اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
بایگانی |
دمکراسی و حقوق بشر حق تعیین سرنوشت ماست مصاحبه داریوش همایون با تلاش آنلاین تلاش ــ اخيراً در سايت اخبار روز گزارشی خوانديم از يک گروه کاری ايران وابسته به کميسيون خارجی کنگره آمريکا که نشستی داشته در مورد نقض حقوق بشر اقليت های مذهبی، ملی و اتنيکی. در اين نشست ايرانيانی به نام نمايندگی از سوی اين اقليت ها شرکت داشتند و سخنرانی کرده اند. گزارش اين نشست توسط مرکز مطالعات اهواز ـ واشنگتن ارائه شده و اين نشست با همکاری سازمان آمريکائی کنگره رهبری حقوق بشر، سازمان دفاع از زندانيان سياسی آذربايجان و نيز سازمان حقوق بشر اهواز ترتيب داده شده بود. پرسش نخست ما اين است اين سازمان ها و گروه های آمريکائی چه و که هستند، چه وظائفی دارند و چه اهدافی را در رابطه با ايران دنبال می کنند؟ همایون ــ تا آنجا که از فعالیت های تا کنون کمیته های دفاع از حقوق بشر کنگره امریکا بر می آید قصد آنها کمک به قربانیان تجاوز به حقوق بشر و مبارزه با تبعیض در جهان است و طبعا از ملاحظات سیاسی و منافع ملی امریکا نیز برکنار نیستند. با اینهمه به مراتب بهتر است که منافع ملی یک کشور نگاهی به حقوق بشر داشته باشد تا مانند چین تنها به منابع زیر زمینی دوخته شود. ما همه می باید از این نهاد ها در هر جای جهان برای پشتیبانی از مردم ایران یاری بخواهیم. نمی توان انتظار داشت که این نهاد ها از آگاهی لازم برخوردار باشند و اسباب دست این و آن نشوند. در گزارشی ک از آن نشست خوانده ایم به خوبی آشکار است که افرادی در میان شرکت کنندگان ایرانی با دستور کار agenda معین از فرصت برای پیشبرد هدفهای سیاسی استفاده کرده اند. قابل توجه است که در نام پاره ای سازمان های شرکت کننده اثری از ایران نیست و در گفتگو ها نیز چنانکه از گزارش بر می آید نشانی از ملت ایران نیست و ایران تنها در ارتباط با سرکوبگری گروه های قومی ذکر شده است. تلاش ـ پديده جديدی که در اين گزارش به چشم می خورد؛ نه تنها تکه پاره کردن ملت ايران بلکه ـ حال ديگر ـ تکه پاره کردن مسائل بسيار مهم و سراسری مردم ميهنمان نظير نقض حقوق بشر توسط حکومت اسلامی و يا دفاع از زندانيان سياسی کشورمان است. گرايش جدائی خواهانه و تفکيک خود از بخشهای ديگر ملت ايران از سوی برخی افراد و سازمان های شرکت کننده در اين نشست روشن است وقابل انتظار. اما چرا آمريکائی ها بدنبال چنين تکه پاره کردنی هستند؟ اگر آنها بدنبال فشار روی حکومت اسلامی و دفاع از مطالبات آزاديخواهانه مردم ايران هستند، تشکيل و کمک به سازمانهائی مثل حقوق بشر اهواز ـ واشنگتن يا سازمان دفاع از زندانيان سياسی آذزبايجان چه معنائی دارد؟ همایون ــ گرایش های "پان" بنای شان بر جدا کردن و خودی و غیر خودی است. آنها بدنبال خلوصی که در عالم واقع اثری از آن نیست پیوسته خط هائی می کشند که رنک خون نیز می گیرد و در بیشتر جا ها گرفته است. تمرکز سازمان های معینی بر زبان، و جدا کردن گویندگان زبان های گوناگون از یکدیگر و یکپارچه کردن همزبانان به همین جا ها نیز می رسد که دیگر زندانی و حقوق بشر ایرانی نیز از میان می رود و دفاع از او تنها در چهارچوب زبانی درست است. ترک زبان کاری به آن دختر جوان کرد زبان ندارد که در زندان کشته می شود و اگر فارسی زبانی را شکنجه کردند دفاع از او بر عهده "ملت فارس" است. اینگونه که پیش می رود انتظار بد تر از اینها را نیز می باید داشت. (ما هر جا گشته ایم نشانی از ملت فارس در تاریخ و ادبیات و گفتگوی روزانه ندیده ایم ولی سازمان های قومی می گویند که ما نمی فهمیم که ملت فارس هستیم. با این روحیه آیا گفت و شنود با معنی امکان دارد؟) دامن زدن به این گرایش از سوی مراجع خارجی را اگر از نا آگاهی نباشد در متن بحران هسته ای و ماجراجوئی های خارجی رژیم اسلامی می باید بررسی کرد. محافلی در امریکا هستند که هنوز دست از گزینه جنگ برنداشته اند و متحدانی از درون ایران می جویند. محافل دیگری که از پیامد های جنگ به هراس افتاده اند بازی با کارت قومی و گشودن جبهه ای در درون مرز های ایران را جایگزین کم هزینه تری می شمارند. بر سازمان های قومی است که به حال مجاهدین در عراق نگاهی بیندازند که به عنوان وجه المصالحه در عراق نگهداشته شده اند. هنوز دلائلی در دست نیست که سیاست رسمی امریکا فرو بردن ایران در کشاکش های قومی و تجزیه زبانی کشور باشد ولی امریکائیان نشان داده اند که از دورنگری در مسائل جهانی به ويژه در موقعیت های بسیار پیچیده سرزمین های اسلامی و جهان سومی بی بهره اند و به آسانی آماده دفع فاسد به افسد هستند. تلاش ـ در اين گزارش در باره گروه های قومی ايران با دو واژه همراه يعنی اقليت های ملی و اتنيکی سخن گفته شده است. معنای اين دو واژه در سياست و حقوق بين الملل چيست؟ آيا اين دو هم معنا هستند؟ به نظر شماعلت اين که در اين گزارش اين دو را همراه با هم استفاده می کنند چيست؟ همایون ــ تلاش آشکار و مداوم سخنگویان و مدافعان سازمان های قومی برای جا انداختن ایران به عنوان یک کشور چند ملتی و ملت هائی که صرفا با زبان تعریف می شوند جای تردید در پیامد های دراز مدت اقدامات آنان نگذاشته است. ما می بینیم که در دو دهه گذشته به صورتی منظم واژه های قوم و قومی که تعریف دقیقی از گروه های زبانی است از زبان گفتار در مسائل قومی ایران پاک می شود و ملت و ملیت بجای آن می آید. این سخنگویان با کمال سادگی می گویند قوم یا ملت و ملیت و فرقی میان آنها نیست؛ ما ملت و ملیت می گوئیم شما قوم بگوئید. اما خود می دانند که سیاست و دیپلماسی و حقوق با زبان سر و کار دارد و واژه ها گاه اهمیت مرگ و زندگی می یابند. اکنون در پاسخ منتقدانی که از اسناد بین المللی مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن و اصطلاحات رایج در زبان های اروپائی در تمایز میان ملت و گروه قومی شاهد می آورند، ملت و ملی را با اتنیکی که در آن مراجع آمده است، مترادف می سازند. ترفند همان است، همه این اصطلاحات یک معنی دارند و آن چند ملت بودن سرزمین ایران است. خاک ایران ــ در شرایط غیر ممکن کنونی ــ یکی می ماند و همه به آن خستو (معترف) اند ولی ملت ایران وجود ندارد و ملت فارس می باید دست از ایران بردارد و به زندگی در کنار ملت های دیگری که پیوسته بر تمایز ها شان افزوده و تاکید می شود به زندگی ادامه دهد ــ تا هنگامی که شرایط مساعد شود و بتوان با استناد به منشور ملل متحد تا استقلال و جدائی به موجب حق تعیین سرنوشت رفت. (از تمام این اسناد تنها جائی که قبول دارند همان حق است.) ما مفهوم یکپارچگی سرزمینی را در کشور چند ملیتی یوگوسلاوی دیده ایم. نیرو هائی از درون یا بیرون بی دشواری زیاد کشور چند ملیتی را کشور های چند ملت خواهند کرد. یوگوسلاوی و قبرس نمونه هائی از این هردو هستند. سخنگویان سازمان های قومی که دائما دم از ملت می زنند و از جمهوری آذربایجان در شمال، و آذربایجان جنوبی یاد می کنند که چرایکی ملت است و دیگری نیست می توانند پاسخ خود را از سازمان ملل متحد بگیرند که پرچم جمهوری نفتی-مافیائی علیوف در آستانه اش برفراز است. در منشور ملل متحد نه زبان شرط ملت بودن است نه همزبانی. |