اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
بایگانی |
قرآن کلام خدا، کلام محمد، یا آمیزه ای از هر دو؟ بررسی ای بر مبنای اندیشه موازنه عدمی پرسشها از دکتر حسن رضائی و پاسخها از ابوالحسن بنی صدر بخش اول: درآمدی به بحث و توضیح اجمالی جریانات فکری حاضر همانگونه که مستحضرید در فضای روشنفکری ایرانی، به ویژه در میان گروههایی که به گفتمانهای اسلامی توجه دارند، مدتی است بحثی پایه ای و سرنوشت ساز در باره نحوه تکوین متن مرکزی اسلام، یعنی قرآن، در جریان است. بی تردید قرآن در ایجاد و توسعه تمدن مسلمانان نقشی بینادین داشته و خواهد داشت و شاید با اندکی مسامحه بتوان گفت دین اسلام دینی است که بیش از هر دین دیگری مبتنی بر متن و کلام نوشته شده است. از این رو عطف توجه به تحولات تازه در باره خود قرآن برای همه کسانی که به ایجاد گفتگوی جدی میان ادیان و فرهنگ های مختلف و به خصوص به پیدایش گفتمان های دینی آزادیخواهانه و عدالت طلبانه در جهان اسلام امید دارند ضروری است. گرچه بحث ومناقشه کلامی در باره قرآن و این که نسبت آن با شخص پیامبر اسلام و تجربه های درونی و فردی او تا چه حد است، دارای سابقه ای طولانی است و از همان قرون نخستین اسلامی این بحث به گونه ای میان اشاعره و معتزله وجود داشته است، با توجه به فضای دینی و فرهنگی کنونی، بحث فعلی به نظر می رسد ابعاد جدی اجتماعی، سیاسی، حقوقی و فرهنگی یافته است. تا حدی که متاسفانه به منظور سرکوب آزادی بیان، برخی سخن پردازان به جای بحث و اندیشه ورزی به شیوه های نیکو و حقوق مدارانه، حربه تکفیر و تفسیق و ارتداد هم به میان آورده اند. سخن از جاودانی بودن-الهی بودن تمامیت همین قرآن موجود به عقیده اکثریت، و متحول بودن-عصری بودن آن به عقیده مخالفان، در دوره کنونی، به دلایل گوناگون سیاسی و فرهنگی و حقوقی، به خصوص با توجه به بن بست های تئوریک روشنفکران دینی در یافتن پاسخی قانع کننده به پرسش دین و آزادی، پراهمیت تر از همیشه نشان می دهد، تا حدی که بسیاری از گروههای فکری از جمله روشنفکران دینی در کشور امیدوارند با باز گشایی و تشدید این بحث راهی برای گذار از معضلات مختلف امروزی مسلمانان در برابر اقتضائات زندگی مدرن، که از دید آنان بسیاری از این موانع به گزاره ها، آموزه ها و اوامر و نواهی موجود در خود متن مرکزی اسلام برمی گردند، گشوده شود. همزمان نباید از نظر دورداشت که در این تحول فکری، استفاده از مطالعات مشابه فراوانی که در مورد متن مقدس مسیحیت انجام گرفته است و نیز دستاوردهای زبان شناسی های نوین، زبان شناسی تاريخی و واژه شناسی تطبيقی، و نیز تکامل پژوهش های تاریخی و تطبیقی در مورد ادیان و متون دینی به روشنفکران منتقد در جهان اسلام کمک کرده است تا در مقایسه با تجربه اولیه این بحث در میان اشاعره و معتزله، ابعاد تازه تری از این بحث را با ذکر مصادیق عینی تری مطرح کنند.برای نمونه، یکی از زبان شناسان قرآن پژوه آلمانی به نام کریستوف لوکزمبرگ که می گوید از طرفداران گفتگوی روشن اسلام و مسیحیت است، در سال 2000 تحقیقی با عنوان "قرائت سوریانی-آرامی قرآن، بحثی در باره زبان قرآن" [1] منتشر کرده است که در آن ادعا دارد قرآن موجود در میان مسلمانان محصول تحولات تاریخی گوناگونی است که عمدتاً در قرون 2 و 3 هجری رخ داده است، نه در دوران حیات پیامبر و خلفا. به ادعای او زبان عربی قرآنی خود یک زبان ساخته شده در همین قرن 2 و 3 است. متون عربی و ادبيات عربی ای که قرآن در قالب آن به نگارش در آمده است، از اوائل قرن دوم هجری و بیشتر در قرن سوم هجری ساخته شده است. به لحاظ تاریخی اولين واژه شناسی عربی مبتنی بر ادبيات قرآن توسط الخليل ابن احمد به نام کتاب «العين» و ۱۵۰ سال پس از مرگ پيامبر اسلام منتشر شد. از اين رو آن نسخه ای که در زمان عثمان تدوين و يکسان سازی شده است مبتنی بر زبان نوشتاری- گفتاری آرامی -سوری و نه عربی کنونی بوده است. درست است که این دو زبان-شاید هم بهتر باشد بگوییم یک زبان چون زبان سوریانی یک گویش از همان آرامی است- با عربی کاملا خویشاوند هستند ولی این ها یکی نیستند و دستگاه واژگانی آنها دارای تفاوت های فراوانی است. شاید از همين روست که از دیرباز مسلمانان در فهم برخی از آیات با اشکال جدی تفاهمی مواجه بوده اند و آنها را رازگونه و دارای ابهام و اعوجاج و بنابراین، لازم التاویل می یافته اند. می توان حدس زد که برخی واژه ها و عبارات آرام-سوریانیِ ابتدایی قرآن وقتی به زبان عربی تازه مدون شده در دو قرن بعد بدل می شوند، معانی ناشناحته ای از دید زبان عربی پیدا می کردند. این پژوهشگر از چند نمونه یاد می کند که نمونه جالب آن آيه 31 سوره نور است كه معروف به آیه حجاب است و در فهم رایج مسلمانان دلیل اجباری بودن حجاب دانسته می شود. وی می گوید معنای این آیه با رجوع به زبان آرامی- سوریانی چیز دیگری می شود. توضیح آن که متن عربی آيه ۳۱ سوره نور تاکنون با معانی گوناگونی فهمیده شده است که مشهورترین آنها که مبنای حکم اجباری بودن حجاب فقهی هم هست این است که معنای آیه "وليضربن بخمرهن علي جيوبهن " این است که «...زنان مسلمان بايد روسرى خود را بر سينه های خويش [فرو] اندازند...»، اما او می گوید معنای سوری- آرامی اين عبارت می شود: «آنها بايد شال خود را دور کمرشان ببندند». اين شال و کمربند ظاهراً همان کمربندی است که در سنت مسيحی، مسيحیان به دور کمر خود می بستند و به معنای مؤمن بودن فرد بود. این تحقیق با فرضیه های رایجی که به ویژه در میان دین شناسان مقایسه ای نسبت به ریشه های مشترک قرآن، تورات و انجیل، هم در سطح واژگانی و هم مضامین و معانی، می سازد. زبان و ادببات سوریانی-آرامی زبان مسیحیت بوده است و چون در زمان تدوین قرآن، زبان عربی زبان نگارشی و مدونی نبود کتابت نزد عرب ها به سوریانی- آرامی انجام می گرفت. اما باز فراتر از این رویکردهای زبان شناسانه به قرآن که اصالت معهود در بخش هایی از متن قرآن را با تردید جدی مواجه می سازند، دسته ای دیگر از متفکران و متکلمان مسلمان (به ویژه به تازگی در آثار عبدالکریم سروش و محمد مجتهد شبستری) قرار دارند که بحث از معنای وحی قرآنی را به شکل اساسی تری پیش می کشند. البته همزمان ناگفته نماند که این رویکردها در دو سده اخیر گاه به گاه در آثار شرق شناسان غیر مسلمان در باره قرآن مطرح می شده است. اما به نظر می رسد، دست کم برای روشنفکران مسلمانی چون آقایان سروش و شبستری، هدف از این روش قرآن پژوهی این است که فهم خود متن قرآن و نحوه تولید آن را از حالت تعبدی و دگم به امری عقلایی و علمی و عصری برگردانند. به تعبیر آقای سروش، هدف تقویت تلقی بشری از قرآن و جستجوی دین حداقلی است. به نظر می رسد از دید این متفکران تا زمانی که قرآن "کلام ناب الهی" دانسته می شود راه فهم عقلایی و عصری و علمی قرآن (برای نمونه کاربرد آورده های جدید علمی در زبان شناسی نوین و روشهای جدید در نقد تاریخی و هرمنوتیک و معناشناسی و...) بسته است و اگر راه حل نهایی ای برای گشودن بن بست های تفسیری فعلی و در نتیجه ایجاد امکان سازش اسلام و مدرنیته قابل تصور باشد در تغییر تلقی مسلمانان از خود متن مرکزی اسلام است. به عبارت دیگر، اگر بخواهیم راهی برای اعتبار تفاسیر و برداشت های گوناگون از متن باز کنیم باید آن را متنی انسانی بفهمیم که مثل هر متن انسانی دیگری همه بخش های آن حقیقت نیست و حتی ممکن است دارای تعارض ها و سستی هایی نیز به لحاظ حقیقی باشد. در روند این علمی دیدن است که متن به عنوان ساخته ای بشری معرفی می شود. به طور کوتاه، در این رویکردهای جدید، قرآن نه کلام مستقیم و دست نخورده خدا بلکه کل آن یا حداقل بخشی از آن، کلام شخص پیامبر و ناشی از تجربه شخصی و عرفانی خود او متناسب با همان شرایط و اوضاع و احوال فرهنگی، زبانی، علمی، حقوقی و اجتماعی (عشایری-قبیله ای و بازرگانی) مکه و مدینه در عصر نبوت فهمیده می شود. بدین قرار، قرآن موجود در وهله اول
|