتحادی برای یک کار و هدف مشترک ، کشانیده می شوند. حداقل به طور موقت ، بحران های اجتماعی به یکپارچگی و وحدت قوی تر و شدید تر جامعه ، منتهی می شوند. به همین دلیل ، دور کيم اظهار می دارد که نرخ های خودکشی ، طی آشوب ها و ستیزهای اجتماعی رو به کاهش می گذراند. خانه از پای بست ویران است علی اصغر حاج سید جوادی انتخابات در مزرعه حیوانات ولایت مطلقه هشتمین دور انتخابات مجلس شورای اسلامی درپیش است، شاید این سابقه ازحافظهً طرفداران شرکت در انتخابات محونشده باشد آنجا که آقای خاتمی مبشراستقرار جامعه مدنی و حاکمیت قانون با تکیه بر متجاوز از بیست میلیون رأی مردم در مسند ریاست جمهوری نشست و کرسی های نمایندگی مجلس را با اکثریت، طرفداران اصلا حات اشغال کردند؛ اولین گام خفیف دولت اصلا حات با تقدیم لایحه اصلاح قانون مطبوعات برای شوروتصویب نمایندگان اصلاح طلب با فرمان مقام معظم رهبری خطاب به مجلس شورای اسلامی درجای خود میخکوب شد و همین جناب کروبی در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی با قرائت فرمان و درمقابله با عکس العمل احتمالی نمایندگان اصلاح طلب درمقام ریاست گفت: « این حکم حکومتی است نه اولین آنست و نه آخرین آن ». آقای کروبی ازفقهای اولین نظام ولایت مطلقه فقیه و از اعضای اولین مجلس خبرگان که پایه گذار دین ولایت بود درابلاغ این پیام زیرعنوان « حکم حکومتی » ازمرز قانونی منحرف نشده بود ومقام معظم رهبری هم با صدور این فرمان خطاب به مجلس شورای اسلامی، ازمقام خود درممانعت از طرح لایحه اصلاح قانون مطبوعات سوء استفاده نکرده بود زیرا در قانون اساسی نظام سیاسی حاکم برایران که قالب آن جمهوری اسلامی ومحتوی و مضون آن ولایت مطلقه فقیه است؛ اصل تفکیک قوا وجود ندارد به عبارت دیگر درقانون اساسی جمهوری اسلامی ایران؛ جمهوری درمفهومی که به اصل حاکمیت ملی و حکومت قانونی تعبیر می-شود باتهی شدن ازذات خود به قالب یا ویترین فریبنده اسلامیت نظام سیاسی تبدیل می شود. چون که در صریحترین اصل از اصول متعدد مربوط به حاکمیت ولایت مطلقه فقیه یعنی اصل پنجاه و هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی؛ تابعیت قوای حاکم برکشوروعدم استقلال آنها درمقابل مقام رهبری تصریح شده است.اصل پنجاه و هفتم از قانون اساسی جمهوری اسلامی : « قوای حاکم درجمهوری اسلامی ایران عبارتند از قوهً مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه که زیر نظر ولایت مطلقه امروامامت است برطبق اصول آینده این قانون اعمال می گردند. این قوا مستقل از یکدیگرند ».تأمل دراین اصل گذشته ازآن که فقدان استقلا ل قوای حاکم برکشور را مسجل می کند؛ بلکه رابطه ضروری و منطقی این سه قوا را که شیرازهً تعادل و هماهنگی و استواری هر نظام ناشی از حاکمیت مردمی است منتفی میسازد. به عبارت دیگر القای محیلا نه ترکیب « جمهوری اسلامی » به عنوان دوبعد مساوی در قالب یک نظام سیاسی با اقتدار و اختیار برابر و متعادل ، دروغ فاحش و ترکیبی ساختگی و عوامفریبانه است. در تاریخ معاصر جهان ازاین نوع ترکیبات ساختگی و عاری از محتوا و در ضمن متضاد و متناقض با یکدیگر فراوان از کارخانه عوامفریبی قدرت طلبان انحصارگربا برچسب های مختلف انسان دوستی انقلابی صادر شده است؛ نمونه اعلای آن روسیه تزاری پس از انقلاب اکتبر1917 است که به اتحاد جماهیرشوروی سوسیالیستی تبدیل شد اما پس ازهفتاد و اندی سال وقتی پرده از پیکر این عنوان عوامفریبانه برداشته شد؛ برجهانیان آشکار شد که آنچه که دراین قالب پر زرق و برق وجود نداشت ؛ همان محتوای اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود چونکه نه اتحاد آن داوطلبانه بود و نه جمهوری آن دموکراتیک بود و نه شورائی آن از محدوده دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست تجاوز میکرد وسوسیالیستی نبود زیرا که اقتصاد دولتی بود. از این جمله اند عناوین جمهوری ائی که پس از جنگ دوم جهانی به وسیله روسیه شوروی به پشبت پرده آهنین کشیده شدند و تعداد کشورهائی در آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین نظیر کوبا و ویتنام و کره شمالی و چین. که همه به زینت جمهوری خلق دموکراتیک مزین شده بودند. متأسفانه |