اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
سوریه و تدارک حمله اسرائیل به سوریه در تابستان جاری) و پایان قریبالوقوع حکومت جنونآمیز نومحافظهکاران در آمریکا و اوجگیری بیسابقه تحرکات جنگافروزانه ضد ایرانی از سوی آنان، این بیم را برمیانگیزاند که تبلیغات فوق دستمایهای برای ایجاد تعارض خونین میان ایران و آمریکا و تحقق آرزوی شوم جنگ افروزان نومحافظهکار و صهیونیست باشد. 9- اعترافات تلویزیونی دستگیرشدگان برای افکار عمومی قانع کننده نخواهد بود. ما در ماجرای جنجال پرونده «قتلهای زنجیرهای» از طریق مطبوعات با ماجرای مهدی نحوی آشنا شدهایم و صحت این ماجرا به تأیید افراد مطلع و موثق رسیده است. در ماجرای انفجار خونین حرم مطهر رضوی (ع) بمبگذاران شناخته نشدند. سعید امامی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات، سناریویی را طراحی کرد. او ابتدا شنود مکالمات یکی از فرماندهان طالبان، مستقر در نزدیکی مرزهای ایران در افغانستان، را به مقامات مربوطه ارائه داد که میگفت: «عملیات انجام شد.» آن زمان در افغانستان روزانه هزاران عملیات انجام میشد ولی سعید امامی مدعی شد که این شنود مربوط به انفجار حرم رضوی (ع) است و چون اعلام این خبر به تشدید اختلاف میان شیعه و سنی و جنگ احتمالی با طالبان خواهد انجامید، برای اجتناب از این تعارض باید بمبگذاری را به منافقین منتسب کرد. در نتیجه، جوانی 18- 19 ساله از «توابین» زندانی عضو فرقه رجوی (منافقین)، بهنام مهدی نحوی، را یافتند و با وعده آزادی او را به همکاری ترغیب کردند. مهدی نحوی را به صورت فردی مجروح در اثر اصابت گلوله گریم کردند. سپس، در بیمارستان مصاحبهای تصویری با وی انجام دادند و وی، که گویا در آستانه مرگ بود، بمبگذاری در حرم را متقبل شد. سپس، نحوی را با اتومبیل به تهران پارس بردند و او را آزاد کردند. کمی پس از آزاد شدنش، او را به محاصره گرفتند و به گلوله بستند. نحوی کشته شد. همان شب خبر درگیری مسلحانه در تهران پارس و مجروح شدن و اندکی بعد مرگ عامل بمبگذاری در حرم رضوی (ع)، به همراه مصاحبه نحوی، از تلویزیون پخش شد. با توجه به انتشار چنین وقایعی در مطبوعات، مردم چگونه میتوانند به اظهارات گروهی جوان رفاهطلب و غیرمتخصص، که گاه حتی بدون یک تلنگر حاضر به تمکین در برابر هر فشاری هستند، باور کنند؟ تصادفاً دو تن از این دستگیرشدگان را میشناسم. این دو را بسیاری از کسانی که در شیراز با امور رایانه و اینترنت بهطور فعال سروکار داشتهاند میشناسند. هر دو، به گمان من، از جوانان برجسته و بسیار بااستعداد در امور رایانهای، بهویژه نرمافزار، بودند که مشابهشان را در تهران ندیدم. دستگیر کردن این دو به اتهام بمبگذاری برایم بسیار عجیب و باورنکردنی بود. سایر دستگیرشدگان را نمیشناسم ولی اگر از جنس این دو تن باشند طنز «خرس سیاه و خرگوش سفید» در عالم واقع در شرف وقوع است! 10- «شیرازیهای زرنگ» رسیدگی به این پرونده جنجالی و پر از ابهام و تناقض را به آیتالله درّی نجفآبادی، دادستان کل کشور، «پاس دادهاند.» شاید در پس این «زرنگی» مشیت الهی نهفته باشد. آیتالله درّی، که یک بار تجربه تلخ «توطئه قتلهای زنجیرهای» را، که شخص ایشان به عنوان وزیر وقت اطلاعات از هدفهای اصلی آن دسیسه پیچیده بود، در مقام «قابله رُستم»، تجربه کردهاند، شایسته است در این پرونده به تمامی جوانب قضیه توجه نمایند. با توجه به علاقه به آیتالله درّی و اعتقاد به سلامت نفس و حسننیت ایشان، سخت نگران آنم که انداختن این پرونده به گردن دادستان کل کشور دامی مشابه برای وی باشد. امیدوارم، آیتالله دُرّی نجفآبادی، با درایت و هشیاری کامل و مطالعه دقیق گزارشهای کارشناسی نهادهای مختلف امنیتی و نظامی بهویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، این پرونده را از آغاز مورد رسیدگی دقیق قرار دهند و بدون تأثیرپذیری و پروا از هر گونه «مصلحتاندیشی کاذب»، که ممکن است به ایشان القاء شود، آنچه را که حق است، و مرضی خداوند متعال، با قاطعیت پیگیری کنند. تاریخچه آذرپادگان و مردمان آذربایجان
نه تنها كليه تيرههاى ايرانى ( اعم از بلوچ، كرد، لر، پارسى، آذرى و غيره ) از نظر مادرى با هم خويشاوند و از يك تبار مىباشند، بلكه حتى مردمان كشور تركيه نيز ترك نژاد نيستند. بر پايه پژوهشهاى دقيق علمى كه بر اساس بارزترين دستاوردهاى دانش ژنتيك صورت گرفته است، ثابت مى شود كه مردمان ساكن در كشور كنونى ايران همگى آريايى نژادند... سورنا فیروزی تبریزنیوز:سرویس مقاله: سورنا فیروزی – ماهنامه طرح نو شماره 16 تیرماه 1387 :پيرامون تبار مردمان ساكن در آذرپادگان تا كنون سه انگارهى كاملاً متفاوت از هم ارائه شده است. 1 ـ آذربايجانىهاى ترك تبار: مطرح كنندگان اين انگاره، تجزيه طلبان پان تركيست بودهاند. 2ـ آذربايجانىهاى آريايى تبار:مطرح كنندگان اين انگاره، پژوهشگران ايرانى و برخى از مورخان غربى بودهاند. 3ـ آذربايجانىهاى قفقازى تبار: بى اعتبارترين دسته از سه انگاره را تشكيل مىدهند. زيرا بر طبق اسناد بررسى شده، بومىچندانى در طول تاريخ منطقه به غير از مواردى كه از اسكان ايرانيان ذكر گرديد، ديده نشده است. "پژوهش هايى كه در طى سال هاى 2000 تا 2006 ميلادى توسط يك تيم تحقيقاتى به سرپرستى يك دانشمند آذرى ايرانى با نام دكتر مازيار اشرافيان بناب از دانشگاه كمبريج صورت گرفت، نشان داد كه نه تنها كليهى تيرههاى ايرانى ( اعم از بلوچ، كرد، لر، پارسى، آذرى و غيره ) از نظر مادرى با هم خويشاوند و از يك تبار مىباشند، بلكه حتى مردمان كشور تركيه نيز ترك نژاد نيستند. به عبارت ديگر بر پايهى اين پژوهشهاى دقيق علمى كه بر پايهى بارزترين دستاوردهاى دانش ژنتيك صورت گرفته است، ثابت مى شود كه مردمان ساكن در كشور كنونى ايران همگى آريايى نژادند و اگر برخى از آنان به زبانهاى غير آريايى، مثل تركى در ميان مردمان آذربايجان، صحبت مىكنند، به علت سلطهى چند صد سالهى تركان مهاجم بر منطقهى مذكور بوده است. بنابراين زبان هرگز معيار تعريف نژاد يك گروه نيست." اما انگارهى اول را پان تركيستها بر پايهى زبان رايج امروزى مردمان آذربايجان ارائه دادهاند. آنها اين طور اذعان كردهاند كه چون اين مردمان به زبانى سخن مىگويند كه بسيارى از واژه هايش ازاسكلت بندى زبان تركى پيروى مىكند، بنابراين بايد ترك تبار به حساب آيند! سواى اين كه اين نوع طرز فكر يك سفسطه بيش نيست، (زيرا اگر اين چنين باشد، بايد مردمان غنا يا ساحل عاج را نيز به خاطر تكلم به زبان فرانسه، فرانسوى تبار ناميد كه اين محال است)، پيش از بررسى درستى هر كدام از اين انگاره ها، ابتدا بايد اطلاعاتى را پيرامون مشخصات وراثتى ونژادى هر يك از نژادهاى مورد بحث (ترك، آريايى، بومىغير ترك ـ غير آريايى) بيان نماييم. براى بررسى ويژگىهاى نژادى تركان، بايد ابتدا به خاستگاه ابتدايى آنان پى برد. منظور از خاستگاه، سرزمينى است كه نياكان اين گروه نژادى براى هزاران سال در آن جا اقامت گزيده بودند و از اين جهت دچار تغييرات و در نتيجه كسب صفات نژادى عمومى و اختصاصى گشتهاند. براى يافتن اين سرزمين ابتدايى بايد به اسناد تاريخى رجوع نمود. نخستين جايى كه به طور مكتوب از نام ترك(1) سخن به ميان آورده شده، يك سند چينى است كه به صورت رسمى در آن دو عنوان توجوئه(2) و گئوك ترك(3) براى يك گروه از مردمان همسايهى ساكن در مناطق باخترى و شمال چين ثبت شده است.
|