اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
بایگانی |
و اروپا به مراتب از آن بهره ها گرفت و با آشنایی با متفکرین مسلمان تحرکی در منطقه ایجاد کرد. در قرون وسطی افکار ارسطو ممنوع بود ولی بعد در طی جنگهای صلیبی این بار ارسطو با مسلما نان وارد اروپا شد و ساخنار کلیسای و معرفت دینی آن زمان را در هم ریخت. اندیشه ارسطو که تا آن زمان پشت مرز های اروپا بلوکه بود ( اندیشه افلاطون بر اروپا و کلیسای آن زمان سلطه داشت) توسط مسلمانان ( اسلام هلنیزه) از طریق اسپا نیا و سیسیل راه خود را به طرف اروپای غربی باز می کند. ارنست بلوخ فیلسوف نا مدار آلمان و اسلام شناس وات مونتگمری این سوال را مطرح می کنند که آیا مسلما نان تنها حامل و واسطه انتقال اندیشه یونانی به اروپا بودند و یا اینکه اندیشه های یو نانی را تکا مل داده و به تفسیر جدیدی از اندیشه های ارسطو دست زدند؟ طیف چپ ارسطو گرایان ابو علی سینا( 980- 1037) ابن سینا در اروپا یکی از بزرگترین فیلسوفان تاریخ به شمار می رود. آثار ابن سینا در اروپا در قرون 11 و 12 ترجمه شد و اندیشه های او در زمینه متافیزیک نشان از آن دارد که او مسلمانی ارتدوکس نبوده است. از نظر بلوخ پایه ذهنی دوران روشنگری اروپا از یک ارسطویی غیر مسیحی توسعه یا فته است. این جریان از دیدگاه او اتفاقی نبوده است ، چرا که از بین نرفت و اثر اندیشه او همچنان در اروپا در حال توسعه ، تکا مل و شکوفایی است. ( 13) بلوخ یادآور می شود که یکی از مناطق مرکزی برای دوران روشنگری اروپا از همدان جایی که ابن سینا در آن آرمیده است ، سرچشمه می گیرد. و جالب آنجا است که روشنفکر دینی قبل از انقلاب یعنی دکتر علی شریعتی با افتخار می نویسد که به جای آنکه از اسلام ابن سینایی الهام بگیرد ، بدنبال اسلام ابوذر ، آن مرد بی دانش ، ابتدایی که زندگی او در هاله ای از ابهام قرار دارد ،( و او نام اولین سوسیالیست خدا پرست را بر او می نهد)، است. (بگذریم که سوسیالیست خود با نظریه پردازانی چون مارکس در واقع آلترنتیویی در مقابل نظام سرمایه داری بود. حال چگونه در صحرای عربستان آن موقع نظام سرمایه داری شکل گرفته بود خود جای سوال دارد). در دوران خلافت عباسیون بیشتر متفکرین در دربار از متفکرین آزاد فکرایرانی بودند . بلوخ می نویسد؛ ابن سینا یک پزشک بود و نه یک روحانی. آنها در دنیایی زندگی می کردند که پایه تفکر آنها را علوم طبیعی و تجربی تشکیل می داد نه متافیزیک. بغداد در قرن 8 م. زیر نظر خلیفه منصور فرهنگی عربی – ایرانی بود. مهمترین ویژگی متفکرین این دوره را بلوخ فرهنگ دنیوی ( سکولار) آنان در مقابل دیدگاه ضد عقلی و ارتدوکسی نما یندگان دینی می داند. در بین فیلسوفان مسلمان تما یلات علوم طبیعی وجود داشت و با پدیده ها برخوردی خرد گرا داشتند. اما این وضعیت در همان زمان در اروپا کا ملا بر عکس بود. دیدگاه خرد گرا متکی بر علوم طبیعی تا آنجا بر فیلسو فان مسلمان نفوذ داشت که بلوخ می نویسد حتی در تعبیر و تفسیر آنان از قرآن منعکس بود. او می نویسد ابن سینا در برخورد با سوره 36 قرآن رستاخیز جسمی مردگان را به لحاظ علمی رد می کند . (14) دیدگاه ابن سینا در ارتباط با جاودانه بودن روح بعد از مرگ به دیدگاه نو افلاطونی ها نزدیک شده است . اما ابن رشد شدیدا ارسطویی باقی ماند و روح و کا لبد را هر دو غیر جاودانه خواند. مسلما نان از نظر او در آن زمان دست با لا را داشتند و روشهای فکری متفکرین اسلامی قابل مقایسه با اروپا نبود. به زعم سمیر امین این شرق اسلامی بود که مرکز علم بود و ارو پا در حاشیه قرار داشت ، بعد از قرن 17، 16 است که تکامل برعکس می شود و شرق اسلامی به حاشیه و اروپا به مرکز تبدیل می شود. (15) کتاب قانون ابن سینا در قرن 12 به لاتین ترجمه شد و برای اولین بار در سال 1473 ( یعنی 20 سال بعد از اختراع ماشین چاپ) در اروپا به چاپ رسید و اندیشه او در دروس پزشکی اروپا تا پایان قرن 16م. ( یعنی 4 قرن) مسلط بود. کتاب قانون تنها در قرن 15 م. 16 بار تجدید چاپ شد که یک بار آن به زبان عبری بود. 20 بار در قرن 16م. و حتی در قرن 17م. نیز چندین بار تجدید چاپ شد. (16) اندیشه متفکرین مسلمان در حوزه فلسفه ، اللهیات نیز از جمله مبا حث مهم در اروپای آن زمان قرار گرفت و جدل و بحث آنان دراین ارتباط در جزوات بسیاری منتشر می شد که علیرغم مخالفت کلیسا از حوزه کنترل او نیز خارج شده بود. آنچه که در اندیشه فلسفی متفکرین مسلما ن از جمله ابن سینا ، ابن رشد و ابن طوفیل گذشته بود در تعارض با اسکولاستیک مسیحیت قرون وسطی بود. ابن سینا و ابن رشد به دنیا نه از دریچه وحی و ابدیت آن، بلکه از دریچه منطق ارسطو به تحلیل پدیده ها پرداخته بودند. بلوخ می نویسد که ابن سینا از بین مسلمانان و ارتدوکس های اسلامی وطنی خود ( فقه و روحانیون) آمد و درتفکر قرون وسطی و اسکولاستیک مسیحی تحول ایجاد کرد. دو گروه اندیشه های ابن سینا و ابن رشد را انکار کردند و سعی در نابودی آن داشتند. یکی ارتدوکس های اسلامی وشریعت مدار، و دیگری کلیسای کاتولیک اروپا( با تسلط افکار افلاطون بر آن ) . مهمترین جریان فکری آن زمان در جهان اسلام که تا به امروز نیز ادامه دارد ، جدال فلسفه و فقه بود یعنی جدال جریان عقل گرایان با پاسداران شریعت . با تقویت و تسلط اسلام فقه- ارتدوکسی ، ابن سینا مورد لعنت وتحت تعقیب قرار می گیرد و در نهایت آثار او در شرق اسلامی سوزانده شد و تا قرن 12 از بین رفت. به عبارتی با قدرت گرفتن اسلام فقه ارتودکسی و نفوذ آنان در خلافت و سیاست ، انتقام خود را از اوبا از بین بردن آثارش، گرفتند. به دستور خلیفه بغداد دائرالمعارف فلسفی ابن سینا در 1150 م. سوزانده شد و بعد هر نسخه ای که از آن در دسترس بود از بین بردند. متن اصلی آن در تکه های متعددی موجود و در دسترس اروپا ئیان قرار گرفت. همین بخش از آثار او بر آلبرت دن گروسن و توماس فون آکویناس در اروپا تاثیر بسزایی داشت. آثار و اندیشه او و ابن رشد راه خود را در رنسانس اروپا طی کرد تا جایی که جیاردونو برونو تحت تاثیر افکار متفکران مسلمان از جمله ابن رشد و ابن سینا توسط کلیسا زنده در آتش سوزانده شد. ابن سینا و ابن رشد معتقد بودند برای شناختن خدا اول باید طبیعت را شناخت و رابطه علی و معلولی پدیده ها را در طبیعت جستجو می کردند نه در آسما نها. همین ایده یک تاثیر تخریب کننده در متن مسیحیت ایجاد کردو از طرفی این ایده ضد آن چیزی بود که شریعت مداران تبلیغ می کردند. ( در طریق اسلام ارتدوکسی و شریعت مداران ، خدا کتاب شده است) آنان گفته های شریعت مداران را افسا نه خواندند و برای رسیدن به متافیزیک از فیزیک ، علوم طبیعی شروع کردند. (17) به عبارتی آنان مسلمان بودن خودرا بر پایه علمی اندیشیدن یعنی شناختی علمی از آنچه که به آن ایمان دارند ، گذاشتند . ابن سینا می نویسد ؛ کتاب متافیزیک ارسطو را 40 بار خواندم ، به طوری که آن را از حفظ می گفتم ولی منظور نویسنده را درک نمی کردم ، این وضعیت به گونه ای شده بود که به خودم و توانا ئی هایم شک کردم. روزی در بازار کتاب فروشی ایستاده بودم که یک کتابفروش وارد شد و با صدای بلند قصد داشت کتابی را که در دست داشت ، بفروشد. کتابفروش اصرار داشت که آن را به من بفروشد ولی من از خرید آن اجتناب کردم. کتا بفروش به من گفت که این کتاب را بخر ، چون صاحب این کتاب شدیدا به پول نیازمند است. |