ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

نداشت. پیش از آن حزب توده با تمام اختلافات خود با نهضت ملی و برای اینكه راه را برای اعطای امتیاز نفت شمال به شوروی سابق هموار سازد، فریاد می‌زد كه قرارداد نفت جنوب را باید ملغی اعلام كرد ولی دكتر مصدق در مقابل این ترفند ایستادگی كرد، چرا كه حقوقدان بود و می‌دانست بدون برنامه‌ریزی و بی‌حساب نمی‌توان چنین حركتی كرد. دكتر مصدق ملی كردن را در حقوق بین‌الملل به‌عنوان حق حاكمیت ملی شناخته بود و به‌موقع در پی تحقق آن برآمد.

در واقع حزب توده صرفا خواهان لغو قرارداد جنوب شد. با این حال برخی سعی بر القای این مسئله دارند كه رحیمیان در مجلس چهاردهم پیشنهاددهنده ملی كردن صنعت نفت ایران بود و اینگونه مایل‌اند تا نقش دكتر حسین فاطمی را به‌عنوان پیشنهاد دهنده كمرنگ كنند.

ابتدایی‌ترین نكته در علم حقوق این است كه قرارداد دو طرفه است و به‌صورت یكجانبه نمی‌توان آن را ملغی اعلام كرد. این نكته كه می‌گویید درست است كه حزب توده فقط می‌خواست مجلس تصمیم به لغو قرارداد جنوب بگیرد. بزرگ‌ترین اشتباه حزب توده در نادیده گرفتن همین نكته بدیهی است. در زمان رضاشاه هم یك‌بار این قرارداد لغو شد و دیدیم كه نتیجه‌ آن به ضرر ایران تمام شد. بعدها رضاشاه متوجه شد كه این كار خیانتی بود كه از سوی حسن تقی‌زاده، وزیر دارایی وقت، پی‌ریزی شد.

دكتر مصدق اما با شناخت حق حاكمیت ملی به در اختیار دولت در آوردن صنعت نفت اقدام كرد. حتی پیش‌بینی شد كه تمام سرمایه و هزینه تاسیسات شركت نفت ایران و انگلیس ارزیابی و پرداخت شود. درست به خاطر دارم كه پس از آن جلسه تاریخی مجلس چهاردهم در سال ۱۳۲۵ كه دكتر مصدق گفت در این زمان كه كشور در اشغال بیگانگان است باید جلوی هرگونه مذاكره بر سر اعطای امتیار نفت با خارجی‌ها گرفته شود، غلامحسین رحیمیان، نماینده تفرش، ضمن تشكر از دكتر مصدق پیشنهاد كرد كه برای ایجاد توازن قرارداد نفت جنوب با انگلستان ملغی اعلام شود. شما ببینید كه ظاهر این پیشنهاد چقدر درست به‌نظر می‌رسد. رحیمیان پشت تریبون مجلس گفت كه دلم می‌خواهد دكتر مصدق كه با منع مذاكره بر سر امتیاز نفت خدمتی كرده‌اند، كار خود را با حمایت از این پیشنهاد تكمیل كنند.

دكتر مصدق اما حاضر به امضا نشد. همین امتناع ایشان از حمایت این پیشنهاد منجر به فحاشی برخی از مطبوعات به شخص دكتر مصدق شد و به وی اتهام زدند كه انگلیسی‌ست. بعدها شنیدم كه دكتر مصدق با رحیمیان در منزل خود دیدار كرد و به وی گوشزد كرد كه متوجه نیستی این پیشنهاد نه‌تنها در این مجلس رد می‌شود بلكه همین امر منجر به اعتباربخشی به حضور انگلیسی‌ها در ایران خواهد شد. اینكه گفتید برخی بر آن‌اند كه پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را به رحیمیان منسوب كنند براین اساس اهمیتی ندارد چرا كه رحیمیان فقط خواهان لغو قرارداد بود. خود دكتر مصدق گفته است كه پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت را نخستین‌بار شادروان فاطمی مطرح كرده‌اند. به‌نظر من اگر هر كس دیگری هم این پیشنهاد را مطرح كرده باشد از اعتبار و نقش رهبری دكتر مصدق نمی‌كاهد كه خداوند رحمت‌شان كند.

و اما امروز آیا درآمدهای حاصل از نفت ایران ملی است؟

این درآمد نه ملی است و نه دولتی، بلكه بر باد هواست. چرا كه از درآمدی كه می‌توان برای ارتقا و سربلندی ملت استفاده كرد درست بهره‌برداری نمی‌شود. مختصر بگویم درآمد نفت هم می‌تواند نعمت باشد و هم نغمت. خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

 

پاکسازی فرهنگی جنایت جنایت ها

روزنامه نگار زندانی محمد حسن فلاحیه زاده

بند 350 امنیتی زندان اوین  4/12/86

قوم کشی عبارت از قتل سازمان یافته ایست که با انگیزه های نژادی و قومی و یا مذهبی رخ میدهد بر همین اساس سازمان ملل در سال 1946 کنوانسیونی را در همین زمینه تاسیس کرده و طبق قطعنامه ای که با شماره 69 صادر کرده تمام اشکال قوم کشی را ممنوع می کند و آن را به عنوان جنایت معرفی و از تمام جهان متمدن می خواهد تا مانع ارتکاب این جنایات شوند . بعد از این حادثه مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1948 قطعنامه ای به شماره 260-3 که بر ممنوعیت قومکشی تاکید می کند و به مجازات آن تفهیم می کند کنوانسیونی را به تصویت رساند و در سال 1951 کنوانسیون مذکور لازم الاجرا شده و در سال 1995 حدود 102 کشور به آن پیوستند ، این کنوانسیون قومکشی را به سه دسته تقسیم می کند

1-      کشتن اعضای گروه خاصی

2-      شرایطی را عمدا بر گروه تحمیل کرد که موجب نابودی کسی ، جمعی و جزئی ان شود

3-      تحمیل اقداماتی برای جلوگیری از تولید مثل اعضای گروه

4-      انتقال اجباری اطفال گروه به گروهی دیگر

همانطور که می بینیم اقدامات ذکر شده که از طرف حکومت ها صورت میگیرد جنایت ضد بشریت به حساب می آید که با انگیزه های چون نژادی و یا قومی و مذهبی اتفاق می افتد که بقای گروهی را در معرض خطر قرار می دهد .

چنانچه دیدیم اقداماتی از این قبیل بر ضد مردم عرب خوزستان صورت گرفت که منطبق بر کنوانسیون های بین المللی قومکشی می باشد بطوری که اساس ... مردم عرب خوزستان مشمول اقدامات ظالمانه ای همچون انتقال اجباری جهت تغییر دموکراسی ساکنان آن منطقه و همچنین تحمیل سیاست هایی برای فقیر نگه داشتن آن مردم و ممنوع کردن مردم عرب آن منطقه از بکارگیری تقالید قومی خود همچنین محروم کردن آنان از تشکیل مراکز فرهنگی بزبان مادری خود و ممنوعیت تاسیس مدارس به آن زبان و یا تاسیس موسسه های مدنی برای ترویج زبان عربی و تحمیل کردن سیاست های تبعیض آمیز .... از شاخصه های آن سیاست هاست و همچنین تغییر اسم های محلی ، شهرها و محلات و ممنوعیت استفاده از اسم های عربی برای نوزادان آنها و برچسب زدن تجزیه طلبی  بر کسانی که در این زمینه ها فعالند و بسیاری از اقدامات این چنینی که ظالمانه و غیر انسانی است مانند اعدام های بی حد حصر بر آن مردم تحمیل شده است و آنچه در کنوانسیون های بین المللی در این رابطه حائز اهمیت است اینکه این اقدامات منحصرا در زمان جنگ صورت نمیگیرد بلکه در زمان صلح نیز ممکن است اتفاق بیافتد و این اقداماتی که به عنوان جنایت های ضد بشری اعمال می شود بر دو دسته تقسیم می شود

1-      قوم کشی فیزیکی

2-      بیولوژیکی و یا فرهنگی

اما آنچه در آن مقاله مد نظر ماست همان پاکسازی فرهنگی است که از خطرناکترین انواع قوم کشی هاست که در قطعنامه های بین المللی نیز آمده است بطوری که این پاکسازی شامل سرکوب ها بر علیه قومیت ها می باشد همچون سرکوب زبان های قومیت ها و اقداماتی مشابه ولی به واسطه وسعت این جنایات سازمان ملل متحد تصمیم گرفت آن را در چارچوب شورای حقوق بشر قرار دهد که در زیر بند حقوق قومیت ها مورد بررسی قرار گرفته است همانطور که گفتیم سیاست پاکسازی فرهنگی .

تلاش های مستمری جهت آشنا کردن جهان به آنچه که بر سر مردم عرب خوزستان اتفاق می افتد نیاز دارد تا بتوان این سیاست ها ی ضد بشری را متوقف ساخت و از مهمترین گام هایی که در این زمینه می توان از آن نام برد این است که جهانیان را با تمام جزئیات سرکوبی که بر مردم عرب خوزستان تحمیل می شود آشنا سازیم و کمپین های را در این زمینه جهت فعالیت تاسیس کنیم و با سازمان ها و مدافعان حقوق بشر ارتباط برقرار کنیم و آنها را با آنچه که در این منطقه اتفاق می افتد آشنا سازیم چونکه مردم عرب خوزستان در شرایطی بس دشوار بسر می برند و هویت خود را در معرض خطرنابودی می بینند و این وظیفه ایست که باید تمام انسان ها بدان عمل کنند و اقداماتی را در این زمینه انجام دهند تا بتوان شاهد منع این پاکسازی فرهنگی برای همیشه باشیم .

 

 

قبلی

برگشت

بعدی