اطلاعیه و پیامها | لینک ها | مقالات | بایگانی |
شماره جدید |
در این زمان منتظری توسط انگلیسی ها به پاریس فرستاده می شود تا در آنجا از خمینی حمایت کند، او در یک کنفرانس مطبوعاتی می گوید : ملت ایران خواهان رژیم و دولتی زیر نظر خمینی است.
در اواخر آذرماه 57 دولت نظامی، عملکرد مثبتی علیه تظاهرکنندگان نداشت، سربازان در داخل کامیون ها می نشستند و کاری جز تماشای این تظاهرات و گاهی ابراز همدردی و هماهنگی با آنها نداشتند. با فرا رسیدن شب، مردم در مساجد جمع می شدند و به چرندیات اهل عمامه و ملایان انگلیسی که غالباً از اعلامیه ها و دستورالعمل های خمینی الهام می گرفت، گوش می دادند. تشکیلات منظم ملایان با هماهنگی عوامل انگلیسی برای هدایت حرکت های انقلابی به رهبری بهشتی در ایران شکل گرفته بود و از طریق شبکۀ مساجد دستورالعمل حرکت های روزانه صادر می شد و در این زمان تظاهرات خیابانی شکل منظم و حساب شده ای به خود گرفته بودند.
شاه پس از ناکامی از دولت نظامی و بدتر شدن اوضاع مملکت، به فکر همکاری با رهبران جبهۀ ملی افتاد. البته این فکر نیز توسط مشاورین به او تزریق شد. در تدارک بوجود آوردن یک دولت انتقال که طبق برنامه سیاست جهانی می بایست از مخالفان نیم بند تشکیل شود، در همین روز یعنی 27 آذر در یک دیدار بین شاه و دکتر غلامحسین صدیقی، شاه به وی پیشنهاد قبول نخست وزیری نمود، صدیقی برای قبول و رد آن یک هفته می خواست. در این زمان در کشور اعتصابات کارمندان دولت و بازاریان و دیگر انسان های ناآگاه به حد نهایت رسیده بود و گاه گاه توسط تروریست های فلسطینی همراه با چریک های فدائی به نیروهای مسلح حمله می شد. برای مثال مردم در 30 آذر در خمین اکثر ادارات دولتی و انتظامی را آتش زدند، در سنندج چهارصد زندانی پس از آتش زدن زندان و غارت اسلحه خانه از زندان مسلحانه گریختند، در آبادان در اثر درگیری تروریست های مسلح با نیروهای دولتی عده ای کشته و زخمی شدند، در مشهد و تبریز تظاهرات مردم منجر به تیراندازی و قتل و جرح شد. پارسونز سفیر انگلیس در ایران در صفحه 106 کتاب « غرور و سقوط » خود چنین می نویسد : « روز 22 دسامبر (2 دی ماه 57) سالیوان و من ملاقات طولانی با شاه داشتیم ... من از شاه سئوال کردم آیا تصور می کند ارتش هنوز قادر است دست به اقدام نظامی مؤثری بزند؟ شاه گفت من می خواهم عقیدۀ شما را بدانم. من پاسخ دادم عقیدۀ من این است که ارتش در رویارویی با مردم تجزیه خواهد شد. عده ای فرمان شلیک به طرف مردم را اجرا خواهند کرد و عده ای از اجرای این فرمان سر باز خواهند زد و نتیجه بروز فاجعه بزرگی است که ممکن است به جنگ داخلی منجر شود. » برای تغییر دولت نظامی به دولت انتقال در سوم دی ماه ارتشبد ازهاری که در دست عوامل سیاست جهانی اسیر بود پیرو دستور آنها اعلام می کند که بیمار است و او را به بیمارستان انتقال می دهند و اعلام می شود که سکته قلبی کرده است و به علت بیماری از خود سلب مسئولیت نموده است و دکتر غلامحسین صدیقی نیز قبول نخست وزیری نکرد. در حال حاضر کشور در دست عوامل و جاسوس های خارجی چه در ارتش و چه در ادارات اداره می شود و شاه هیچ گونه قدرتی در امور کشور ندارد، البته با مطالعات و بررسی های گوناگون ملاحظه می شود که قدرت اصلی مملکت از ابتدا نیز در دست او نبوده است و کشور همواره توسط عوامل انگلیس و آمریکا در کنار او و با مشورت های آنها اداره می شده است. مخصوصاً زمانی که فرح دیبا وارد صحنه می شود به طور کلی کشور را مثلث علم، فرح، زاهدی اداره می کرده اند و هویدا هم در کنار این مثلث به فرمانبرداری و بندگی مشغول بود. باید متذکر شد که در ایراندوستی شخص شاه، شکی نیست ولی ادارۀ ایران به چیز بیشتر از میهن دوستی نیاز دارد، ابتدا می بایست عاشق ایران بود و سپس با قدرت و درایت و شناخت نیروها، همۀ عوامل را در راستای منافع ملی- میهنی به کار گرفت که متأسفانه چنین نبود.
با وجود اینکه هنوز رژیم شاه برقرار و دولت قانونی بر سر کار بود، در 8 دی ماه خمینی ضمن سپاسگزاری از اعتصاب کارمندان و کارکنان شرکت نفت، مهندس مهدی بازرگان را مأمور رسیدگی به اوضاع نفت ایران می کند و او را همراه با یک هیئت (اکبر رفسنجانی، مهندس کتیرائی و ...) به مناطق نفتی فرستاده تا جریان تولید نفت را برقرار سازند. (البته باید متذکر شد که این خواست کارتل های نفتی که سیاستگذاران جهانی نیز می باشند، بود.) در همین روز خبرگزاری فرانسه خبر داد که شاپور بختیار تأکید کرده است که در ملاقات روز پنج شنبه خود با شاه ایران موافقت اصولی خود را با تشکیل یک دولت جدید اعلام کرده است. وی افزود موافقت وی زمانی جنبۀ نهایی به خود خواهد گرفت که جبهۀ ملی در این مورد نظر داده باشد. شاه سپس با ملاقاتی با هیئت رئیسه مجلسین، اظهار کرد که من شاپور بختیار را به نخست وزیری منصوب کرده ام و پس از تأیید او توسط شما به مسافرت خارج خواهم رفت تا اوضاع کشور آرام شود.
در روز 9 دی ماه پس از هماهنگی های پشت پردۀ فرح و عوامل دفتر او با سیاست استعمار جهانی و عناصر آنها در ایران، شاپور بختیار (از اقوام فرح) به عنوان شخصی یافته شد که می تواند دولت انتقال را تشکیل دهد و چون شخصیتی قوی برای هدایت ارتش و دولت آن زمان را نداشت و نیز تحت سلطۀ مخالفان آن روز حکومت نیز بود، می توانست مهرۀ خوبی برای انتقال قدرت باشد. |