اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
بعدها اين مردمان به پنج طايفهى اويغور(4)، قرقيز، اغوز (5)، ترك و تركمن انشعاب يافتند: اين اتفاق در سدهى هشتم ميلادى روى داد. در كنار اين سند، اشاره به نوشتههاى ايرانى (به ويژه از دورهى ساسانى) كه از همسايگى تركان در مناطق خاورى سرزمين ايران در دوران شاهنشاهى ساسانى خبر مىدهند (با از ميان برداشته شدن هپتاليان سكايى تبار، تركان با ايران همسايه شدند) و يا يورش تركهاى غزنوى، سلجوقى و يا ديگر قبايل ترك زبان از نواحى خاورى، نيز مويد اين مسئله است كه تركان از سرزمين آسياى شرقى برخاستهاند. در متن چينى ياد شده كه مربوط به دوران ميانى تاريخ چين است (552م) به رهبر گئوك تركها با نام بومين(6) يا تومان خان (7)و يا خاقان(8) اشاره شده كه به كمك پسرانش اولين زمامدارى رسمى، محلى و نيمه مستقل تركان را به سال552 ميلادى و در شمال باخترى چين )جايى كه يك صد سال پيش از آن، آتيلاى هون تبار بر آن حكومت مىراند( بر پا داشت. اين مكان امروزه منطقهى خودمختار زين جيانگ اويغور چين خوانده مىشود. قبيله اى كه اين قدرت محلى را با نام گئوك ترك ايجاد نمود، آشيتا نام داشته كه از قبايل آلتايى شناخته مىشد. بنابراين در جمع بندى تمامى اين اسناد به يك نتيجه دست مىيابيم. تركان از شمال سرزمين چين برخاستهاند كه در آن نژاد زرد شمال مىزيسته است: مناطق شمال و شمال غربى منچورى. بنابراين تركان مهاجم نظير سلجوق ها، تركمن ها، قرقيزها و تركها بايستى كه دربردارندهى صفات و معيارهاى نژادى زردپوستان شمالى باشند. اما اين معيارها شامل چه پارامترهايى اند و چگونه به وجود آمدهاند؟ براى بررسى اين مورد ابتدا لازم است تا مختصرى از مسير خروج انسان انديشمند نوين از آفريقا و مهاجرت وى به شرق آسيا و در نتيجه، تغييراتى را كه در آن مناطق دچار شد، بيان نماييم. در حدود 100 هزارسال پيش گروهى بزرگ از نخستين انسانهاى انديشمند نوين (نياكان امروزى ما كه از نظر ريخت شناسى و آناتوميك كاملاً مشابه ما بودهاند)، از مسير درياى سرخ و صحراى سينا وارد سرزمينهاى آسياى غربى شدند. اين گروه كه همگى سياه پوست بودند (زيرا شرايط آب و هوايى آفريقا ـ خاستگاه پيدايش انسان ـ به گونه اى بوده كه نخستين انسان انديشمند نوين ايجاد شده به صورت سياه پوست باشد تا از اثرات مخرب و سرطان زاى تابش شديد آفتاب در قارهى مذكور در امان باشد)، وارد فلات ايران شده و براى مدتى در آن ساكن شدند. سپس دسته اى از اين مردمان فلات ايران را ترك گفته و از مسير هند به مناطق آسياى جنوب خاورى رهسپار شدند. آن گروه نيز كه در فلات ايران باقى ماندند به دو دسته تقسيم شدند: 1ـ يك دسته در حدود چهار هزار سال قبل از طريق منطقهى آناتولى و تنكهى داردانل به سوى اروپا رهسپار شد. 2ـ دستهى ديگر نيز به سمت مناطق آسياى مركزى، واقع در شمال خاورى فلات ايران حركت نمود. در كنار دو دسته اى كه توضيح داده شد، گروهى را كه از طريق درياى سرخ وارد شبه جزيرهى عربستان شدند و نيز آن دسته انسان هايى را كه در آفريقا باقى ماندند نبايد فراموش كرد. اما گروهى كه به سمت سرزمينهاى جنوب شرق آسيا حركت نمود، خود نيز به دو دسته تقسيم شد: 1 ـ گروهى كه وارد جزاير قارهى اقيانوسيه ( نظير استراليا، تاسمانى و زلاندنو ) شدند. 2ـ گروهى كه در آسياى جنوب شرق باقى ماندند. دستهى اخير (ساكنان جنوب آسياى خاورى) با گذر زمان چند ده هزارساله به علت برخورد با آب و هوايى تقريباً متفاوت با شرايط نخستين خود در آفريقا، جهت سازگارى با محيط جديد خود دچار تغييراتى گشتند كه به اين صورت بود: رنگ پوست آنها روشنتر شد. اما از آنجايى كه ويژگىهاى سياهپوستى آنان تفاوت هايى كرده و ديگر از نوع آفريقايى تبار نبود، بلكه مبدل به صفات جديدى با عنوان بوميان سياهپوست شرقى شده بود ( مثل پر مو شدن بدن و بلند شدن ريش.) اين روشن شدن رنگ پوست به جاى حركت به سمت رنگ سفيد، به سمت حالت تيره ترى رفت كه از آن به عنوان رنگ پوست زرد نام مىبرند. پس از مدتى گروهى از مردمان زرد پوست آسياى جنوب شرقى، به نواحى شمالى تر(مركز و شرق چين كنونى) مهاجرت نمودند. در نتيجه با گذر زمان چندين هزارساله، متحمل تغييرات ديگرى نيز شدند كه عبارت بود از: روشنتر شدن رنگ پوست به علت كاهش زاويهى تابش آفتاب، صافتر شدن حالت مو( نسبت به حالت موى فر دار سياه پوستان ونيمه صاف زردپوستان جنوب.) و كم مو شدن سطح پوست بدن. در كنار اين تغييرات، دگرگونى ديگرى نيز در اين مردمان به وجود آمده بود كه ريشه در زمانى داشت كه هنوز در سرزمينهاى جنوب شرقى آسيا مىزيستند. تغذيه اين مردمان نسبت به آنچه كه در آفريقا مصرف مىنمودند تفاوت كرده بود. در سرزمين نوين اين مردمان از موادى تغذيه مىكردند كه تا حد زيادى سخت و سفت بوده و در نتيجه با گذر زمان و پيدايش چندين نسل، نيروى انتخاب طبيعى و فشار تكامل جهت سازگارى اين مردمان با شرايط جديد موجب شد تا استخوانهاى گونه اين افراد رشد كند. و بنابراين فرمىازجمجمه را به وجود آوردند كه امروزه آن را در افراد زردپوست مشاهده مىكنيم: گونههاى برجسته. تغيير ديگرى كه در مهاجرين مذكور روى داد، تغيير شكل ابعاد جمجمه بود. فرم جمجمه سياه پوستان مزوسفال و ميان سرى است. اين مسئله را مىتوان از طريق فرمول زير به دست آورد: 100 * طول سر / عرض سر چنانچه عدد حاصل بيشتر از 60/80 به دست آيد، فرد يا نژاد مورد نظر پهن سر(براكى سفاليك)، بين 78 تا 6/80 ميان سر و كمتر از 9/75 باريك سر يا دليكو سفاليك خواهد بود. با پيدايش نژاد زرد جنوبى از مهاجرين سياه پوست شرقى، شكل جمجمه به صورت براكى سفال يا پهن سر درآمد. اين ويژگى همچنان در زردپوستان مهاجر به مناطق مركزى نيز باقى ماند. اما مهاجرت دوباره گروهى از زردپوستان مركزى به نواحى شمالى تر (منچورى) باعث شد تا اين مردمان در شرايط كاملاً متفاوتى از نظر اقليمى قرار گيرند. زيستن در آب و هواى سخت بيابانى و پيچيدهى ناحيهى ذكر شده باعث شد تا مرز جمجمهى اين مردمان به علت كاركرد بيشتر مغز جهت سازگار شدن با محيط و دوام در آن، به شكل مزو سفال و گهگاه در موارد اندك، دليكو سفال درآيد. از ميزان برجستگى لبها كاسته شده و موها كاملاً صافتر گرديد. همچنين جهت حفاظت چشمها در برابر وزش بادهاى پر از شن در تابستان و نيز انعكاس نور خورشيد در اثر برخورد با برف و يخ در زمستان اين منطقهى بيابانى موجب شد تا طبيعت و قانون فشار تكامل حاكم بر آن، چين پلك بالايى اين مردمان رشد كند و به اين صورت، اپى كانتوس يا آنچه اصطلاحاً چشم بادامىخوانده مىشود، ايجاد گردد. رنگ پوست اين گروه مهاجر نيز به علت كاهش زاويهى تابش آفتاب، روشنتر شده و به صورت زرد كم رنگ(گاه رويه كبودى) و يا حتى متمايل به سفيد پيدايش يابد. بر اين اساس و با توجه به اسناد ذكرشده پيرامون خاستگاه ابتدايى تركان، اين مردمان بايستى چهرههايى مشابه مغولان داشته باشند. اين مسئله را تمامى يافتههاى باستانشناسى نيز تائيد مىكند. نظير تنديسها و نقاشىهاى يافته شده از تركان اويغور و سلجوق و نيز مشاهده چهره مردمان قرقيز و تركمن امروزى كه همگى دربردارنده صفات نژاد زرد شمالى مىباشند. اما حال ببينيم كه ويژكىهاى نژاد آريايى (نظير مردمان ساكن در منطقهى آذرپادگان تا پيش از يورش تيرههاى زردپوست مغول، تاتار و ترك) چگونه است. |