اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
بایگانی |
دانشگاهی و سنديکايی، اطمينان مي دهد که پيشروی اقتصاد جمهوری اسلامی در راستای اشتغالزايی همچنان ادامه دارد. ترديد در مورد آمار اعلام شده از سوی مرکز آمار ايران ريشه در واقعيت های اقتصادی کشور دارد در آذر ماه ۱۳۸۵، نرخ بيکاری در کشور به گفته مرکز آمار ايران، ۱۱.۶ درصد بود. شمار زيادی از اقتصاد دانان ايرانی بر سر اين نکته توافق دارند که اقتصاد کشورشان، اگر بخواهد نرخ بيکاری اش را ثابت نگهدارد، بايد هر سال دست کم يک ميليون و ۲۰۰ هزار فرصت تازه شغلی به وجود آورد . اگر اين ارزيابی را ملاک قرار دهيم، کاهش نرخ بيکاری ايران از حدود دوازده درصد در پاييز سال ۱۳۸۵ به زير ده در صد در پاييز سال جاری مستلزم آن است که اقتصاد اين کشور، طی مدت يکسال، حدود يک ميليون و۶۰۰هزار فرصت تازه شغلی به وجود آورده باشد، بيش از دو و نيم برابر ميانگين سالانه فرصت های شغلی ايجاد شده طی چهار سال نخست دهه ۱۳۸۰.اين معجزه چگونه اتفاق افتاده، در حالی که شاخص های اعلام شده از سوی منابع موثق کارشناسی، همچون نشانه های قابل مشاهده وضعيت اقتصادی ايران، از رکودی آشکار حکايت می کند؟
درجا زدن نرخ رشد در گزارش سال ۲۰۰۸ بانک جهانی درباره «چشم انداز اقتصاد جهانی»، که چند روز پيش انتشار يافت، نرخ رشد توليد ناخالص داخلی ايران در سال ۲۰۰۷ پنج درصد و در سال جاری ميلادی نيز درست همان اندازه پيش بينی شده است. آمار بانک جهانی نشان می دهد که با وجود افزايش چشمگير درآمدهای نفتی طی يکسال گذشته و تزريق ده ها ميليارد دلار اضافی در شريان های اقتصادی کشور، رشد اقتصادی ايران تنها حدود نيم واحد از نرخ رشد کشور در سال های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ بيشتر است. به رغم درجا زدن نرخ رشد، اقتصاد ايران چگونه توان اشتغالزايی خود را آن قدر بالا برده که نرخ بيکاری کشور تک رقمی شده است؟ دولت محمود احمدی نژاد در توضيح علل کاهش بيکاری بر موفقيت «طرح های زود بازده» در ايجاد صد ها هزار فرصت تازه شغلی تکيه مي کند. اين طرح مبتنی بر اعطای تسهيلات بانکی به همه کسانی است که برای ايجاد بنگاه های کوچک ولی زود بازده پروژه ارائه دهند. آيا بنگاه های زود بازده واقعا نرخ بيکاری ايران را تک رقمی کرده است؟ شماری از مهم ترين نهاد های اقتصادی ايران به طرح مورد نظر را ناکام و بسيار پر هزينه ارزيابی کرده اند، از جمله بانک مرکزی جمهوری اسلامی که برای جلوگيری از زيان بيشتر، اعطای تسهيلات بانکی به اين طرح را بسيار محدود کرده است. مرکز آمار ايران در شرايطی از تک رقمی شدن نرخ بيکاری کشور سخن مي گويد که شمار قابل ملاحظه ای از واحد های توليدی ايران تعطيل شده و واحدهای موجود نيز زير ظرفيت خود کار می کنند. به گفته مسعود مير کاظمی، وزير بازرگانی جمهوری اسلامی، ۳۰ تا ۳۵ درصد از ظرفيت های توليدی کشور خالی مانده است. در مجموع فضای عمومی فعاليت اقتصادی در ايران، که «فضای کسب و کار» ناميده می شود، زير فشار ابهام های داخلی و تنش های خارجی، زمينه مساعدی را برای سرمايه گذاری و ايجاد فرصت های شغلی فراهم نمی آورد. در گزارش سال ۲۰۰۸ بانک جهانی زير عنوان « Doing Business » ايران از لحاظ «فضای کسب و کار» در بين ۱۷۸ کشور جهان، در رديف ۱۳۵ قرار گرفته است. در اين شرايط هم محافل کارشناسی و هم سخنگويان اتحاديه های کارگری، نرخ بيکاری اعلام شده از سوی مرکز آمار ايران را ساختگی تلقی مي کنند. به گفته عليرضا محجوب، دبير خانه کارگر و عضو کميسيون اجتماعی مجلس، نرخ بيکاری تنها روی کاغذ تک رقمی شده است. آقای محجوب نرخ واقعی بيکاری ايران را بالای شانزده در صد ارزيابی مي کند. شماری از دانشگاهيان ايران همان شاخص را حدود ۲۵ درصد مي دانند. در وضعيت انتخاباتی کنونی، دست بردن در آمار بازار کار ايران به ويژه از آن رو اهميت دارد که با توجه به اوج گيری نرخ تورم، دولت احمدی نژاد تلاش مي کند دست کم در زمينه بيکاری شاخص مناسبی را به کشور ارائه دهد. های های حیرانم مینا اسدی عکسهای آش نذری زنان آزادیخواه را که دیدم به یاد مقالهای افتادم که حدود دهسال بیش از برگزاری مراسم سفرهی ابوالفضل در سوئد نوشتم. فکر کردم بد نیست که این مطلب دوباره به روز شود. میدانم که تا روز و روزگارمان چنین است، این گونه مطالب هر سال و هر ماه و هر هفته و هر روز و هر دقیقه و هر ثانیه «به روز» است. دوستی که در خانهی او میهمان بودم، به «سفره» دعوت داشت. من به عنوان طفیلی به او آویزان شدم که مرا ببرد. رضایت نمیداد که: مینویسی و آبروی مردم را میبری. راضیاش کردم که اگر «سفره گزار» اعتقاد دارد و میهمان دعوت میکند، لابد عملش عین صواب است و درکارش عیبی نمیبیند. رفتیم به خانهای شلوغ و پر از آدم. مردها در حیاط ایستاده بودند و سیگار میکشیدند و زنها آن بالا در سالنی بزرگ، دور تا دور سفرهای پُر از غذاهای خوش رنگ و خوش بو نشسته بودند و کیپ و محکم رو گرفته بودند. چادرهایشان سیاه بود و خودشان غیرقابل رؤیت. به چشم خریدار، سفره را برانداز کردم. چه سفرهی دلپذیری... عدس پلو با خرما و کشمش، حلوا ، آش رشتهی پُر از سیر داغ و نعنا... باقلا پلو پر از ماهیچه و زعفران... برنامهی سفرهی ابوالفضل، با روضه خوانی یک زن جوان آغاز شد. بعد از آن زن جوان دیگری که مژهی مصنوعی بلندی به پلکهایش چسبانده بود با صدای سوپرانو، کشف الدوجا به کمالهای ...حسنت الدوجا به جمالهای، را خواند. بعد از خواندن قرآن و دعای مخصوص سفره و گریهکردنها و غیه کشیدنها و غش و ضعفها، همهی خانمهای حاضر در جلسه از جا برخاستند، دستشان را به سمت سقف اتاق دراز کردند و سرهایشان را بالا گرفتند و نالیدند: یا بابالحوایج، حاجت حاجتمندان را روا کن... و پشت بندش با فریادی رسا و از ته حلق گفتند: |