اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
نشدند حکم محکومیت علیه پینوشه را در زمان زندگی او به دست آورند اما در سال 1998 با دستگیر شدن پینوشه در انگلستان بر اساس حکمی که اسپانیا علیه جنایات حقوق بشری وی صادر کرده بود، به پیروزی بزرگی دست یافتند. وکیلان و کوششگران توانستند با تلاشهای خستگیناپذیر این اطمینان را به دست دهند که دیکتاتور سابق، روزهای آخر عمر خود را در وحشت از دستگیری بگذراند. مثال متفاوت و به همان اندازه راهنمون، در کشور همسایه، آرژانین یافت میشود. در آنجا، جنبش مشهور "مادران پلازای دو مایو" چالش خود را علیه باندهای نظامی که فرزندانشان را در واقعهی خونین «جنگ کثیف» ربوده بودند، در سالهای دههی 1970 آغاز کردند. با وجود آن که جنگ کثیف مدتهاست به پایان رسیده است و باند نظامی از میان رفته است، تلاشهای«مادران» همچنان تا امروز ادامه یافته است. «مادران» پیروزیهای زیادی به دست آوردهاند و شکستهایی نیز داشتهاند. نمونهی آنها نیز از نمونههایی است که باید با دقت بیشتر و عمیقا مورد مطالعهی ما قرار گیرد. جمعآوری مدارک و آماده شدن برای پیگرد: حتی اگر ما هم اکنون دسترسی به مجرمان واقعهی سال 67 داشتیم، امکان اقدام به دستگیری آنان در آینده نزدیک بسیار اندک میبود. به سادگی، در زمان حاضر، با وجود کنترل کامل حکومت اسلامی بر ایران، روشن نیست که ادعانامههای علیه مجرمان جنایت سال 67 از کجا سر در خواهد آورد. دستگاه قضایی ایران، که خود بازیچهی دست حکومت ایران برای سرکوب است، به طور قطع این پرونده را به جریان نخواهد انداخت. دادگاه بینالمللی جنایی، که زمان درازی از تأسیس آن نمیگذرد، برای پرداختن به این پرونده، به دلایل گوناگون حقوقی، دارای اختیارات قضایی کافی نیست. گذشته از این، دادگاههای ملی در سراسر جهان مایل نیستند ایدهی «قوانین قضایی بینالمللی» برای تعقیب افراد به جرمی که در کشوری دیگر مرتکب شده اند، مورد استفاده قرار بگیرد.با وجود این، ما نباید به دلیل غیبت راهکارهای مناسب عقب بنشینیم. آنچه در حال حاضر باید صورت گیرد آن است که ما نیروی خود را بر جمعآوری مدارک و تهیهی پرونده متمرکز کنیم و منتظر فرصتی در آینده بنشینیم تا این پرونده را در یک دادگاه ایرانی، خارجی، یا بینالمللی عرضه نماییم. آنچه امروز ضرورت دارد آن است که سازمانی به همین منظور تشکیل شود تا تمام مدارک و پروندهها و شهادت تمام بازماندگان، خانوادهی قربانیان، و هر کدام از عاملان این جنایت را که حاضر به گفتن باشند ( شاید به امید دریافت مصونیت در اتفاقات آینده)، و هر کدام از مقامات رسمی گذشته که در جریان اطلاعات درونی و پشت پردهی این کشتار بودهاند (مثلا آیتالله منتظری)، و هر کس دیگری که بخواهد پا پیش بگذارد و اطلاعاتی را فاش کند، در یک جا جمع نماید. لازم است جلساتی با حضور وکیلانی که تجربه کار در مسایل گوناگون قضایی دارند داشته باشیم تا نگرشهای گوناگون حقوقی و قانونی را به بحث بگذارند. آماده کردن پروندهها و مدارک به طور قطع زمینهی پیگردهای آتی را ممکن میسازد. درهمان حال، این سازمان، به کمپین اطلاعاتی و تلاشهای لابیگری که دربالااشاره کردم نیز کمک شایانی خواهد بود. درخواست اجرای عدالت در پروندهی سال 67 نیازمند تلاش پیگیر و جدی از جانب جامعهی کوششگران حقوق بشر است. کارهای بنیادین بسیاری باید انجام پذیرد پیش از آنکه ما پروژهی پیگرد عوامل دست اندرکار سال 67 را به طور جدی آغاز کنیم. تا به امروز دو دهه گذشته است بدون آن که هیچگونه اقدام اساسی در برابر این جنایات علیه بشریت صورت گیرد. در این دو دهه، خاطراتی کمرنگ شدهاند و مدارکی گم شدهاند. باید دست به کار شویم. زمان برای از دست دادن نداریم. پانوشت: 1 - نسخه ای از احکام مربوط به مجاهدین اکنون به طور گسترده در دسترس است. * برای مطالعه بیشتر در باره ی این واقعه می توانید به متن انگلیسی پژوهش مرکز حقوق بشر دانشگاه هاروارد توسط همین نویسنده مراجعه کنید. پاسخهای آقای بنی صدر به پرسشهای دهگانه آقای قلیج خانی پرسشهای دهگانه: – به نقل از ماهنامه آرش تیرماه 1387 برابر ژوئیه 2008 1 – برخورد مذهبی شما به سوسیالسیم و دموکراسی و سیستم سرمایهداری، چگونه است؟ 2- به نظر شما، روش برخورد با تمایلات سرمایهدارانهای که زیر لوای اسلام بیان میشوند، چگونه باید باشد؟ 3- شما، نقش تاریخی جریانات چپِ طرفدار مارکسیست ایرانی را در تحولات اجتماعی٬ سیاسی٬ فرهنگی و فكری كشورمان، چگونه ارزیابی می كنید؟ 4- شما برخورد نیروهای مارکسیست به مذهب و تحلیلِ اندیشههای مذهبی، خصوصاٌ در ایران پیش و پس از انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟ 5 – از آنجا که همهی ادیان نهادی شده و مسلط، پاسدار سلسله مراتب اجتماعی و بهره کشیهای طبقاتی و جنسی هستند و زنان انسانهای دست دوم به حساب آمدهاند، نظر و ارزیابی شما از این نوع کارکردهای ادیان، چگونه است؟ 6- در تاریخ عقاید اسلام همیشه جریانات «عقل گرا» در مقابل «جزم گرائی بنیاد گرا» وجود داشته. شما «بنیادگرایی اسلامی» را چگونه تعریف میکنید؟ آیا برای برخورد با «بنیادگرایی اسلامی» باید روش ویژهای به کار برد؟ اگر آری، کدام روش؟ 7- آیا جدایی دین از دولت به معنای جدایی دین از سیاست است؟ شما نقش مذهب را در یك نظام دموكراتیك چگونه می بینید؟ 8- نظر شما در موردِ اقدامات و عملیات ضد آمریکایی و اسرائیلی بنیادگرایان اسلامی چیست؟ 9- بنظر شما موانع عمده در راه همكاری نیروهای مذهبی و غیر مذهبیِ مارکسیست، برای ایجاد یك نظام سیاسی دموكراتیك در ایران كدامند؟ 10- در چه عرصه ها و با چه شرایطی نیروهای ملی ـ مذهبی و روشنفكران مذهبی میتوانند و مایلند كه با نیروهای غیر مذهبی و مارکسیست، همكاری كنند؟ آقای پرویز قلیج خانی گرامی با سلام در باره پرسشهای شما عرض می شود : 1– برخورد مذهبی شما به سوسیالسیم و دموکراسی و سیستم سرمایهداری، چگونه است؟ پاسخ به پرسش اول : 1/1 - دموکراسی غیر سوسیالیسم و سرمایه داری است . مگر این که مراد شما دمکراسی بر مدار سرمایه داری یا سوسیالیسم باشد . دموکراسی سوسیالیستی تجربه شده است و همان نتیجه را به ببار آورده است که « دمکراسی دینی » بدیهی است با آن نمی توان موافق شد ،زیرا انسان را به بردگی قدرت ( در سیمای دولت و دیگر بنیادهای جامعه ) در می آورد . اما دموکراسی سرمایه داری همین است که خود را در پوشش لیبرالیسم پنهان کرده و در بخشی از دنیا برقرار است . با دموکراسی آن بمعنای ولایت جمهور مردم موافقم و با سرمایه داری و لیبرالیسمش نه. 2/1 - برخورد مذهبی با این ایسم ها بی معنی است . چرا که دلیل حقانیت هر مرامی – بنا بر این که این ایسم ها ایدئولوژی باشند - و هر « بیانی » ( discours ) در خود آنست . بنا بر این ، پرده صورت را که برگیریم ، پرسش این می شود : هرگاه این ایسم ها را بیان قدرت بدانیم با آنها موافق نیستم . و هرگاه هدف را از روش جدا کنیم و هدف سوسیالیسم را برای مثال، آزاد کردن انسان از بندگی قدرت ( در شکل سرمایه و غیر آن ) بشماریم، با هدف موافق می شوم . در کارها بسیار توضیح داده ام که هدف از اصل راهنما و روش این دو جدائی ناپذیر هستند . پس اگر هدف آزادی انسان باشد، قدرت روش |