ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی  و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

خرابه داریم و مادرم در خانه های مردم کار می کند تا بتواند خرج ما ومواد بابام رابدهد.

غلام سخی آمد پیش پدرم. پدرم مرا براندازکرد و گفت : یک میلیون تومان می خواهم . غلام سخی رفت و فردا با یک بسته تریاک آمد . با هم چانه زدند و سر هفتصدهزار تومان توافق کردند . دیگر هرچه تریاک آورد , پدرم کمتر از هفتصدهزار تومان رضایت نداد . غلام سخی مهلت خواست و یک هفته بعد آمد و پول را داد و من نزد صلای محله به عقد غلام در آمدم .

گفتم : خوب اینکه چیز تازه‌ای نیست. متاسفانه به دلیل رویه غلط اداره اتباع امور خارجه و جهل مردم این اتفاق زیاد می افتد .

ما کاری نمی توانیم بکنیم ولی حداقل دادگستری خوب عمل می کند بروید و دادخواست طلاق بدهید.

لحظه ای چشم در چشم من دوخت و چیزی نگفت در عمق چشمانش خواندم که خود را بسیار دور از من می بیند در حالی که کمتر از ۳ متر با من فاصله دارد.

گفت : حداقل گوش کنید . گفتم : ما وقت گوش کردن نداریم . بفرمایید . به چشمانم زل زد و با بغضی فرو خورده گفت : باید گوش کنید . سیگاری آتش زدم و تکیه دادم و با دست اشاره کردم که ادامه دهد .

گفت : من فقط هفته ای یک شب غلام سخی را می بینم . گفتم : آخر این هم شد مشکل ؟

حتما می رود دنبال پخش مواد . گفت : شاید هم برود ولی این مشکل من نیست . گفتم : خانم دست بردار . چند سالته ؟

گفت : ۱۹ سال . گفتم : شکر خدا که عقلت کار می کنه ؟

گفت : نمی دانم. بیش از حد آرام بود. عصبی شده بودم . گفتم : خانم جان . دخترم . زندگی قواعد خاص خودش را دارد . شوهر را باید در خانه نگهداشت . اگر هم سر به راه نیست جدا شو . این که مشکلی نیست . گفت : نمی دانم . گفتم : پس مشکلت چیه ؟

گفت : من هفت تا شوهر دارم ...

نمی دانستم چه باید بگویم . خشک شدم . اشک از چشمانش سرازیر شد . لرزش پایش بیشتر شد . سرش را به زیر انداخت و ادامه داد . گفت : اوایل فقط می ترسیدم و گریه می کردم . از خود غلام سخی هم می ترسیدم ولی وقتی شبهای بعد آدمهای دیگر آمدند نمی توانستم هیچ جیز بگویم یا خفه می شدم یا خفه ام می کردند . گفتم : کتکت می زدنند ؟

گفت : اوهوم . گفتم : همه افغانی هستند ؟ شش تای دیگر ؟

گفت : اوهوم . دیگر تحمل نکرد . هنوز هم دلم می لرزد . گریه به این تلخی تا به حال ندیده بودم . فقط گریه کرد و دستانش می لرزیدند . گفت : به غلام سخی گفتم چرا پدر سگ ؟

گفت : من که پول نداشتم . هفت نفر شدیم . نفری صد هزار تومان گذاشتیم وسط . خوب آنها هم حقشان را می خواهند . گفتم : بی رحم بی همه چیز , لااقل به من رحم کن .

گفت : رحم که ما را ارضا نمی کند .

حالا آمده ام شما برای من کاری بکنید . تو را به خدا نجاتم بدهید . دوبار رفتم قهر به خانه , قبل از اینکه چیزی بگویم پدرم مرا با کتک انداخت بیرون . می ترسید غلام سخی بیاید و پولش را پس بگیرد . غلام سخی مرا می آورد به خانه و دوباره همان قضایا .I…I بدبخت شده ام . I… Iفقط یک توده گوشت و استخوان شده ام . تو را به خدا نجاتم بدهید . بلند شدم. دوست وکیلی داشتم که درآنجا وکالت می کرد. با موبایل بهش زنگ زدم وگفتم یک مشکل خاص دارم و تمام حق الوکاله اش را خودم می پردازم . بلند شد .

گفتم : اگر نمی تواند راه برود اجازه بدهد آمبولانس خبر کنم . گفت : که می تواند راه برود . با هم آهسته از اتاق بیرون رفتیم . همکارم اداره اتباعم با اخم به من نگاه کرد . پیش خود می گفت که این خائنین کم دردسر دارند . حالا زن افغانی را هم با خود بیرون می برند . به آرامی گفتم که چادرش را بر سرش بیاندازد . وقتی از پله ها می رفتیم از او پرسیدم صبحانه خورده است یا نه ؟

گفت : که فقط روزی یک وعده غذا می خورد . پیشانی اش عرق کرده بود . آهسته گفت : من حامله هستم

ازدواج کودکان و مسائل زنان درایران

علی طایفی

مقدمه: یکی ازخاستگاههای مهم بروز مسائل اجتماعی مختلفی که امروزه گریبان مردان و بخصوص زنان امروز ایران را گرفته است، ریشه درپدیده و دوران کودکی دارد. کودکی بعنوان پدیده اجتماعی چنان دراندیشه و فرهنگ دینی و سنتی ایرانیان درحاشیه توجهات و برنامه ریزی هاست که ناخواسته تمامی مسائل اجتماعی را بصورت بین نسلی و حلقه به حلقه به آینده منتقل می سازد.

 در بین مسائل کودکی نیز از طرز نگاه به کودک تا حقوق آنان چنان وضعیتی حاکم است که مشکلات بسیاری دراین گروه سنی و جمعیت انسانی بچشم میخورد. از بین مسائل مختلفی نظیر سوء تغذیه، کمبود شیرمادر، بی سرپرستی، بی هویتی فرزندان خارج از ازدواج رسمی، فقدان خدمات بهداشتی و درمانی لازم، فقر اموزشی، بیسوادی، بهره کشی جسمی و جنسی  و دهها مورد دیگر؛  ازدواج کودک یکی از مهمترین مسائلی است که گریبان دهها هزار دختر وپسر واقع در سن کودکی را به مخاطره انداخته است که با پیشگیری ان میتوان میلیونها کودک را از ورطه فقر و محرومیت رها ساخت.

ازدواج کودک یا ازدواج  زودهنگام مربوط به  ازدواج با کودک زیر 18سال است. دراین میان با وجودیکه هردو جنس پسر و دختر در معرض ازدواج های زودهنگام هستند ولی دختران بیشترین قربانیان این پدیده بشمار می روند. مذهب، سنت و فقرهمچنان به تقویت این عمل ادامه می دهند. ازدواج اجباری ازدواجی است که بدون توافق معتبر یکی از طرفین یا هردو زوج صورت می گیرد و در آن اجبار عاطفی یا بدنی یک عامل اصلی است. از این منظر بدلیل اینکه هر فرد زیر 18 سالی نمی تواند اطلاعات لازم برای یک انتخاب سرنوشت سازی مانند ازدواج را براحتی بدست آورد، هر ازدواج دربین کودکان علاوه بر زودهنگام بودن، ازدواح اجباری هم محسوب می شود! ( 2006 Child and Forced Marriag, ).

بسیاری ازفعالان حقوق زنان و کودکان، موضوع ازدواج زود هنگام دختران و پسران را کمتر مورد توجه قرار داده اند. آمارهای رسمی نیزدر کشورهایی که این اتفاق روی می دهد ازدواج های زود هنگام را بعنوان ازدواج کودکان منعکس نمی کنند. تناقض در این نوع نگاه این است که از نظر قانونگذاران اگر فرد بزرگسالی با دختران 12 یا 13 ساله بیرون از ازدواج رابطه جنسی داشته باشند عمل مجرمانه ای رخ داده است ولی همین امر در نقاب ازدواج رسمیت می یابد!

 

 برخی شواهد آمارجهانی::::

آمارها نشان می دهد درسطح جهانی 36 درصد زنان 20 تا 24 ساله قبل از رسیدن به سن 18 سالگی ازدواج کرده اند. سالانه 14 میلیون نوبالغ 15 تا 19 ساله  زایمان می کنند و دختران زیر سن 15 سال، 5 برابر بیش از دختران سن بیست سالگی دستخوش مرگ و میر درطول بارداری یا زایمان می شوند. دختران زیر سن 18 سالگی، 60 درصد بیش از دختران بالای 19 سالگی شاهد مرگ و میر نونهالشان در یکسال اول زندگی شان هستند و حتی اگر شانس زنده ماندن داشته باشد بیشتر در معرض بیماری های کم وزنی، کمبود مواد غذایی و دیرکرد در رشد جسمی و شناختی قرارمی گیرند (World children

Sample Image

 

 

صفحه قبل

برگشت

صفحه بعدی