ارتباط با ما

اطلاعیه و پیامها لینک ها

درباره آزادگی

مقالات

شماره جدید

 بایگانی

مسئله ملی و فدرالیسم

ملا حسنی

شماره جدید

حقوق بشر

دانشجو

 

دست آوردهای رژيم شرور جمهوری اسلامی

حامد داهی

از آغازين روزهائی که خمينی در بهشت زهرا و در ميان جمعيتی عامی، روشنفکر و جمعيت انبوهی ازهيپی ها (با توجه بشکل و شمايلشان در عکسها) بسخنرانی پرداخت، بيست و شش سال می گذرد. هر افاضه ای که از او صادر می شد، با کف زدنهای فراوان هيپی ها روبرو می گرديد.

"من تو دهن اين دولت می زنم." "من بپشتيبانی اين ملت دولت تعيين میکنم." (کف زدنهای حضار)

و اما بعدها قتل و اعدام و خونريزی با احکام خمينی، توسط عمال مزدورش مانند خلخالی ها و لاجورديها… نشان داد که اين آيت الله منم زن جز انتقام و خونريزی هدف ديگری برای يک ملت رنج ديده ندارد. تاريخ حمله اعراب دوباره تکرار شده بود اما ايندفعه اينان آمده بودند که با تشديد احکام دينی، بطور غير مستقيم دين را از ميان بردارند و اکنون می بينيم که تنها دستاورد عملی شده اين رژيم، همان نابودی دين و باورهای مذهبی در ميان مردم ايران بود. و کسانی که پشتوانه قوی اعتقادی نداشتند، متاسفانه دچار نوعی بی هويتی و بی تکليفی گرديدند. در اين ميان آنها که خودشناسی و شرافت و کمال والای انسانی را باور دارند که هيچ، ولی بعضی که به دره انحطاط اخلاقی و تزلزل فضائل انسانی افتادند، رفتار بگونه ديگری بروز نمودند.

همانطور که امروزه شاهد هتک حرمت وسيع مردم توسط مردم، رعايت نکردن حق ديگران، پائين آمدن ارزش قانون، بغير از فساد و فحشا و اعتياد و غيره هستيم، می توان اين عوارض را از دستآوردهای چنين رژيم مردم ستيزی برشمرد.

چنين سقوط اجتماعی در هيچ کشوری تا بدين پايه و حد سريع نبوده است که متاسفانه در ايران با پيشينه ای درخشان شاهد آنيم. فقر ناشی از دزديهای کلان مافيای حاکم در ايران ثمره ای جز فساد، فحشا، قتل، غارت، طلاق و…، نداشته و ندارد. آقا زادگان که برازنده نام ديگری هستند!، اکثرا راه پدر و پدر خواندگانشان را طی میکنند. در اين ميان تنها چيزی که مهم نيست همان ارزش انسانی و احيای قوه خودباوری در ميان مردم است و مسلما از رژيمی که سردمدارانش هنوز در احکام اوليه غسل جنابت و طهارت شک و شبهه وجود دارد، دستآورد ديگری نمی توان انتظار داشت.

خمينی گفت: "شاه حلبی آبادها را آبادتر کرد" اما در حکومت خودش مردم حتی قدرت درست کردن خانه هاشان با حلبی ندارند و به کارتون خوابی روی می آورند. اکثر هيپی هائی که در بهشت زهرا گرد خمينی را گرفته بودند بعد از آن به پست و مقامهای اجرائی دست يافتند. موهاشان را تراشيدند و جايش ريشهای انبوه گزاردند و بقول دوستی دانا که می گفت:

 "اينها چيزی برای ارائه ندارند بلکه هر چه هست فقط اسامی شان را عوض می کنند"، دقيقا همان شد. چونان که ساواک به واواک تبديل شد و وزارتخانه ها همه با یک پسوند "اسلامی" مزين شدند.

هرچيزي که جنبه ملي داشت، عوض کردند. شروع کردند به مبارزه با ملي و ملي گرايي و يکي از کارها اين بود که علامت شير و خورشيد را چون فکر مي کردند متعلق به نظام شاهي است از بين ببرند. خميني: "از همه وزارتخانه ها، از همه ادارات بايد اين شير خورشيد منحوس قطع شود. علامت اسلام بايد باشد، آثار طاغوت بايد برود. اينها آثار طاغوت است، آثار اسلام بايد باشد".

پرچم ايران که در آنزمان نشان شير و خورشيد را با خود داشت، بعد از آن بدستور خمينی به علامتی ظاهرا شبيه الله و باطنا آرم سيگها (بنام کاندا ) تبديل شد.

هرچند که در آن وقت با استعلام از مراجع دانشگاهی و دينی مشخص شد که آرم شيرو خورشيد آرمی بکلی شيعی است و شمشير کج در دست شير همان شمشير حضرت علی می باشد (به عکسهائی که زير پای امام علی شمشير بدست، شيری چمپره زده، توجه شود!) با وجود اين و بفرمان خمينی ای امام!!! اين آرم و سمبل بکلی حذف گرديد و همانطور که اشاره شد آن آرم شبيه به سيکهای هند را برای پرچم برگزيد و اين با توجه به شايعه قوی هندی بودن خمينی! کمی قابل هضم تر است.

از اين تغيير و تحولات ظاهری که بگذريم در مورد جنگ فرسايشی هشت ساله که هنوز بخش اعظمی از زد و بندهای آن از پشت پرده برون نيفتاده که چرا بجای دو سال هشت سال بطول کشيد و اصلا جرا شروع شد؟

خود يک نمونه آشکار از سفاکی حکام خون آشام غير ايرانی است زيرا تا بحال هيچ حکومت خودی نتوانسته چنين تلفاتی را در جنگ با يک کشور ضعيفتر بپذيرد و ميليونها نفر را در جنگ برون مرزی و شهری بخاک و خون بکشد.

تازه بعد از نوشيدن جام شوکران توسط آيت الله خمينی و امضا قطع نامه پانصد و نود و هشت، آيت الله که هنوز دلش برای خونريزی می تپيد، حکم اعدام زندانيان سياسی را براحتی صادر کرد و دست امثال خلخالی جلاد و سفاک را در بخاک و خون کشيدن جوانان رشيد و آگاه مملکت باز گذاشت. چند هزار اعدامی در اکثر زندانهای کشور شبانه بجوخه های مرگ فرستادند و شبانه در خاوران دسته جمعی بگور سپردند. اينها حتی جرات علنی کردن کارهايشان را ندارند.

روزگاری آغا محمد خان قاجار بروايتی چشم سی هزار کرمانی را درآورد و علنا سفاکی خود را نشان داد.

اينها اما از ارائه ليست اعداميهای آن زمان هنوز در هراسند. افرادی هم که از ميان خودشان مردانه برخاستند و دست به افشاگری زدند، اگر پشتوانه قوی نداشتند، مخفيانه اعدام کرده و افرادی همچون گنجی و طبرزدی که بمخالفت با بزرگ مافيا "رفسنجانی" روی آوردند را بخاطر هراس از افکار عمومی بزندان طويل المدت محکوم نمودند. قتل های نخبه گان و روشنفکران موسوم به قتلهای زنجيره ای بدست عوامل اطلاعاتی بظاهر خودسر نشانگر يک خط و مشی فکری جهت دار در ميان سران کشور است که می گويد:

کسی که فکر می کند برای نظام خطرناک است و مصلحت نظام ايجاب می کند که اينان نباشند. براستی برای حفظ مصلحت اين نظام پوسيده چقدر تلفات داده ايم؟

چه قدر افترا به نخبگان زدند که اينها جاسوس و عوامل خودفروخته بيگانگان هستند؟

واقعا اين نظام چيست که مصلحت هم داشته باشد؟

نظامی که بزعم ملايان اسلاميست، سرانش جز غارت ثروتهای ملی و غارت اشيا باستانی کار ديگری هم دارند؟

مسلما بله. اينها که ايران پهناور برايشان تنگ شده و شيرينی فتح و نصر بدهانشان مزه کرده است، خواهان صدور اسلام بکشورهائی که زمينه برای پذيرش اين احکام عصر حجر را دارند، هستند.

کمکهای دلاری سرسام آور به حزب الله لبنان، حماس و اينک تروريستهائی که در خاک عراق مستقرند و همگی اهرمهائی هستند که در راه آرزوی ديرينه آخوندها گام بر می دارند، يکی از نشانه های اين خواست نامشروع است.

فعلاعراق نا امن است چون تيم خامنه ای از اوضاع ناراضيست و مسلما اگر حکومتی دموکراتيک در عراق پا بگيرد، اوضاع به ايشان سختتر خواهد شد پس با هر قيمتی که شده بايد آن سخن رهبرشان که: "عراق گورستان آمريکائيها می شود" درست از آب دربيايد!

بيست و شش سال به بهانه استقلال ايران کشتند و غارت کردند و سوزاندند غافل از اينکه بزرگترين تهديد به استقلال ايران، خود جمهوری اسلامی است،

و اکنون زمان پايان دادن به جمهوری اسلامی،

و آغاز جمهوری دوم است، يک جمهوری مبتنی بر مقامات انتخابی و با جدائی کامل مذهب و دولت.

مرگ بر نظام ارتجاع حکومت اسلامی

 

قبلی

برگشت

بعدی