اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
چند گفتگو با دكتر شاپور بختيار درباره دوران زمامداريش تهیه: نگین پوردلیر روز 61 ديماه 7531 دكتر شاپور بختيار ، همرزم و ادامه دهنده راه مصدق، در سخت ترين شرايط ، دولت خود را تشكيل داد و تا 22 بهمن ماه به مدت 73 روز مردانه كوشش كرد تا كشتي طوفان زد ه ايران را به سر منزل نجات برساند و حكومت قانون را ، كه آرمان هميشگي اش بود ، جانشين بي قانوني و هرج و مرج سازد. ولي بر اثر يك توطئه عظيم داخلي به كمك قدرت هاي خارجي ، جنبش آزاديخواهانه مردم ايران ، كه به تشكيل يك كابينه ملي انجاميده بود ، به بيراهه كشيده شد. تلاش دكتر بختيار ناموفق ماند و او مجبور شد كه در سنگر تازه اي به مبارزه بيست و پنج ساله خئد براي آزادي و استقلال ايران ادامه دهد. راديو ايران ، بمناسبت اين سالگرد - هم بعنوان كمك به تاريخ و هم به اميد افروختن چراغ حوادث گذشته فرا راه آينده - به يك بررسي تحليلي از وقايع اين دوره سي و هفت روزه و اتفاقاتي كه منجر به فتنه خميني شد ، دست زد. نتيجه اين بررسي با عنوان ً 73 روز پس از 73 سال كه اشاره اي به حكومت سي و هفت روزه و سي و هفت سال مبارزه دكتر بختيار با فاشيسم و استبداد بود - براي شنوندگان داخل كشور ، از 61 ديماه 0631 ، طي سي و هفت برنامه ، بطور روزانه پخش شد. در جريان اين تحقيق ، گروه خبرنگاران سياسي راديو ايران، چندين مصاحبه طولاني با دكتر شاپور بختيار بعمل آورد ، كه قسمت هائي از آن در خلال برنامه هاي سي و هفتگانه پخش شد. از آنجا كه دراين گفتگو، وقايع قبل از تشكيل كابينه، اتفاقات و برخوردهاي دوره 73 روزه و همچنين رئوس برنامه دولت بختيار، مورد بحث قرار گرفته و گوشه هاي تاريكي از حوادث پشت پرده را روشن ميسازد، ما متن مصاحبه هاي مربوط به اين دوره را ، كه از روي نوار ضبط صوت پياده كرده ايم ، بنظر هم ميهنان ميرسانيم ، و اميدواريم در آينده نزديكي بتوانيم دنباله گفتگو را نيز منتشر سازيم. انتشارات راديو ايران علت قبول نخست وزيريسئوال ـ آقاي بختيار ، در اين سالگرد تشكيل دولتتان ميخواهيم بپرسيم شما در آن وضع آشفته و بحراني چرا نخست وزيري را قبول كرديد؟ دكتر بختيارـ ميتوانم بعد از گذشت سه سال عرض كنم كه نخست وزيري من مولود جبر تاريخ بود، نه چيز ديگر. در مدت 52 سال يعني بعد از كودتاي 82 مرداد 2331 ، همانطوريكه همه ميدانند ، من در حال مبارزه مستمر براي استقرار يك حكومت مشروطه بر طبق قانون اساسي بودم و وقتي كه وضعي پيش آمد كه امكان نخست وزيري براي من ميسر شد ، ديدم كه اگر در آن شرايط مخصوصا َ شانه خالي بكنم ، اين بيشتر شبيه بيك خيانت است ، شانه خالي كردن از زير بار يك مسئوليتي كه هر ايراني وطن دوست بايد در اين موارد و مواقع قبول كند. ما در مبارزات خودمان بعد از سقوط دولت دكتر مصدق، همواره طرفدار انتخابات آزاد مجلس واقعا ً منتخب از طرف مردم، حكومتي كه بقوانين كشور احترام بگذارد و يك سلطنتي كه شاه بدون مسئوليت خاص و بدون قدرت تغيير و تبديل در قوانين ، سمبل و مظهر استقلال و وحدت ملي باشد، بوديم. آنچه را كه من پيشنهاد كردم قبل از نخست وزيري و آنچه را كه در زمان نخست وزيري انجام دادم ، خواسته تمام دوران 52 سالهُ عناصر ملي و مترقي اعم از جبهه ملي و افراد چپ گرا يا آنچه را كه ميتوانيم بورژوازي ليبرال بناميم - بود. هيچ چيز نميتوانست مرا از تعقيب هدفم باز بدارد ، اينكه به من گفته بشود چرا نخست وزيري رژيمي را كه52 سال به قانون احترام نگذاشته بود قبول كردم ، سفسطه محض است براي آنكه وقتي كه من قبول مسئوليت كردم براي بكرسي نشاندن حكومت قانون بود. وقتي كه دكتر مصدق قبول كرد كه نخست وزير همان پادشاه بشود ، براي يك دگرگوني عظيم در مملكت بود ، براي انتخابات آزاد بود ، براي ملي كردن صننعت نفت بود و براي رفورمهاي اساسي ديگر بود . من علاوه بر وضع آشفته اي كه اشاره كرديد ، آنچه را كه ميتوانم عرض كنم اينست كه سعي كردم در آخرين دقايق ، وقتي كه هيچ كس جرات قبول چنين مقامي را نميكرد ، قبول مسئوليت بكنم و نهراسم از اينكه عده اي - كه امروز ميدانيم چقدر از كرده خود پشيمانند - مرا سرزنش كنند . البته آنهائي كه تربيت سياسي نداشتند معذور بودند ، ولي آنهائي هم كه داعيه رهبري داشتند و خود را جانشين مصدق ميدانستند، سرزنش كردند و امروز در كمال شرمندگي يا در زندان يا در مخفي گاه يا در بدترين شرائط در خارج و داخل كشور زندگي ميكنند. من قبول مسئوليت كردم كه چنين وقايعي - تلويزيوني در خانه خودم ، سياست داخلي و خارجي، اقتصادي و مالي كشور ضمن يك را مفصلا ً براي روزنامه نگاران تشريح كردم . آنچه را كه كردم بنظر من آرزو و خواسته تقريبا ً تمام رخ ندهد. و قبل از اينكه چنين مسئوليتي را قبول كنم ، مصاحبه راديو ملت بود . در اينجا بايد عرض كنم كه براي تدوين برنامه دولت، مدت يك هفته عده اي از دوستان من رجوع كردند به تمام ميتينگ ها، تمام قطعنامه ها ، و در تمام مداركي كه توانستيم جمع بكنيم ، از حزب توده گرفته تا مرتجع ترين ليبرال ها، تمام اينها خلاصه ميشد در شش هفت ماده كه اين شش هفت ماده برنامه دولت من بود. حالا اگر به اين امر كه چرا اين رفورم ها بدست من شد ايرادي هست، آن مسئله ديگريست. اين نقض غرض است . ولي آنچه را كه ملت آنروز ميخواست همان چيزهائي بود كه در 52 سال مبارزه دائما ً ميخواست: آزادي قلم ، آزادي بيان، آزادي مسكن و كار ، عدالت اجتماعي ، تعيين حدود اختيارات شاه از نظر قانوني ، انحلال يك دستگاهي كه بجاي امنيت ، وحشت ايجاد ميكرد و بجاي اطلاعات تمام همّ و نيروي خود را صرف آزار مردم در داخل و خارج كشور ميكرد، بنام ساواك ، و جايگزيني آن بصورت يك سازمان اطلاعات و امنيت واقعي . اينها بعلاوه مسائل كوچك ديگري مثل برگرداندن بنياد پهلوي و غيره بملت ايران جزء برنامه من بود . هيچكس نميتواند بگويد دولتي دراين 52 سال آمد كه چنين برنامه اي داشت. شرايط قبول نخست وزيريسئوال - يكي از ايرادهائي كه مخالفان شما در آن زمان ميگرفتند ، منجمله بعضي از رهبران جبهه ملي وجود خميني و بعضي از مذهبيون ، اين بود كه شما را به جاه طلبي و فرصت طلبي متهم ميكردند و ميگفتند كه اين كابيينه خشك و خالي است و يك چاره تاكتيكي يا موقتي از طرف شاه است و بهيچوجه جوابگوي خواسته هاي ملت ايران نيست.نظر شما در اين مورد چيست ؟ دكتر بختيار - خواسته هاي ملت ايران همانطوريكه عرض كردم همان بود كه در برنامه دولت ذكر شد. اما وقتي آقاي خميني و آخوندها مرا جاه طلب معرفي ميكنند بايد بگويم كه من با تحصيلات و سوابق زندگي و مبارزاتم براي چنين مشاغلي تربيت شده بودم . ولي آنهائيكه در مدرسه فيضيه راجع به مطهرات و كثافات و نجاسات آن مهملات را نوشته اند ، بنظر من آنها جاه طلب هستند كه خود را بصورت خليفه اسلام و داراي نظريه راجع به تمام مسائل علمي ، فني ، فلسفي ، اقتصادي و حقوقي ميدانند . وظيفه يك مرد وطن دوست اينست كه به مملكتش خدمت بكند . يك روحاني ، همانطور كه همانوقت گفتم، همه كار در ايران ميكرد جز وظيفه خودش كه روحانيت بود. در اين صورت بنده گمان ميكنم كه اين دولت با دولت هاي قبل بسيار متفاوت بود. اولا ً اطلاع داريد در باصطلاح افشاگري هائي كه در مدت سه سال تمام ، در تمام مراكز ممكنه: ساواك ، دربار و غيره شد ، براي خيلي از رجال مدرك درآوردند جز براي من ، با وجود علاقه مفرط و دوستي زيادي كه خميني و دار و دسته خميني بمن دارند ! نتوانستند يك مدرك پيدا كند كه من ارتباطي با يكي از اين مراكز داشته ام . در صورتيكه براي عده |