اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
کارل مارکس و بحران
سرمایه به دنبال اعلام ورشکستگی "لیمن برادرز"، یکی از بزرگترین بانکهای ایالات متحده، روزنامه گاردین چاپ لندن نوشت که اگر کارل مارکس زنده بود از آشوب امروز در نظام سرمایه داری به ذوق میآمد، زیرا در بحرانی که سراسر نظام مالی جهان را فرا گرفته، برخی از نظریات خود را محقق میدید.
در آلمان فروش آثار کارل مارکس، به ویژه اثر کلیدی او "سرمایه" بالا رفته است. بنگاه انتشاراتی "کارل دیتس" در برلین خبر میدهد که از زمان آشکار شدن بحران فراگیر مالی جهانی، فروش آثار پیشوای کمونیسم سه برابر شده است. در آلمان حتی رأس نظام مالی کشور، یعنی پر آشتاینبروک، وزیر دارایی، در گفتگویی با هفته نامه "اشپیگل"، اعتراف میکند: "مارکس خیلی اشتباه نمیکرد: یک سرمایهداری لگامگسسته، آن گونه که ما شاهدش بودیم، دست آخر خود را نیز میبلعد."
اقتصاد مارکسی: دماسنج بحران کارل مارکس بیش از هر متفکر دیگری در تاریخ علم اقتصاد درباره بحران در نظام سرمایهداری اندیشیده و قلم زده است. هسته مرکزی در اندیشه پایهگذار "سوسیالیسم علمی" در نقد نظام سرمایهداری آنست که بحران، همزاد این نظام است و سرانجام آن را به سوی زوال و نابودی میکشاند. مارکس که در آرزوی برانداختن نظام موجود و برپا کردن نظمی تازه بود، تصمیم گرفت نظریات سیاسی خود را با دادههای اقتصادی مستدل کند. او که پس از شکست انقلابات ۱۸۴۸ در رشتهای از کشورهای اروپایی، از سکونت در بیشتر کشورهای اروپای غربی منع شده بود، به ناچار از سال ۱۸۴۹ به لندن رفت و تا پایان عمر در این شهر زندگی کرد. در انگلستان او فرصت یافت که با دوری نسبی از فعالیت سیاسی، به مطالعه دقیق علم اقتصاد بپردازد. او هر روز به کتابخانه "بریتیش میوزیوم" میرفت و تمام وقت به مطالعه متون، اسناد و مجلات اقتصادی میپرداخت و یادداشت برمیداشت. پیش از نگارش کار بزرگ "سرمایه"، مارکس مجموعه بزرگی از یادداشتهای خود را به عنوان "گروندریسه، یا کارپایه نقد اقتصاد سیاسی" به رشته تحریر در آورد، که مدتها پس از مرگش در سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۱ نخستین بار در اتحاد شوروی (سابق) چاپ شد. این اثر که به فارسی نیز ترجمه شده، شالوده کتاب سرمایه و به طور کلی سنگبنای وجه اقتصادی مارکسیسم به شمار میرود. نقد سرمایهداری کلاسیک به نظر مارکس بزرگ و انبوه شدن در ذات سرمایه است، و ثابت ماندن در حکم مرگ آن است. او تلاش میکند ثابت کند که این رشد تا ابد ممکن نیست و در جایی به رکود و سپس بحران میکشد و آنگاه است که ساعت مرگ سرمایه فرا میرسد. مارکس برای خود وظیفهای سترگ در نظر گرفته بود: او قصد داشت در اثری یگانه، تمام ویژگیها، جوانب، روابط و موازین نظام سرمایهداری را تحلیل و نقد کند. کتاب سرمایه جا به جا با داوریهای هیجانآمیز و شعارهای تند و تیز سیاسی آمیخته است، با این حال اثری بسیار پرمغز و پیچیده است. اغلب پیروان مارکس نه متن مفصل اصلی، بلکه متن فشرده و ساده شده آن را میخوانند، زیرا بیشتر به استنتاجات سیاسی آن نظر دارند. از نظر بخشبندی و عرضه مطالب نیز سرمایه بیش از حد لزوم مغلق و پراطناب است، و از نظم و سیاقی روشن و سنجیده دور است. اما با وجود این کاستیها، "سرمایه" حتی برای کارشناسان مخالف مارکسیسم، اثری کلیدی در نقد نظام سرمایهداری کلاسیک، تحلیل ساختارها و تشریح مشکلات آن به شمار میرود.
کتاب سرمایه، علم بحران جلد اول سرمایه تنها در هزار نسخه به سال ۱۸۶۷ در هامبورگ منتشر شد. (مارکس در سال ۱۸۸۳ درگذشت.) جلد دوم سرمایه در سال ۱۸۸۵ و جلد سوم آن در سال ۱۸۹۴ به همت دوست و یاور او فریدریش انگلس انتشار یافت. بعدها از یادداشتهای تکمیلی مارکس، کتابی به عنوان "تئوریهای ارزش اضافی" تدوین شد، که گاه از آن به عنوان جلد چهارم سرمایه نام برده میشود. این اثر نیز به سازوکار نظام سرمایهداری و نقد آن اختصاص دارد. جلد اول کتاب سیر طولانی سرمایه را در طول تاریخ دنبال میکند: از نخستین وجوه مبادله، پیدایش و رواج پول تا بالاترین جلوههای سرمایه خالص انحصاری. مارکس اشکال سرمایه، مدارج گوناگون و مراحل دگردیسی آن را به تفصیل و با مثالهای فراوان توضیح میدهد. سرمایه از سه مرحله میگذرد: پولی، تولیدی و کالایی. سرمایه پولی در ورود به بازار کار، با نیروی کار و وسایل تولید همراه میشود، و به صورت سرمایه تولیدی یا سرمایه بارآور درمیآید. سرمایه تولیدی با تولید کالا به سرمایه کالایی متحول میشود. کالا با ورود به بازار به نوبه خود، پول فراهم میآورد که باز بخش اعظم آن به سرمایه پولی بر میگردد و آن را با شتاب و شدت بیشتری به حرکت میاندازد. به نظر مارکس این سیر دورانی، مدام تندتر و پیچیدهتر میشود.
پویایی و رشد دایمی سرمایه مارکس به ناچار از سال ۱۸۴۹ به لندن رفت و تا پایان عمر در این شهر زندگی کرد در روند رشد سرمایه و بازتولید آن، مارکس مراحلی مانند تجمع، انحصار و تمرکز را تشریح می کند. سرمایه تولیدی از آغاز دو بخش دارد: ثابت و شناور (ناپایدار). سرمایه شناور است که کار را به استخدام میگیرد (با تمایز میان کار مجرد و کار مشخص، کار مولد و غیرمولد). با ارزشی که بر اثر کار (یک نیروی اجتماعی) پدید میآید و به صورت کالا مجسم میشود، یک "ارزش افزوده" برمیگردد که سرمایه را باز هم فربهتر می کند. مارکس شکلهای گوناگون ارزش افزوده یا اضافی را به صورت مفصل و فنی توضیح میدهد. سرمایه در روند رشد خود، با دینامیسمی درونی و وقفهناپذیر مدام رشد میکند و مانند توده بهمن، مدام بزرگتر میشود و تمام موانع را از سر راه بر میدارد، یا "آنها را میبلعد تا خود فربهتر شود، و وقتی دیگر
|