ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

مسئله نگاه كنیم، می‌بینیم كه حتی با تشكیل كنسرسیوم هم شرایط ما با پیش از ملی شدن صنعت نفت از زمین تا آسمان فرق كرد، اگرچه دقیقا آنچه كه به لحاظ اقتصادی مدنظر مرحوم دكتر مصدق بود اتفاق نیفتاد.

اشاره به پرداخت عدم‌النفع به شركت نفت ایران و انگلیس كردید. به نظر می‌رسد نام ایران بیشتر جنبه تزئینی داشته و حتی در عبارت انگلیسی این شركت، نام انگلستان بر ‌ایران تقدم داشته است.

دقیقا همین‌طور است. آنها می‌گفتند Anglo Iranin Oil Company و واقعا وجود نام ایران در این عبارت تنها حفظ ظاهر و شاید برای فریب مردم بود. خیلی جالب بود كه روی حلب‌های بنزینی كه میان مردم توزیع می‌شد نوشته شده بود BP كه مخفف British Petroleum است، اما این شركت به شیوه‌ای تبلیغ می‌كرد كه مردم آن را به اختصار درآمد بنزین پارس بدانند! به این ترتیب انگلیسی‌ها در آن زمان كه به صورت مستقیم و متمركز از نفت ایران سود می‌جستند از فریب ملت غافل نبودند.

آقای مهندس! می‌دانیم كه اقتصاد بدون نفت در دولت دكتر مصدق برنامه‌ای از قبل طراحی شده نبود و براساس یك ضرورت سیاسی به اجرا درآمد. از نظر جنابعالی عملكرد اقتصادی دولت ملی در آن مقطع زمانی تا چه اندازه مثبت بوده است؟

همان‌طور كه عرض كردم هدف نهضت ملی به رهبری مرحوم دكتر مصدق كوتاه كردن دست اجنبی از مسائل سیاسی كشور بود. در واقع محور ملی كردن صنعت نفت ایران سیاسی بوده است كه درنهایت دكتر مصدق و یارانش پیروز شدند. نگاه كنید كه در آن زمان گویی در مخالفت با این هدف، ابر و باد و مه و خورشید و فلك در كار افتادند و از آمریكا و انگلیس گرفته تا شوروی سابق و خائنان داخلی سنگ ‌اندازی كردند. در میان این خائنان البته از همه طبقات سیاسی حضور داشتند. حتی در بین آنان كسانی كه در ملی شدن نفت هم فعال و موثر بودند هم دیده شدند. اما در مورد اقتصاد بدون نفت باید در گام نخست بررسی كرد و به این پرسش پاسخ داد كه یعنی چه؟ اقتصاد بدون نفت برای مملكتی كه درآمد هنگفتی از نفت حاصل می‌كند بی‌معنی‌ست، چراكه به هر حال اقتصاد چنین كشوری متاثر از درآمدهای حاصل از نفت خواهد بود. آنچه را كه در نظر شادروان دكتر مصدق زیرعنوان چنین اقتصادی می‌توان یافت و ایشان بر آن تاكید داشت، پرهیز از صرف درآمدهای حاصل از فروش نفت در بودجه عمومی و مصارف جاری بوده است. امروز هم باید چنین تفكیكی میان درآمدهای نفتی و مصارف جاری كشور صورت گیرد و جز این اشتباه محض است.

بحث بر سر این بوده كه بایست بودجه جاری دولت از محلی غیر از فروش نفت خام تامین شود. این امر به آن معنی نیست كه از درآمدهای نفتی برای سرمایه‌گذاری در كشور استفاده نشود یا محدودیتی برای مصرف درآمدهای مالیاتی حاصل از آن وجود داشته باشد. اینجاست كه می‌گویم كشوری كه از درآمدهای هنگفت نفت برخوردار است به نوعی اقتصادش متاثر از نفت؛ است. اما این تاثیر مثبت است و نه مخرب. در واقع نباید ثروت ملی كشور را كه به نسل امروز و آینده تعلق دارد، صرف امور روزمره كرد و چنان كیسه‌ای از آن برای خرج در سفره‌های مردم بهره گرفت. بنابراین بهتر است به جای اقتصاد بدون نفت از عبارت دولت منهای نفت استفاده كرد.

دكتر مصدق در زمان زمامداری خود طرح چنین دولتی را پی‌ریزی كرد. نباید غافل بود كه زمانی‌كه ایشان حكم نخست‌وزیری خود را دریافت كرد مملكت ما از نظر اقتصادی بسیار ضعیف بود. به‌گونه‌ای رفتار شده بود كه آنچنان محتاج باشیم تا بابت همان مبلغ ناچیزی كه از قبال نفت به‌عنوان حق‌الامتیاز دریافت می‌كردیم خوشحال باشیم. بنابراین دكتر مصدق در آغاز كارش با خزانه خالی كشور روبه‌رو بود. با این حال توانست در دوره نخست‌وزیری خود با وجود تحریم‌ها و كشمكش‌های بین‌المللی و حضور در دادگاه لاهه، هنرمندانه مملكت را اداره كند. ایشان در چنان شرایطی قادر شد كه فارغ از درآمدهای نفت امور جاری كشور را تامین كند ولی درست در زمانی كه این طرح در حال به ثمر رسیدن بود و حتی رفته‌رفته مشكل صادرات نفت هم در حال حل شدن بود، بیگانگان تاب تحمل دولت ملی را نیاوردند. اگر فرض را هم بر آن بگیریم كه مسئله فروش نفت به آن زودی‌ها حل نمی‌شد به‌طور قطع اقتصاد كشور در جریان بود.

پس اگر اشتباه نكنم جنابعالی بر این باورید كه با وجود اینكه تحریم خرید نفت از ایران مزید بر علت بود اما در بلندمدت هم دكتر مصدق تصمیم به تفكیك درآمدهای حاصل از فروش نفت از بودجه كشور گرفته بودند.

بله. در نظر داشته باشید كه حتی پیش از دولت دكتر مصدق، در زمان تدوین برنامه اول توسعه در زمان قوام‌السلطنه این دقت‌نظر وجود داشت كه درآمد حاصل از نفت برای امور زیربنایی قرار گیرد و تمام آن در بودجه جاری كشور لحاظ نشود. اگرچه درآن زمان برخی از رجال دچار فساد سیاسی بودند اما با این همه رگه‌هایی از وطن‌پرستی در آنان وجود داشت. دكتر مصدق هم دقیقا بر تفكیك درآمد نفت از هزینه امور جاری نظر داشت. ایشان نه سازمان برنامه را منحل كرد و نه مایل بود كه بودجه را با وارد كردن این پول به كیسه‌ای گشاد بدل سازد.

معدودی از افراد كه اتفاقا در زمره اقتصادخوانده‌های ایران نیز به‌شمار می‌روند، در خصوص عملكرد دكتر مصدق نگاهی وارونه نسبت به آنچه اسناد روایت می‌كند و شما نیز بر آن اشاره كردید، دارند. اینان می‌گویند اقتصاد وابسته به نفت ایران سرچشمه‌اش به ملی كردن صنعت نفت بازمی‌گردد. نقد و نظر جنابعالی در این‌باره چیست؟

اولا این دوستان متوجه نیستند كه ملی شدن صنعت نفت ایران تا ۸۰ درصد حركتی سیاسی بوده است. ثانیا كسانی كه چنین نظراتی را مطرح می‌كنند گویی كه خیال می‌كنند ایران، آمریكا بوده است و بنابراین بایست هر چاه نفتی كه در هر جایی قرار بر حفاری باشد به كمپانی حفاری‌كننده و صاحب تاسیسات تعلق داشته باشد. بر این اساس و با چنین نگاهی در یك اقتصاد آزاد، شركت‌ها در زمین‌های خود یا زمینی كه مجوز حفاری در آن را كسب كرده‌اند، چاه‌هایی حفر می‌كنند. این شركت‌ها متعلق به بخش‌ خصوصی‌اند و در قبال نفت استحصال شده، مالیات به دولت می‌پردازند. تمام تصور آنان از تولید نفت همین است. در حالی كه در كشور ایران، نفت متعلق به ملت است و در چنین حالتی خصوصی‌سازی نفت معنی ندارد. كدام سرمایه‌گذار بزرگ ایرانی یا خارجی وجود دارد كه ثروت زیرزمینی‌ای كه متعلق به ملت ایران است و در تولیت دولت است را بتواند بخرد و پس از آن به‌وسیله تاسیس یا به خدمت گرفتن شركت‌هایی نفت را استحصال كند و مالیات بپردازد.

من اصلا متوجه نمی‌شوم این افراد چه می‌گویند. چرا که مالك این نفت ملت و تولیت آن با دولت ایران است. وقتی درگذشته ملت ایران از حق مالكیت خود در نفت به‌عنوان یك ثروت طبیعی دور بوده است و یك شركت غربی با زور این ثروت را به تصاحب درآورده است، آقایان انتظار داشتند، مرحوم دكتر مصدق بگوید به‌جای این شركت غربی، نفت ایران را به سرمایه‌داران می‌سپاریم. اگر قرار بر این بود كه شركت نفت ایران- انگلیس هم به‌عنوان یك سرمایه‌گذار می‌توانست به‌صورت مالك باقی بماند. پس اساسا در این نگاه اصل موضوع ملی كردن نفت اشتباه و یك حق‌الامتیازی برای كشور كافی بوده است. اگر صحبت از خصوصی‌سازی باشد و اینكه سرمایه‌گذاران با نفتی كه از دولت می‌خرند، فرآورده‌هایی تولید كنند و در قبال آن مالیات بپردازند این بحث دیگری‌ست و شاید یك برنامه ۵۰ ساله را بطلبد، اما اعطای ثروت یك ملت به بیگانه یا افرادی خاص نه در دوره زمامداری شادروان دكتر مصدق و نه در هیچ زمان دیگری موضوعی منطقی نیست.

نفت مایملك دولت ایران بود كه نهضت ملی ایران طی مبارزات خود از بیگانه پس گرفت. اینكه در اصل بازپس‌گیری این مایملك تردید می‌شود، مضحك به‌نظر می‌آید. اما اینكه پس از آن چه راهی برای منفعت بیشتر كشور پیش گرفته شود بحثی جداگانه است. مایل‌ام در اینجا به نكته مهم دیگری هم اشاره كنم و آن اینكه در آن مقطع زمانی و با توجه به شرایط سیاسی وقت، هیچ راهی جز ملی كردن نفت وجود

 

قبلی

برگشت

بعدی