اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
بایگانی |
6 – دیگر ویژگی مشترک این نظرها این است که سخنانی که برای تبیین مدعایشان ابراز می کنند مبهم هستند. برای مثال، اگر قرآن را با مطلوبی می سنجند که هستی دارد ( این یا آن دستآورد علم و یا این و آن قانون و یا این و آن نظر به تجربه درآمده و یا در نیامده اما اظهار شده)، نخست می باید آن مطلوب را بی ابهام اظهار کنند، سپس رهنمودها (هم رهنمود قرآن و هم آن مطلوب ادعایی) را با یکدیگر بسنجند. هرچند بهنگام پرداختن به موارد دهگانه، به مثال حجاب باز می گردم، اما بنا بر این که دیدگاه های قرآن پژوهانه جدید در مورد بحث حجاب در مقدمه آمده است، یادآور می شوم که نقش «سکس» در جامعه ها، برای مثال، مسئله و در شمار مهمترین مسئله های انسانی است. اگر بنا را بر این بگذاریم که در جامعه ها، در روابط قوا، به سکس، می باید نقش داد، مسئله پوشش زن و مرد یک راه حل پیدا می کند، و هرگاه بر آن شویم که « استبداد سکس » بدترین نوع استبداد است و مسئله، رها شدن زن و مرد از این استبداد باشد، این مسئله (=پوشش زن و مرد) راه حل دیگری پیدا می کند. بر جامعه های امروز، «استبداد سکس» حاکم است. غیر از این که بنا بر یک مطالعه قدیمی،چشمهای هر انسان، در دقیقه، 30 تصویر جنسی می بیند، سکس در همه ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، در رابطه های قوا که بر قرار می شوند، نقش دارند. آسیبها و نابسامانی های اجتماعی که در پیدایش و برهم افزائی آنها سکس نقش نداشته باشد، سخت نادر هستند. آیا الگوی پوشش زن و مرد در غرب، مطلوب هستند؟ اگر آری و کشورهای مسلمان نیز از این الگو می باید پیروی کنند، پس راه حل مسئله از پیش وجود دارد و در این صورت کار عقل این می شود که نشان دهد قرآن به سوریانی– آرامی نوشته شده است و بنابراین "خمر" همان "شال" است، و یا قرآن را قول پیامبر تصویر کرده و آنگاه به اقتضای عصر آن را نقض کرد. اما چرا بیان آزادی را به میان نیاوریم و بنا بر آن، و بنا بر آن، بدون این که بخواهیم قرآن را منطبق بر شیوه زندگی امروزی در غرب کنیم، راه حل بجوئیم و ببینیم در این مسئله، راه حل پیشنهادی قرآن، با آزادی انسان حقوقمند سازگار هست یا نیست؟ 7 – عقلهایی که نظرهای مذکور را بیان کرده اند توجیه گر هستند زیرا چنانکه آمد، بر ثنویت تک محوری که ترجمان رابطه قدرت میان دو محور (یکی محور اثر گذار و دیگری محور اثر پذیر) است، وارد قرآن پژوهی شده اند. بر این اصل، بیان آزادی به تصور نیز نمی آید چه رسد به نگرش در قرآن بمثابه بیان آزادی. نتیجه این گونه قرآن پژوهی ها آن می شود که عقل توجیه گر نخست به سراغ بیان های قدرت «مدرن» می رود تا در میان آنها مطلوب خود را بجوید و آنگاه به قرآن مراجعه می کند. فرض کنیم عقل توجیه گری، حقوق انسان را مطلوب بیابد و آن را فرآورده بیانی از بیانهای قدرت دموکراتیک گمان برد که غربیان یافته اند. حال روشی که بر می گزیند تا قرآن را با آن سازگار سازد چه می تواند باشد؟ روشی که چنین عقلی بر می گزیند یکی از این دو روش است: ● در قرآن، برای انسان حقوقی به معنای مدرن آن مقرر نشده است. اما مخالفتی نیز با برخورداری از حقوق انسان بعمل نیامده است. اگر هم در مواردی احکام قرآن با حقوق انسان سازگار نبودند، آنها را با حقوق انسان نقد می کنیم. پس ما می توانیم اعلامیه جهانی حقوق بشر را بپذیریم. ● یک رشته از حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر، در قرآن و سنت پذیرفته شده اند و رشته ای دیگر پذیرفته نشده اند. «حقوق بشر اسلامی» ، نام پذیرفته ها می شود. اما هیچ یک از این دو روش، کار عقل آزاد نیست؛ کار این عقل با نقد شروع می شود؛ نقد تعریف حق و نقد حقوق انسان، آن سان که در اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده اند، و از این خاستگاه حتی می رسد به جایی که پیشنهاد اعلامیه جهانی جامع تری ممکن می شود. مراجعه به قرآن به قصد یافتن این حقوق از عهده عقل آزادی برمی آید که توجیه را رویه نمی کند. بنا بر اصل لا اکراه، هرآنچه آزادی انسان را محدود کند، ناحق و هرآنچه لا اکراه را بی کران تر کند، حق می شود. با این روش محقق آنچه از حقوق را که در اعلامیه بیان شده است بکار می برد و اگر حق یا حقوقی هم در قرآن جسته است که بیان نشده اند، بر مواد حقوق انسان می افزاید. در نوبت دیگر، انتقادهای عمومی به نظرها را پی می گیرم و به بررسی جداگانه تک تک نظرهای دهگانه می پردازم. آیا وجدان بیداری هم هست!؟ وحید رشادی آمار دستگیریها و بازداشتها همچنان رو به اقززایش است .علیرغم آغاز سال نو وشاید انتظاری که میرفت تا حداقل در این روزها حتی برای مدتی کوتاه ازمیزان این فشارها وسرکوبها کاسته شود اما رژیم آخوندی وعمالش با شدت هرچه بیشتر وبه عناوین محتلف به وحشی گریهای خود ادامه میدهد . البته اگر اين آمارها با توجه به گستردگي مراكز دانشگاهي خاصه با وجود دارالتجاره اي بنام دانشگاه آزاد اسلامي، وحجم ودامنه گسترده بازداشتها، و اقدامات ربايشي سرويس هاي امنيتي – پليسي منطبق با واقعيات موجود باشد كه نيست!! اما اگر بپذيريم كه همين آمارها نيز درست است، وظيفه من وتو ايراني در مقابل چنين سركوبي چيست؟؟گناه اين جوانان چيست كه بايد چوب ندانم كاري نسل نادان ومسخ شده گذشته وپيش ازخود را بخورند؟؟ مهندس حشمت الله طبرزدي را ميگيرند صدا ازكسي درنمي آيد. منصوراسانلو را ميگيرند. زهرا بني يعقوب را در اداره امربه معروف ميكشند ،آخر تا به کی؟؟ براستي وظيفه كيست تا ازاين جوانان وديگراني كه صداي فرياد اين ملت دربند بودند وهم اكنون نيز بدون كمترين جرمي وفقط بخاطرحق طلبي وانعكاس درد ورنج مردم خودشان دربند هستند وازحداقل هاي يك زيست ساده درزندان محرومند بدفاع برخيزد؟؟ درزندان مبارزين ما شب را درسرما به صبح ميرسانند. درزندان اوين و رجائي شهر و... روساي زندانها منجمله شخص ((فرج الله صداقت)) رئيس زندان اوين كه از بازماندگان جلاد معروف اسدالله لاجورديست درغذا زندانيان بجاي لختي گوشت، سوياي حيواني ميريزد، اين ناجوانمرد مسلمان درغذاي زندانيان سويائي را ميريزد كه بايد به گاو و گوسفند بدهند. او تحت عنوان اينكه بايد بيلان بودجه زندان را پائين بياورد، حتي از راه اندازي سيستم گرمايشي زندان خوداري كرده و هراعتراضي را با تبعيد به اين يا آن زندان پاسخ ميدهد. زندانيان ما بايد شب را با سوز وسرما به صبح برسانند. با خود بيانديشيم كه اگر ما وشما درچنين شرايطي باشيم چه خواهيم كرد؟؟زندانياني كه پولي براي خريد آزاد نداشته باشد كه اكثريت بزرگي از زندانيان چنين وضعيتي دارند، يا بايد غذاي گنديده و بوي ناك زندان را مصرف كنند كه خود به استقبال مرگ رفتن است. يا بايد دچار بيماري سوءهاضمه بشوند. فرج الله صداقت حتي ازهواخوري زندانيان زده وساعات هواخوري در محوطه زندان را تا ساعت 4 بعدازظهر محدود نموده است. اين بدان معناست كه زنداني حتي حق ندارد كه دردرون چهارديواري زندان هم از تنفس سالم وچرخش درهواي آزاد (( محوطه)) سود ببرد. فرياد اعتراض ودادخواهي از اين بيدادها بعهده كيست؟؟ اپوزيسيون، برندگان صلح نوبل، نويسندگان وروزنامه نگاران مسقل در درون وبيرون مرزها، رسانه هاي پرطمطراق لوس آنجلسي (( البته آنهائيكه هنوز اندك آبرو و حيثيتي دارند)) سازمانهاي پرمدعاي حقوق بشري، محافل سياسي مرتبط با مجامع بين المللي، آزاد زنان وآزادمردان ايراني درمقابل ظلم مضاعفي كه دارد بر دوستان زنداني، و فرزندانمان در زندانهاي رژيم جمهوري اسلامي ميرود، چه وظيفه اي را بردوش خودشان احساس ميكنند؟؟ زندانيان سياسي ما دربدترين شرايط زيست محيطي هنوزهم درمقابل اين رژيم سفاك ايستاده اند،ای وجدانهای بیدار، اکنون دیگر وقت گرفتاری در چنبره بازیهای سیاسی نیست، بیائید به یاری زندانیان سیاسی این سرزمین بشتابیم.
|