اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
نجات اقتصادی دم از اصلاحات کذايی می زند. کسانی در سراپرده اصلاحات جای دارند که مسبب و مجری کشتار دهه شصت و به خصوص سال شصت و هفت بوده اند. آنها سکوت کرده و تا کنون هيچگونه اعتراف يا افشاگری در اين خصوص نداشته اند. آنها که زندان رشت را به آتش کشيدند و جان گروهی از زندانيان بی دفاع را گرفتند، همان هايی هستند که حوادث دانشجويی را به وجود آوردند و کشتارها به دست آنها طرح و برنامه ريزی شد. در دسامبر 1948، مجمع عمومی سازمان ملل متحد معاهده منع و مجازات کشتار جمعی را تصويب کرد. اين معاهده که در سال ۱۹۵۱ به اجرا گذاشته شد، به امضای تقريبأ ۱۲۰ دولت رسيد. در اين معاهده کشتار جمعی به مثابه ارتکاب بعضی از اعمال" به نيت نابودی تمام يا بخشی از يک گروه ملي، قومي، نژادی يا دينی" تعريف شده است. کشتار جمعي، اعم از اين که در زمان صلح صورت گيرد يا در زمان جنگ، به موجب حقوق بين المللی جنايت محسوب می شود و يکی از انواع جنايت بر ضد بشر است. همچنين در ماده ۶ اين معاهده مقرر شده که اشخاص متهم به ارتکاب کشتار جمعي، يا به دادگاه های صالح کشور محل وقوع جرم فرستاده خواهند شد يا به دادگاه کيفری بين المللي، که دولت های عضو اين معاهده صلاحيت آن را به رسميت شناخته اند. اين در حالی است که همه ساله از سوی کميساريای عالی حقوق بشر هيئتی جهت بررسی زندان های ايران و وضعيت حقوق بشر به اين کشور اعزام شده و گزارش نهايی خود را تسليم کميساريای عالی می کنند. تصاوير و عکس های به جای مانده از پيکرهای بی جان و پاره پاره شده زندانيان و مراکز دفن و گورستان های دسته جمعی همه و همه حکايت از بی گناهی و بی پناهی اين عزيزان دارند. قربانيانی که بی دفاع و بی سلاح بودند. به دليل برقراری روابط اقتصادي، دولت ايران در سطح بين المللی پشتيبان هايی پيدا کرده است که به موجب آن تا کنون توانسته از بررسی جدی نقض حقوق بشر بگريزد. به کلامی ديگر، رژيم غاصب تا کنون موفق شده از چنگال عدالت مردم داغديده ايران در امان باشد. رژيمی که از بدو تشکيل کمر همت به نابودی آزادی خواهان و نو انديشان بسته است. رژيمی که زندان ها را گسترش داد، آزادی ابراز عقيده و آزادی در زندگی شخصی را نابود کرد و همچنان به سرکوب، شکنجه و کشتار مردم بی گناه پرداخت. اعضاء و هواداران احزاب سياسي، نويسندگان، روزنامه نگاران، هنرمندان و روشنفکران به بهانه های واهي، گرفتار دستگاه قضايی بی رحم و به دور از رعايت قوانين حقوق بشری شده و به دنبال محاکمه ای ناعادلانه، سر از زندان در می آورند. آيا وجود زندان ها، تاريکخانه ها، اتاق های شکنجه، ناامنی های اجتماعي، پرورش و تشکيل انواع گروه های فشار و اعدام بيش از يکصد هزار انسان فداکار که به دستور مستقيم جلاد زمان خمينی صورت گرفت، برای اثبات ماهيت ضد خلق و سرکوبگر حکومت ايران کافی نيست؟ آيا وقت آن نرسيده است که مراکز قانونی حقوق بشر و حقوقدانان، قاطعانه رژيم جمهوری اسلامی را محکوم کنند و با صدای مردم دردمند ايران همصدا شوند و به افشای همه جانبه عملکرد رژيم پرداخته و خواهان تغيير سيستم در ايران شوند؟ آيا وقت آن نيست که مراجع حقوقی بين المللی به ياری بازماندگان اعدام شدگان بشتابند و از جنايات شکل گرفته در ايران پرده بردارند و حکومت جمهوری اسلامی را در چشم همه گان رسوا و محکوم کنند؟ آيا نبايد قوانين حقوق بشر به کمک مردم بی دفاع و بی گناه درآيند، قوانينی که از ابتدا برای کمک و نجات جان انسان ها تنظيم شده است؟ اين وظيفه انسانی مراجع ذيصلاح سازمان حقوق بشر است که در خصوص جنايات صورت گرفته از سوی حکومت ايران مجدانه به تحقيق به پردازند و بر اساس موازين قانونی و حقوقی بين المللي، جمهوری اسلامی را به دادگاه به کشانند تا از جنايات بيشتر اين رژيم جلوگيری به عمل آيد.
چپاول و دزدی آیت الله، فقر و فلاکت برای کارگر اکبر صالح زاده فرد مسئله دزدی و چپاول سران و دست اندرکاران حکومت اسلامی عیان تر از دوره های قبل دربسیاری از رسانه ها و سایتهای خبری در ایران و خارج از ایران انعکاس یافته است. این سطح از افشا شدن مافیای اقتصادی سران رژیم اسلامی اخیرا با دو سخنرانی عباس پالیزدار دبیر کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضائیه، از مسئولین حکومت و از طرفداران احمدی نژاد در دانشگاه همدان و شیراز ابعاد و اهمیت دیگری را سوای آنچه که تا کنون در مورد چپاول و دزدیهای سران حکومت وجود داشته به نمایش گذاشته است.نکته ای که حائز اهمیت در افشای این غارت گری نهفته است، این است که این افشاگری نه از جانب اپوزیسیون درون حکومت یا افراد و جریانی خارج از حکومت بلکه توسط یکی از مهره های درون خود رژیم که به پرونده و اسناد این دزدی ها دسترسی داشته صورت گرفته است. در ارتباط با این مسئله معطوف شدن به این وجه از جدال جناحها و اینکه گویا اینها دعواهای خانگی است و اختلافات جناحی دارند و غیره نه تنها خطا است بلکه گمراه کننده نیز هست. چرا که این اولین باری نیست که جناحهای حکومت در جدال بر سر قدرت علیه یکدیگر عمق کثافت کاریهایشان را برای طرف مقابل رو می کنند و اولین بار هم نیست که دست به دزدی و غارت هستی و دست رنج مردم می زنند. مردميکه زیر خط فقر زندگي ميكنند و طی حاکمیت 30 ساله اين رژيم علاوه بر فقر، استبداد و قوانين ارتجاع اسلامي هم به آنها تحمیل گشته است. بنابر اين برای مردمی که قصد بزیر کشیدن این جانیان و چپاول گران را دارند، تمام جناحها و سران کل حکومت به اندازه هم مورد تنفر و انزجار هستند و در این چپاول و دزدیها همگی شریک و سهیم اند.اهمیت ابعاد این ماجرا در رو شدن دزدیهای کلان، بهم زدن ثروت و سامان و اندوخته کردن در بانکهای کشورهای خارجی توسط سران و مهره های اصلی حکومت اسلامی آنهم توسط خود مهره های اصلی و دست اندر کار رژیم و با رو شدن مدارک آن، دیگر نباید هیچگونه تردید و حدس و گمانی را در پیشینه تاریخی کل حکومت در دزدی و بالا کشیدن هستی این جامعه که متعلق به میلیونها انسان فقر زده است باقی بگذارد. یک در صد این دزدی ها در همین کشورهای اروپایی مصادف است با سقوط دولت و تعقیب و بازداشت و زندانی کردن متخلفین.رو شدن ابعاد این دزدیها توسط یک یا چند جنایتکار از درون نظام و بنا به اظهارات آنها در حکومت اسلامی، این را نشان می دهد که عمق این ثروت اندوزی ها بسیار فراتر از آن است که تا کنون رو شده است. در شرایطی که اوضاع بحرانی رژیم اسلامی سراپای این حکومت را فراگرفته است، در شرایطی که تورم افسارگسیخته زندگی میلیونها انسان را فلج کرده است و در شرایطی که کارگران، زنان، دانشجویان، معلمان و کل مردم بتنگ آمده از این اوضاع اعتراضات خود را برای پایان دادن به این فلاکت هر روزه گسترش می دهند، در میان بالائی های رژیم و برای انداختن تقصیر به گردن دیگر مسئولین حکومت، چنین افشاگری هایی برای مبرا دانستن عده ای و متخلف نشان دادن عده دیگر نشان ميدهد كه غارت هستی و سرمایه زندگی مردم در میان آنان به امری طبیعی تبديل شده است. این دست و پا زدنهای کی بود کی بود من نبودم و بویژه در شرایطی که بوی گند و کثافت سراپای اسلام و قداره بندان آن را فرا گرفته است همچون دمل چرکین در حال ترکیدن است و شباهتهای زیادی بین این افشاگری درون حکومتی، با آغاز سرنگونی سلطنت پهلوی وجود دارد. در سالهای 56 نیز سخنرانیهای نمایندگان مجلس شورای ملی و زمانیکه کم کم زمین زیر پایشان داغ میشد از همین نوع بود. در رابطه با تحلیل و بررسی این مسئله چنانکه بالاتر اشاره شد، وارد شدن به دعواهای جناحی گمراه کننده است. کل سران حکومت اسلامی به قدمت حاکمیتشان بر مردم و از غارت کیسه مردم به موجودیت خود |